واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ای آدم بدشانس!
در محیط اطرافمان، همواره مسایلی به چشم میخورند که در مورد آنها اظهار نظر نهایی نشده است. این دسته از مسائل در پیرامون زندگی خصوصی و اجتماعی همه ی ملل و جوامع وجود دارد، یکی از این موارد که شاید در تمام کشورها جاری باشد موضوع شانس و ارتباط با عمل است. بارها دیده و شنیدهایم که اتفاقات را به شانس منتسب کردهاند. برای مثال شخصی در کار تجارت به رشد چشمگیری میرسد، میگویند: واقعا شانس داشت. چندین سال است که ما به کارهای متفاوتی دست میزنیم، تلاش کرده و راهها را بررسی میکنیم اما دریغ از یک نتیجه ی خوب ولی فلانی هنوز یک سال هم نیست کارش را شروع کرده، به کجا رسیده. تمام شهر او را میشناسند. این واقعیت جاری را به بدشانسی خود و خوشیشانسی دیگران نسبت میدهند. حال پرسش این است آیا میتوان رشد و موفقیت یک فرد، جامعه و کشور را به دلیل اقبال بد و یا خوب آن دانست؟ معیار تفکیک این واقعیت در کجاست؟آیا میتوان برای این سوال پاسخی یافت . اطلاعات نشان میدهد که هر جا پای موجودی به نام انسان در میان است حصول یک نتیجهگیری قطعی و نهایی مانند یک فرضیه ی علمی و ریاضی مقدور نیست. محکمترین دلیل بارز آن پیچیدگی رفتار آدمیان است. به خاطر مجهول بودن بعضی از دلایل باعث شده تا افراد واژه ی شانس را جایگزین علت اصلی کنند. مثلا اگر فردی در دانشگاه یا کار تجارت و یا در هر حرفهای موفق بوده و رشد کند قطعا به مجموعه عواملی ارتباط دارد که آن فرد بدانها متوسل شده است ولی از آن جایی که ممکن است این اسباب و عوامل برای دیگران روشن نباشد آن را به مسأله ی شانس نسبت میدهند. همه ی افراد، جوامع و کشورهایی که به رشد و توسعه رسیدهاند درواقع علت اصلی پیشرفت را یافتهاند و برآن فاکتورها پای فشردهاند و بالعکس افراد، جوامع و کشورهایی که از قافله ی توسعه و موفقیت باز ماندند قطعا اسباب رشد را پیدا نکردند. اگر لذت نمیبریم از بدشانسی ما نیست بلکه به عدم شناخت ما نسبت به قوانین «چگونه لذت بردن» بر میگردد.بایستی ریشه و قوانین ذاتی مربوط به چگونه لذت بردن را آموخت و بدان عمل کرد این واقعیت پیرامون همه ی امور آدمی صدق میکند. شانس، قانون دور کردن ما از یافتن آرامش واقعی است. شانس، اسباب به هم ریختگی درونی و بیرونی حضور و بروز کسانی است که به دنبال عمل هستند. شانس، بازدارنده ی حرفهای عمل است. هر جا شانس حضور دارد عمل و موفقیت در خواب است. جوامعی که به شانس باور دارند ، در عمل عقب افتادهاند. شانس هر جا بروز کند ابتدا به شکار عمل مبادرت میورزد. شانس در جوامعی حضور دارد که در آنجا جهل بیشتر است و بالعکس عمل در جوامعی سایه میگستراند که در آن جا آگاهی و علم افزونتر است. وقتی در مجلسی شانس دعوت شود عمل را از آنجا بیرون میکنند. نویسنده : سعید نوری : کلیدهای زندگی موفق غصه های بی هدفی ریز نبین خودتو خودت خودتو خوشبخت کن ! «می توانم» به جای« نمی توانم»بالاترین تجلی زندگی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 588]