واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: آنچه بود و آنگونه كه بايد باشد
ايران- عباسعلي كدخدايي *
انقلاب اسلامي كه در 2 دهه پاياني قرن بيستم، جهان را در حيرت فرو برد و لقب معجزه قرن را به خود اختصاص داد، ويژگيهاي منحصربهفردي داشت كه آنرا از ساير انقلابها متمايز ميكرد.
شايد بتوان 3 امتياز وجود مباني نظري روشن، مردمي بودن و مقاومت و پايداري را به اين دگرديسي عظيم پايان قرن بيستم نسبت دهيم كه نهتنها سبب تمايز آن شناخته شده بلكه موجب مانايي آن نيز هست.
حضور گسترده و ميليوني مردم در روزهاي خون و آتش و دود بر كمتر كسي پوشيده است؛ مردمي كه عاشقانه سر بر آستان پيري از قبيله روحالله نهاده بودند و با روشنگريهاي او خشم بر قوم فرعون فرود آوردند.
هيچگاه فراموش نخواهد شد آن زمان كه شهاب نوراني عشق پرده ظلمت را دريد و صاحبان اريكه ستم را بهزير آورد و اين ميسر نبود مگر با شور مردماني كه پاي در ركاب اراده نموده و گوش به فرمان روح خدا بساط ظلم، ستم و فساد را ريشهكن كردند و سرانجام نور انقلاب رخسار برافروخت و آتش در دلها افكند.
اما دومين راز مانايي را بايد وجود مباني روشن و اصول محكمي دانست كه از همان آغازين روزهاي حركت، آشكارا عيان شد؛ يعني اجراي احكام اسلامي و در پرتو حكومت اسلامي. در ساير انقلابهاي مشابه يا مباني روشن و تعيينكنندهاي وجود ندارد يا آنچنان پايههاي مستحكمي را در بر ندارد تا بتواند ادامه راه دهد و پويندگان راه را در سراب غفلت و نسيان فرو نبرد.
وجود مباني روشن ديني از همان ابتدا نهتنها در تولد انقلاب نقشآفريني كردند، بلكه در بقاي آن نيز مؤثر افتادند و اگر نبود وجود اين مباني اصيل ديني ادامه راه انقلاب به سرنوشت ساير انقلابها دچار ميشد. مباني ديني، همچون نقشه راهي بودند فراروي شيفتگان و عاشقان انقلاب.
اما پايداري و مقاومت مردم نيز سومين عنصر مانايي اين انقلاب بود كه علاوه بر روزهاي خون و آتش انقلاب، در دهه اولين انقلاب نوپا نيز به فراواني رسيد و از حد درگذشت؛ چراكه نيك ميدانستند «فان مع العسر يسرا، ان مع العسر يسرا»، پايداري در دوران آشفتگيهاي آغازين انقلاب، پايداري در مقابله با دشمنان داخلي، پايداري در جنگ تحميلي و بالاخره پايداري در مقابله با تحريمهاي اقتصادي.
اكنون در آغاز چهارمين دهه هستيم و بايد انديشه كنيم كه اين مانايي را مانا كنيم و انقلاب را تداوم بخشيم با سرعتي بيشتر در توسعه و تكامل ميهن اسلامي. شايد 3 دهه تجربه كافي باشد.
آنچه در اين 3 دهه بهدست آورديم در نوع خود بينظير، منحصربهفرد و آموزنده است، اما شايد اقتضاي توسعه آن باشد كه در برخي از آنها بازنگري كنيم؛ آنچه همراه و كمككننده است، بههمراه داشته باشيم و آنچه زمان آن گذشته است، به گذشته وانهيم. روشهاي اقتصادي نوين با استفاده از آموزههاي اسلامي، تغيير رفتار در عملكرد دولتمردان، بهكارگيري رويكردهاي جديد در مسائل سياست خارجي و بهرهگيري از روشهاي نوين حقوقي در اداره كشور 4 اصل مهمي است كه نيازمند واكاوي بسيار است و ضرورتي جدي در ادامه راه انقلاب.
تحول در اجرا و آنچه از تغيير كه در قانونگذاري بايد انديشه كرد و لزوم دگرديسي آن و نيز آنچه در حوزه قضا بايد سر به جيب فكرت فرو برد تا تيرگي روابط مردم بزدايد و اختلاف را به ائتلاف مبدل سازد.
شايد بتوان گفت دوري گزيدن از اجراي دولتي و واگذاري امر به شهروندان و نيز قانونزدايي بهجاي قانونگذاري در حوزه تقنين و قضازدايي بهجاي تعميم و تعميق ديوانسالاري با نگاهي عميق به روابط مردم و لزوم تحكيم روابط حسنه در بين آحاد جامعه نياز امروز ماست كه بايد كارگزاران همه كار بگذارند و سر طره اين يار بهسختي گيرند و از ياد نبرند كه غوطهور شدن در درياي بيكران مردم و حركت با آنها عنصر اصلي مانايي انقلاب و نياز جدي دهه چهارم است.
* عضو هيأت علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران
يکشنبه|ا|13|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 168]