واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تفكر مذهبى(3)
فقه شیعه چگونه آپدیت میشود؟تحلیل راههای تفكر دینی؛ طریق اوّل: ظواهر دینىتوجه: بحث در موضوع ظواهر دینی كه به عنوان اولین راه اندیشه دینی، از سوی علامه مطرح گشته است، خود شامل دو بخش قرآن و سنت است كه به علت طولانی بودن گفتار، در این قسمت فقط تحلیل قرآن ارائه شده و در قسمت آینده، مبحث سنت تقدیم میگردد. آنچه گذشتدر نوشتار اول معناى تفكر مذهبى ، مأخذ اساسى تفكر مذهبى در اسلام ، راههایى كه قرآن براى تفكر مذهبى نشان مى دهد، و تفاوت راههای سهگانه نام برده شده مطرح شد.از نوشتار دوم به بررسی و تحلیل راههای نام برده شده پرداختیم و قرآن و ظواهر آن را به عنوان اولین و مهمترین راه تبیین كردیم.در ادامه بحث و در نوشتار حاضر به بررسی بخش دوم ظواهر دینی، یا همان سنت میپردازیم حدیث صحابه احادیثى كه از صحابه نقل میشود اگر متضمن قول یا فعل پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم باشد و مخالف با حدیث اهل بیت نباشد، قابل قبول است و اگر متضمن نظر و رأى خود صحابى باشد، داراى حجیتى نیست و حكم صحابه مانند حكم سایر افراد مسلمانان است و خود صحابه نیز با یك نفر صحابى معامله یك نفر مسلمان میكردند. تتمه بحث در حدیث اعتبار اصل حدیث كه قرآن كریم آن را امضا كرده است در میان شیعه و سایر مسلمین جاى گفتگو نیست، ولى در اثر تفریطى كه از ناحیه فرمانروایان صدر اسلام در نگهدارى حدیث و افراطى كه از ناحیه صحابه و تابعین در ترویج حدیث به عمل آمد، حدیث به سرنوشت اسف آورى گرفتار شد.از یك سوى خلفاى وقت از ثبت و كتابت حدیث، منع مینمودند و هر چه اوراق حدیث به دست میآوردند میسوزاندند و گاه از نقل حدیث منع مینمودند، از این جهت بسیارى از احادیث دستخوش تغییر و تحریف و فراموشى و نقل گردید.و از سوى دیگر، صحابه پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم كه افتخار درك حضور و استماع حدیث پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را داشتند و مورد احترام خلفاى وقت و عموم مسلمانان بودند، به ترویج حدیث پرداختند و كار به جایى رسید كه حدیث به قرآن حكومت میكرد و حتى گاهى حكم آیه با حدیث فسخ میشد(1) و بسیار اتفاق میافتاد كه نقله یك حدیث براى استماع یك حدیث، فرسنگها راه پیموده رنج سفر بر خود هموار مینمودند.گروهى از بیگانگان كه به لباس اسلام درآمده بودند و جمعى از دشمنان خانگى اسلام به وضع و تغییر حدیث پرداختند و حدیث را از اعتبار و وثوق انداختند(2)احادیثى كه از صحابه نقل میشود اگر متضمن قول یا فعل پیغمبر باشد و مخالف با حدیث اهل بیت نباشد، قابل قبول است و اگر متضمن نظر خود صحابى باشد، داراى حجیتى نیست و حكم صحابه مانند حكم سایر افراد مسلمانان است به همین سبب دانشمندان اسلامى به فكر چاره افتاده و علم “رجال و درایه “ را وضع كردند تا حدیث درست را از نادرست تمیز دهند.ولى “شیعه“، گذشته از اینكه در تنقیح سند حدیث میكوشد مطابقت متن حدیث را با قرآن در اعتبار آن لازم میداند. از طریق شیعه در اخبار زیادى (3) كه سند آنها قطعى است - از پیغمبر اكرم و ائمه اهل بیت رسیده است حدیثى كه مخالف قرآن كریم باشد ارزشى ندارد و حدیثى را باید معتبر شمرد كه با قرآن موافقت داشته باشد.به موجب این اخبار، شیعه به احادیثى كه مخالف قرآن است عمل نمیكند و اخبارى كه (4) مخالفت و موافقت آنها معلوم نیست طبق دستور دیگرى كه از ائمه اهل بیت رسیده بى اینكه رد كند یا قبول نماید مسكوت میگذارد، البته در میان شیعیان نیز اشخاصى پیدا میشوند كه مانند گروهى از اهل سنت به هر حدیثى كه به دستشان رسد، عمل میكنند. روش شیعه در عمل به حدیث حدیثى كه بدون واسطه از زبان خود پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم یا ائمه اهل بیت علیه السّلام شنیده شود حكم قرآن كریم را دارد ولى حدیثى كه با واسطه به دست ما میرسد عمل شیعه در آن به ترتیب زیر است :در معارف اعتقادى كه به نص قرآن، علم و قطع لازم است به خبر متواتر یا خبرى كه شواهد قطعى به صحت آن در دست است عمل میشود و به غیر این دو قسم كه خبر واحد نامیده میشود، اعتبارى نیست، ولى در استنباط (5) احكام شرعیه نظر به ادلهاى كه برپا شده علاوه به خبر متواتر و قطعى، به خبر واحد نیز كه نوعا مورد وثوق باشد عمل میشود.پس خبر متواتر و قطعى پیش شیعه مطلقا حجت و لازم الاتباع است و خبر غیر قطعى (خبر واحد) به شرط اینكه مورد وثوق نوعى باشد تنها در احكام شرعی حجت میباشد.
تعلیم و تعلم عمومى در اسلام تحصیل علم یكى از وظایف دینى اسلام است . پیغمبراكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم میفرماید: “ طلب علم براى هر مسلمانى فریضه (وظیفه واجب ) میباشد(6) “ و طبق اخبارى كه با شواهد قطعیه تأیید شده است، مراد از این علم، دانستن اصول سه گانه اسلامی: توحید، نبوت و معاد با لوازم قریب آنهاست و دانستن تفصیل احكام و قوانین اسلامى است براى هر فرد به اندازه ابتلأ و احتیاج وى .البته روشن است كه تحصیل علم به اصول دین، اگرچه با دلیل اجمالى باشد براى همه میسر و در خور توانایى است ولى تحصیل علم به تفصیل احكام و قوانین دینى از راه استفاده و استنباط فنى از مدارك اصلى كتاب و سنت (فقه استدلالى ) كار همه كس نیست و تنها در خور توانائى برخى از افراد میباشد و در اسلام حكم طاقت فرسا (حرجى ) تشریع نشده است .از این روى، تحصیل علم به احكام و قوانین دینى از راه دلیل به طور واجب كفایى به بعضى از افراد كه توانایى و صلاحیت آن را دارند، اختصاص یافته و وظیفه بقیه افراد طبق قاعده عمومى “وجوب رجوع جاهل به عالم "قاعده رجوع به خبره" آن است كه به افراد نامبرده (كه مجتهدین و فقها نامیده میشوند) مراجعه كنند (و اینها مراجع تقلید نامیده میشوند) البته این مراجعه و تقلید غیر از تقلید در اصول معارف است كه به نص آیه كریمه: "وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَكَ بِهِ علمٌ"(7) ممنوع میباشد (8) باید دانست كه شیعه، تقلید ابتدایى را از مجتهد میت جایز نمیداند؛ یعنى كسى كه مسأله را از راه اجتهاد نمیداند و طبق وظیفه دینى باید از مجتهد تقلید كند، نمیتواند به نظر مجتهدى كه زنده نیست مراجعه كند مگر اینكه در همین مسأله به مجتهد زندهاى تقلید كرده باشد و پس از مرگ مرجع و مقلد خود، به نظر وى باقى بماند.این مسأله یكى از عوامل مهم زنده و تر و تازه ماندن فقه اسلامی شیعه است كه پیوسته افرادى در راه تحصیل اجتهاد، تلاش كرده به كنجكاوى در مسائل فقهى میپردازند، لیكن اهل سنت در اثر اجماعى كه در قرن پنجم هجرى بر لزوم اتباع مذهب یكی از فقهاى چهارگانهشان: ابوحنیفه، مالك، شافعى و احمد بن حنبل نمودند اجتهاد آزاد را و همچنین تقلید غیر یكى از این چهار فقیه را جایز نمیدانند! و در نتیجه فقهشان در همان سطح تقریبا 1200 سال پیش باقى مانده است و در این اواخر، جمعى از منفردین، از اجماع نامبرده سرپیچیده به اجتهاد آزاد میپردازند. شیعه و علوم نقلیه علوم اسلامى كه مرهون تدوین علماى اسلامى میباشد به دو بخش “عقلیه و نقلیه “ منقسم میشود، “علوم نقلیه “علومی است كه مسائل آنها به نقل، متكى است مانند لغت و حدیث و تاریخ و نظایر آنها و “علوم عقلیه “غیر آن است مانند فلسفه و ریاضیات .تردید نیست كه عامل اصلى پیدایش علوم نقلیه در اسلام، همانا قرآن كریم میباشد و به استثناى دو سه فن مانند تاریخ و انساب و عروض، عموما خانهزاد این كتاب آسمانى هستند.مسلمانان به راهنمائى بحث و كنجكاویهاى دینى، به تدوین این علوم پرداختند كه عمده آنها از ادبیات عربى، علم نحو، صرف، معانى، بیان، بدیع و لغت میباشد و از فنون مربوط به ظواهر دینى، علم قرائت، تفسیر، حدیث، رجال، درایه اصول و فقه میباشد."شیعه" نیز به نوبت خود، در تأسیس و تنقیح این علوم، سهم بسزایى دارند بلكه مؤسس و مبتكر بسیارى از آنها "شیعه" بوده است؛ چنانكه نحو (دستور زبان عربى را) ابو الاسود دئلى كه از صحابه پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و على علیه السّلام بود املاء و راهنمایى على علیه السّلام تدوین نمود و یكى از بزرگترین مؤسسان (9) علوم فصاحت و بلاغت (معانى و بیان و بدیع ) صاحب بن عباد شیعى از وزراى آل بویه بود و اولین كتاب لغت (10) “كتاب العین “است كه تألیف دانشمند معروف خلیل بن احمد بصرى شیعى است كه واضع علم عروض بوده است و هم در علم نحو استاد سبویه نحوى میباشد.و قرائت عاصم (11) در قرآن به یك واسطه به على علیه السّلام میرسد و عبداللّه بن عباس كه در تفسیر، مقدمترین صحابه شمرده میشود، شاگرد على علیه السّلام و مساعى اهل بیت علیهم السّلام و شیعیانشان در حدیث و فقه و اتصال فقهاى اربعه و غیر آنها به امام پنجم و ششم شیعه معروف است و در اصول فقه نیز پیشرفت عجیبى كه در زمان وحید بهبهانى (متوفاى 1205) و بالاخص به دست شیخ مرتضى انصارى (متوفاى سال 1281 هجرى قمرى) نصیب شیعه شده هرگز با اصول فقه اهل سنت قابل مقایسه نیست .با اندكی تصرف از: شیعه در اسلام، علاّمه طباطبایى1- مسئله فسخ قرآن به حدیث ، یكى از مسائل علم اصول است و جمعى از علماى اهل تسنن به آن قائلند و از قضیه فدك نیز معلوم مى شود كه خلیفه اول نیز به آن قائل بوده است .2- و گواه این مطلب تألیفات زیادى است كه علما در اخبار موضوعه كردهاند و همچنین در كتب رجال جماعتى از روات را كذاب و وضاع معرفى نموده اند.3- بحار، ج 1، ص 139.4- بحار، ج 1، ص 117.5- بحث حجیت خبر واحد از علم اصول .6- -بحار، ج 1، ص 172.7- سوره اسرى ، آیه 36.8- در این مسائل به بحث اجتهاد و تقلید از علم اصول مراجعه شود.9- وفیات ابن خلكان ، ص 78. اعیان الشیعه ، ج 11، ص 231.10- وفیات ، ص 190. و اعیان الشیعه و سایر كتب تراجم .11- اتقان سیوطى .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 637]