واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: كلاهبرداري رمال با پيشگوييهاي سياه
داخلي- گروه حوادث- مهديه مصطفايي:
زن جوان بعد از پرداخت 4 ميليون تومان به يك رمال وقتي ديد همه پيشگوييهاي اين زن اشتباه از آب درآمده است فهميد در دام يك كلاهبردار حرفهاي گرفتار شده و با مراجعه به دادسرا از وي شكايت كرد
مدتي قبل زن جواني به كلانتري 131 شهرري رفت و از يك زن رمال به اتهام كلاهبرداري شكايت كرد. اين زن در تشريح ماجرا به افسر تحقيق گفت: 4 ماه قبل از آنجا كه مشكلات زيادي در زندگي برايم پيش آمده بود به پيشنهاد همسرم تصميم گرفتم براي حل اين مشكلات نزد زني بروم كه مدعي بود كليد حل هر مشكلي نزد اوست.
اين زن را يكي از دوستان همسرم به ما معرفي كرده بود و چون فكر ميكردم او ميتواند با دعانويسي مشكلاتمان را حل كند با وي تماس گرفتم و بعد از چند روز نزد او رفتم.
اين زن در نخستين ملاقاتمان مدعي شد همسرم مرد خوبي نيست و براي آنكه او دست از بديهايش بردارد بايد نذري بدهم. سپس با اين ادعا كه هزينه نذري بايد بهخود او پرداخت شود، مبلغي از من گرفت تا از اين طريق مشكلاتمان را حل كند.
بعد از گذشت چند روز اين زن بار ديگر با من تماس گرفت و اين بار مدعي شد فرزندم در خطر است و افرادي كه به زندگي ما حسوديشان ميشود قصد ربودن او را دارند. وي سپس مدعي شد براي آنكه نقشه اين افراد را نقش برآب كند بايد 200 هزار تومان به او پرداخت كنم و من كه بهشدت نگران شده بودم، تصميم گرفتم به هر ترتيبي كه هست اين مبلغ را تهيه و به زن رمال پرداخت كنم، اما هر روزي كه دادن پول به تعويق ميافتاد زن رمال به من تلفن ميكرد و حوادث بدي را براي من و اعضاي خانوادهام پيشگويي ميكرد.
او ميگفت من بايد به او پول پرداخت كنم تا از بروز اين حوادث ناگوار جلوگيري كند. من هم به خاطر اعتماد زيادي كه به او داشتم تصميم گرفتم هر طوري شده اين پول را تهيه كنم.
زن جوان افزود: اين ماجرا ادامه داشت تا اينكه متوجه شدم هيچ كدام از اتفاقاتي كه اين زن براي من و اعضاي خانوادهام پيشگويي كرده بود، رخ نداده است.
به همين خاطر به او مشكوك شدم و يك روز تصميم گرفتم همراه خواهرم به خانهاش برويم تا در اين باره بيشتر تحقيق كنيم، اما آن روز وقتي اين زن متوجه شك من شد، گفت كه قرار است حادثه بسيار بدي براي خانوادهام اتفاق بيفتد.
او مدعي شد كه پدرم بهزودي دچار يك حادثه ناگوار ميشود و جان خود را از دست ميدهد. شدت اين حادثه هم به حدي است كه از دست او كاري برنميآيد و ما بايد قبل از آنكه دير شود از يك دعانويس بزرگ كه او ميشناسد بخواهيم با استفاده از طلسم و جادو از اين حادثه جلوگيري كند.
با شنيدن حرفهاي اين زن بدجوري ترسيدم و با خواهرم تصميم گرفتيم براي جلوگيري از اين حادثه از دعانويس بزرگي كه او ميگفت كمك بگيريم. به همين دليل از زن رمال خواستيم به ما كمك كند و او مدعي شد براي اينكه دعانويس بزرگ اين كار را انجام دهد، بايد 2 ميليون تومان به او پرداخت كنيم.
ما هم همه طلاها و جواهراتمان را فروختيم و بعد از تهيه اين مبلغ آن را در اختيار زن رمال قرار داديم تا كاري كند كه پدرم از حادثه ناگوار جان سالم به در ببرد. بعد از پرداخت اين پول، رفتار زن رمال ناگهان تغيير كرد و او ديگر به تلفنهايمان جواب نميداد.
حتي چند بار خواستيم به خانهاش برويم، اما وي قبول نكرد. اين در حالي بود كه با گذشت چند هفته از ماجرا هيچ اتفاقي براي پدرم نيفتاد و آنجا بود كه فهميدم همه حرفهاي زن رمال دروغ بوده است. بنابراين تصميم گرفتيم از وي شكايت كنيم.
دستگيري زن رمال
بعد از اظهارات اين زن، پرونده در اختيار قاضي صادقي- بازپرس شعبه 6 دادسراي شهرري- قرار گرفت و وي دستور بازداشت زن رمال را صادر كرد.
ماموران بعد از دستگيري اين زن، وي را به دادسرا منتقل كردند و او در بازجوييها مدعي شد رمالي را از همان مردي كه دعانويس بزرگ لقب گرفته، آموخته است و او بود كه وي را به كلاهبرداري از مردم تشويق كرده است.
به اين ترتيب دعانويس بزرگ نيز دستگير شد و ماموران در بازرسي خانه او مقدار زيادي كتابهاي مربوط به دعا نويسي و اسكناسهايي كه روي آنها دعا نوشته شده بود كشف و ضبط كردند.
ما بيگناهيم
صبح ديروز وقتي اين زن و مرد رمال در برابر بازپرس پرونده قرار گرفتند، در دفاع از خود مدعي شدند كه تنها قصد كمك به شاكي را داشتهاند و اتهام كلاهبرداري را قبول ندارند.
سه|ا|شنبه|ا|15|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]