واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > رجایی، غلامعلی - چند روز پیش آخرین شماره مجله امتداد که نشریهای مفید با موضوع دفاع مقدس است را میخواندم به متنی رسیدم که دست نوشته کوتاه یک شهید بود. چند روز پیش آخرین شماره مجله امتداد که نشریهای مفید با موضوع دفاع مقدس است را میخواندم به متنی رسیدم که دست نوشته کوتاه یک شهید بود. این نوشته بر روی تکه کاغذی کوچک در جیب شهیدی، که نامش معلوم نیست، و آغشته به خون پاکش شده بود پس از شهادت او به دست آمده است. این نوشته که درد و دل شهید با خدای خویش است این است: " خدایا مرا ببخش. امروز چشمم افتاد به یک نامحرم، یک حالی شدم. من را برگردان جبهه، برگردان پیش خودت. دلم برایت تنگ شده" نمی دانم در آن دوران کوتاه هشت ساله، خدا با این قلبها چه کرده بود. خدایا، من و ما 8 سال در کنار این عشاق تو بودیم، بر آنها مسولیت داشتیم، اما آنها را نشناختیم. این نوشته آنگونه که از ظاهر متنش پیداست متعلق به نوجوان رزمندهای است که تا آن زمان، قدم به عرصه تاهل نگذاشته و شیطان شهوت در زمانی که اوبعنوان مرخصی، از بهشت جبهه به جهنم شهر قدم گذاشته راه را بر او بسته تا ایمانش را برباید. این نوشته کوتاه درسهای بسیاری در بردارد که هر کس به فراخور حال و درک خود می تواند از آن بهره برداری نماید. مهمترین درسی که می توان گرفت و من از آن گرفتم این است که فرزندان معنوی و رزمنده امام کسانی بودند که در مقابله با هوای نفس حریف خودشان شدند و ازاین آوردگاه مهلک، که بزرگان و مدعیانی را به زمین زده است پیروز بیرون آمدهاند و در نهایت پاکی، به سوی دوست پرکشیده و رفتند و گاه هم که مانند صاحب این نوشته احساس کردند حریف خودشان نمیشوند به خدا پناه بردند و یاری شدند. چقدر این نوشته صادقانه است و صاحب آن با خدا صمیمیانه و خودمانی حرف میزند و زمام امور خود، از جمله امر معمولی بازگشت به جبهه را به دست خدا میداند. این نوجوان رزمنده حتی بازگشت ساده خود به جبهه را بعنوان یک توفیق از خدا طلب کرده و از او میخواهد وی را به جبهه بازگرداند. نکته شگفت در این دست نوشته - که آخرین نوشته شهید است - این است که وی به چنان انسی با خدا در جبههها دست یافته و شهر را با همه نعمتها و تعلقاتش، از جمله نعمت پدر و مادر و... خالی از خدا میداند که به محبوب خویش عرض میکند دلم برایت تنگ شده است! صادقانه اعتراف می کنم در تفسیر این دو سطر احساس ناتوانی میکنم. راست گفت آن پیر بیمانندی که به بسیجیها عشق میورزید وسلسله جنبان این عشاق شیدا و قبله قلب آنان بود که: "چهل سال عبادت کردید، خدا قبول کند، یکبارهم یکی از این وصیتنامهها را بخوانید و درآن تامل کنید." خدایا ما را با سالار این شهدا، حضرت حسین بن علی که سلطان العاشقین است همنشین فرما و قطرهای از این می، که عشاق تو را چنان از خود بیخود کرد که جز تو ندیدند و غیر تو نشناختند و از تو، جز تو نخواستند، در جام جان ما هم بریز. مرحوم علامه طباطبایی میفرمود: جامعترین ذکر ذکر شریف صلوات است. یاد شهیدان و امام را با ذکرصلوات و فاتحهای گرامی بداریم. اللهم صل علی محمد و آل محمد. بسم الله الرحمن الرحیم...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]