تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804712606




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جوان و انس با یكتای زیبا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ‏جوان و انس با یكتای زیبا
دعا
چند حدیث از پیامبر (ص) خاطراتی از عبادت‌های جوانان خاطره ای از عبادت امام سجاد گفتگوی شقیق با امام كاظم (ع)  فرزند جبیب و امام سجاد (ع)  دوران جوانی بهترین فرصت است تا انسان خود را پالایش و تصفیه كند بهره‌ای از زندگی معنوی ببرد. این ‏پالایش به هیچ وجه ممكن نیست مگر آن كه بندگان خدا به ویژه جوانان از دوستی خدا كاملا بهره برداری ‏كنند و روابط متقابلی با معبود خویش داشته باشند و یكی از راه‌های این تصفیه، انس با خداست. انس با خدا را در بسیاری از مسائل می‌توان جست جو كرد. مقید بودن به نمازهای روزانه به خصوص به ‏جای آوردن آن در اول وقت؛ خواندن نمازهای مستحبی، همانند نماز شب؛ دعا و نیایش؛ سجده‌های ‏طولانی و مناجات با معبود می‌تواند نشانه‌های خوبی از انس با خدا باشد. در روایات و احادیث اسلامی از جوان باصفای مقید به این مسائل بسیار تقدیر شده است و خداوند به چنین ‏جوانی، نزد فرشتگان فخر و مباهات می‌كند و چنین جوانی در روز قیامت در سایه عرش خداوند خواهد بود و ‏به او اجر هفتاد و دو صدیق (1) داده خواهد شد.‏‏ اینك نظر جوانان را به چند روایت جلب می‌كنیم: ‏1. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: اِن الله یُباهی بالشاب العابد الملائكة: أنظروا الی عََبدی تَركَ شَهوتَهُ ‏مِن أجلی (2) خداوند به جوان عابد، نزد فرشتگان مباهات می‌كند و می‌فرماید: به این بنده‌ام بنگرید كه ‏چگونه به خاطر من دست از شهوات نفسانی خویش برداشته است. ‏2. همچنین فرمود: سَبعةٌ فی ظِل عرش الله یَوم لا ظلَّ الا ظله... شبابٌ نَشأ فی عبادة الله عز و جل (3) ‏هفت دسته هستند كه در سایه عرش خداوندند، روزی كه هیچ سایه‌ای جز سایه او نیست، ...یكی جوانی ‏كه بر عبادت پروردگار تربیت یافته و بزرگ شده باشد. ‏3. همچنین فرمود: ما مِن شابٍّ یَدع للهُ الدنیا و لَهوَها وَ أحرم شبابَه فی طاعةِ الله أعطاهُ اللهُ أجر اثنی و ‏سبعین صدیقاً(4) هر جوانی كه دنیا و سرگرمی‌های بیهوده آن را برای خدا رها كرده، و جوانی خود را در راه ‏اطاعت و بندگی او به پایان برساند، خداوند اجر هفتاد و دو صدیق را به او كرامت می‌كند در برخی دیگر آمده ‏كه خداوند اجر نود و دو صدیق را به او می‌دهد.(5)‏‏ خاطراتی از عبادت‌های جوانان از صدر اسلام، خاطرات زیبایی از عبادت‌های معصومین (علیهم السلام ) در جوانی، همچنین از برخی ‏جوانان عاشق دلداده خدا بر جای مانده كه آن‌ها نه فقط بر مسلمانان و جوانان آن زمان اثر گذاشته، بلكه ‏تاثیر مثبتی بر جوانان ما نیز خواهد داشت. جوان خوش گذرانی در مدینه، همین كه پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفت، روش خود را تغییر ‏داده مشغول عبادت خدا شد. به او گفتند: اگر در حال حیات پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) چنین كاری كرده بودی، بدون شك چشم آن ‏حضرت روشن می‌گشت. او در پاسخ گفت من در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه وآله) دو امان نامه از طرف پروردگار داشتم؛ یكی ‏از آن‌ها از من گرفته شد و دیگری مانده است سپس گفت: خدای متعال پیامبر خود را در قرآن كریم مخاطب ‏قرار داده و می‌فرماید: هیچ گاه خدا بندگان را عذاب نمی‌كند در حالی كه تو در میان آن‌ها می‌باشی (6) و ‏حال كه پیامبر (صلی الله علیه وآله) از میان ما رفته است. قرآن می‌فرماید: هیچ گاه خدای بندگان را عذاب ‏نمی‌كند در حالی كه آنان طلب آمرزش می‌كنند(7) بدین جهت است كه به تلاش و سختی روی آورده‌ام.(8)‏‏ خاطره ای از عبادت امام سجاد یوسف بن اسباط از پدرش نقل كرده كه وارد مسجد كوفه شدم ناگاه چشمم به جوانی در حال سجده افتاد ‏كه با خدای خود به مناجات پرداخته و چنین می‌گفت: پیشانی و صورتم برای پروردگارم در سجده به خاك ‏آغشته و این حق او است كه من در برابرش چنین كنم پس به سوی او رفتم تا ببینم این جوان كیست؛ ‏دیدم او علی بن حسین (علیه السلام ) است. هنگام كه سپیده صبح نمایان شد برخاسته به سوی او رفتم و عرض كردم: ای فرزند رسول خدا، تو نیز خود ‏را این گونه آزار می‌رسانی، در حالی كه خداوند تو را برتری داده است؟ امام سجاد (علیه السلام ) گریه‌اش گرفت و فرمود: پیامبر فرمود، روز قیامت تمام چشمان گریان است مگر ‏چهار چشم: چشمی كه از ترس خدا گریه كرده باشد؛ چشمی كه در راه خدا كور باشد؛ چشمی كه از ‏محارم خدا (نامحرمان ) فرو پوشانده شود و چشمی كه شب را به بیداری و در حال سجده سپری كرده ‏باشد، كه خداوند بر فرشتگان مباهات كرده، می‌گوید؛ بنگرید به بنده‌ام كه روح او در اختیار من و بدنش در ‏طاعتم است می‌بینید كه به خاطر ترس از عذاب و امید به رحمتم چگونه خود را از بستر خواب جدا ساخته، ‏با من در حال راز و نیاز است؛ پس شهادت دهید كه من او را آمرزیدم.(9)‏‏ گفتگوی شقیق با امام كاظم (ع) اربلی از شقیق بلخی روایت كرده كه در سال 149 هجری به حج می‌رفتم چون به قادسیه رسیدم، دیدم ‏مردم بسیاری برای حج رهسپار خانه خدا شده‌اند پس نظرم به جوان خوش رویی كه ضعیف و گندم گون ‏بود افتاد كه از مردم قدری فاصله گرفته و تنها نشسته بود با خود گفتم: این جوان از طایفه صوفیه است و ‏می‌خواهد سنگینی خود را بر دوش مردم بیندازد به خدا سوگند، نزد او رفته، سرزنشش می‌كنم چون ‏نزدیك او رفتم و چشمم به آن جوان افتاد، به من گفت: ای شقیق، از بسیاری گمان‌ها اجتناب و دوری كنید ‏كه برخی از آن گمان‌ها گناه است این را گفت و رفت با خود گفتم این مسئله ساده‌ای نیست و باید حكایت ‏از امر عظیمی داشته باشد؛ چرا كه این جوان آن چه در دل من گذشته بود، گفت و نام مرا نیز برد باید این ‏جوان بنده صالح خدا باشد خوب است بروم و از او بخواهم تا مرا حلال كند پس به دنبال او رفتم و هر چه ‏تلاش كردم بر او دست نیافتم این گذشت تا به منزل واقصه (10) رسیدیم بار دیگر آن بزرگوار را آن جا دیدم كه ‏نماز می‌خواند در حالی كه لرزه بر اندامش افتاده، اشك از چشمانش سرازیر بود گفتم: این همان صاحب ‏من است كه در جست و جوی او بودم اكنون بروم و حلالیت بطلبم پس صبر كردم تا از نماز فارغ شد به ‏سوی او رفتم چون مرا دید فرمود: ای شقیق، نشنیده ای كه خداوند می‌فرماید: من كسی را كه توبه كند و ‏ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و هدایت گردد، می‌بخشم این را به گفت و رفت. با خود گفتم باید این ‏جوان از ابدال (11) باشد چرا كه دو مرتبه آن چه در دل داشتم آشكار كرد پس دیگر او را ندیدم تا به منزل ‏زباله (12) رسیدیم. ناگاه نظرم به سویش افتاد در حالی كه ظرف آبی در دست داشت و در لب چاهی ‏ایستاده، می‌خواست آب بكشد كه ناگهان آن ظرف از دستش رها شد و در چاه افتاد. نگاه كردم دیدم سر ‏به سوی آسمان بالا برده می‌گوید: تو پروردگار و خدای منی در هنگام تشنگی‌ام، و تو قوت من هستی، هر ‏وقت غذایی بخواهم. ای خدای من، من غیر از این ظرف را ندارم و آن را از من مگیر. به خدا سوگند، دیدم كه آب چاه جوشید و بالا آمد آن جوان دست به سوی آب برد و ظرف را گرفته، پر از آب ‏كرد و وضو ساخت و چهار ركعت نماز گزارد، پس به طرف تپه ریگزاری رفت. مقداری از آن ریگ‌ها را گرفته، در ‏ظرف ریخت و مقداری آن را تكان داد و از آن آشامید. چون چنین دیدم نزدیك او رفتم ابتدا سلام كردم و پاسخ شنیدم پس گفتم: از آن چه كه خدا به تو مرحمت ‏كرده، به من نیز بده گفت: ای شقیق، همیشه نعمت خداوند در ظاهر و باطن با ما بوده است پس گمان ‏خوب ببر بر پروردگارت. آن گاه آن ظرف را به دستم داد چون قدری از آن آب آشامیدم دیدم سویق (13) و شكر است و به خدا سوگند ‏كه هنوز لذیذتر و خوش بوتر از آن نیاشامیده بودم پس سیر و سیراب شدم به حدی تا چند روز هرگز به غذا ‏میل نداشتم از آن پس وی را ندیدم تا وارد مكه شدم نیمه شبی بود كه او را در كنار قبة الشراب (14) دیدم ‏كه مشغول عبادت و راز و نیاز است و پیوسته گریه و ناله می‌كند و با خشوع تمام نماز می‌گذارد، تا فجر ‏طلوع كرد پس در مصلای خود نشست و به تسبیح پرداخت و آن گاه از جای برخاست و نماز صبح را ادا كرد ‏و مشغول طواف شد و هفت شوط دور خانه گشته، بیرون رفت من دنبال او رفتم دیدم كه پیشكاران و ‏غلامانی بر گرد اویند بر خلاف آن وضعی كه در بین راه بود یعنی او مردی بسیار بزرگ و با عظمت بود و ‏مردم اطراف او را گرفته، بر او سلام می‌كردند از كسی پرسیدم، این جوان كیست؟ گفت: این موسی بن ‏جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب است.(15)‏‏ فرزند جبیب و امام سجاد (علیه السلام) حماد بن حبیب كوفی گوید: سالی به قصد حج بیرون رفتم همین كه از منزلی به نام زباله كوچ كردیم، بادی ‏سیاه و تاریك وزیدن گرفت؛ بطوری كه قافله را از هم پراكنده ساخت و من در آن بیابان سرگردان ماندم. پس ‏خود را به دره‌ای خالی از آب و گیاه رسانده، در پس درختی پناه گرفتم چون تاریكی شب مرا گرفت، جوانی ‏به سوی من می‌آمد كه جامه‌های سفیدی بر تن داشت و بوی مشك از او به مشام می‌رسید با خود ‏گفتم: این شخص باید یكی از اولیا خدا باشد پس ترسیدم اگر او متوجه حضور من شود به جای دیگر برود؛ ‏از این رو تا توانستم خود را پنهان كردم جوان مهیای نماز شد و نخست چنین گفت: « یا مَن حاز كلَ شیء ‏ملكوتاً و قهَر كلَ شیء جبروتاً صل علی محمد و آل محمد و اولِج قَلبی فَرح الاقبال علیك و اَلحِقنی بمیدان ‏المطیعین لك » ای آن كه به ملك و ملكوت دست یافتی و بر هر چیزی با قهر و غلبه پیروز گشته‌ای، بر ‏محمد و آل محمد درود فرست و دلم را از شادی روی آوردن به پیشگاهت آكنده نما و مرا به جمع پیروان ‏خود رهنمون شو. و آن گاه وارد نماز شد. چون دیدم كه اعضای او آرام گرفت، برخاستم و در همان مكانی كه آماده نماز شده ‏بود رفتم دیدم چشمه ای آب می‌جوشد من نیز آماده شدم و پشت سرش ایستادم دیدم گویا محرابی برای ‏من مجسم شد و در حال نماز می‌دیدم كه هر وقت به آیه ای می‌رسید كه در آن وعده و وعید و بیم و ترس ‏بود، با ناله و سوز آن را تكرار می‌كرد چون تاریكی شب پایان یافت، از جای خود برخاست و گفت: « یا من ‏قصد الضالون فاصابوه مرشدا، و أمه الخائفون فوجدوه معقلا و لجأ الیه العابدون فوجدوه موئلا، متی راحة من ‏نصب لغیرك بدنه و متی فرح من قصد سواك بهمته، الهی قد تقشع الظلام و لم اقض من خدمتك وطرا... ‏صل علی محمد و آل محمد و افعل بی أولی الامرین بك، یا ارحم الراحمین » ای آن كه چون جویندگان آهنگ ‏او كردند، وی را راهنما یافتند و چون بیم ناكان به او روی آوردند، مأوایش دیدند و هنگامی كه پرستش ‏كنندگان به او پناه آورند او را پناهنده یافتند؛ آسودگی كسی كه خود را برای جز تو كاهید، چه زمانی است ‏و شادمانی اندوهناكی كه برای یافتن جز تو كمر همت بست، چه وقت است؟ بار پروردگارا، شب رو به پایان ‏است اما هنوز بخشی از تكالیف خود را نسبت به تو انجام نداده ام؛ بر محمد و آل محمد درود فرست و آن ‏چه را كه شاسته آنم برایم انجام ده ای مهربان‌ترین مهربانان. بسیار نگران شدم كه مبادا او از نظرم ناپید شود و امرش بر من پوشیده ماند پس محكم او را گرفتم عرض ‏كردم: تو را سوگند می‌دهم به كسی كه ملال و خستگی و رنج و تعب از تو بر گرفته و لذت رهبت را در كام ‏تو نهاده، بر من رحمت آور و مرا در جناح مرحمت و عنایتت جای ده كه من در این بیابان گم شده ام و ‏آرزومندم كه به كردار تو روم و به گفتار تو شوم. فرمود: اگر توكل تو از روی صدق و راستی باشد، گم نخواهی شد، لیك به دنبال من باش. پس به كنار همان درخت آمد و دست مرا گرفت، من نیز چنان كه راه می‌رفتم چنین به نظرم رسید كه زمین ‏در زیر قدم هایم حركت می‌كند همین كه صبح طلوع كرد به من فرمود: بشارت باد تو را كه این جا مكه ‏معظمه است. با شنیدن صدای ضجه حجاج، به آن جوان عرض كردم، تو را سوگند می‌دهم به آن كه امیدواری به او در روز ‏قیامت، تو كیستی؟ فرمود: اكنون كه سوگند دادی، من علی بن حسین بن علی بن ابی طالب هستم.(16)‏‏1- صدیق به كسی گفته می‌شود كه بسیار راستگو باشد و برخی گفته‌اند: صدیق كسی است كه روش ‍ ‏و عادت او راست گفتن است (مجمع البحرین، ص 403) در قرآن كریم در سوره نسأ آیه 69 این واژه در كنار ‏انبیأ و شهدا و صالحین قرار گرفته است خداوند به آن‌ها نعمت‌های فراوانی ارزانی داشته است برای ‏آگاهی بیش‌تر به تفسیر كلمه صدیق در كتب تفسیری مراجعه شود. ‏2- میزان الحكمة، ج 2، ص 1401؛ الجامع الصغیر، ج 2، ص 282 ‏3- غوالی اللئالی، ج 2 ص 72، بحارالانوار، ج 26، ص 261 ‏4- امالی طوسی، ص 535، مكارم الاخلاق، ص 466؛ كنز العمال، ج 15، ص 785. ‏5- مشكاة الانوار، ص 171 ‏6- سوره انفال، آیه 33 ‏7- سوره انفال، آیه 33 ‏8- مشكاة الانوار، ص 171 ‏9- بحارالانوار، ج 46، ص 99 ‏10- یكی از منزل گاهای بین راه مكه. (مجمع البحرین، ص 326) ‏11- گروهی از نیكان هستند كه هیچ گاه زمین از وجود آن‌ها خالی نمی‌شود و هرگاه یكی از آنان بمیرد ‏خداوند دیگری را جایگزین می‌كند (مجمع البحرین، ص 425 ‏12- یكی از منزلگاه‌های مشهور راه مكه و كوفه است كه بین واقصه و ثعلبیه قرار گرفته است (معجم ‏البلدان، ج 3، ص 129) ‏13- غذایی از آرد گندم یا جو بو داده (مجمع البحرین، ص 401) ‏14- كنار اطاقك زمزم ‏15- كشف الغمة، ج 3، ص 3 ‏16- الخرایج و الجرایح ج 1، ص 266؛ منتهی الامال، ج 2، ص 11 ‏17- نهج البلاغه تحقیق دكتر صبحی صالح، ص 421، شماره 47‏جوان از منظر معصومان؛ محمد جواد مروجی طبسی 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن