تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837748400
با مجتبي شريفي رئيس جديد كميته انضباطي در جستجوي الگوي بدون خشونت
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با مجتبي شريفي رئيس جديد كميته انضباطي در جستجوي الگوي بدون خشونت
جام جم آنلاين: مجتبي شريفي در يك تغيير و تحول كم سروصدا اما مهم، جايگزين عبدالرحمن شاهحسيني شد. رئيس جديد كميته انضباطي البته برخلاف سلف مقتدر خود ميكوشد مشي ملايمتري در برخورد با اتفاقات ريز و درشت فوتبال ايران در پيش بگيرد. وي حتي در ابتداي تصدي امور كميته انضباطي، از رسانهها گريزان بود.
هرچند كمي بعدتر شايد به اقتضاي شرايط حاكم بر فوتبال پرحاشيه كشورمان تبديل به يك چهره كاملا مطبوعاتي شد!
اگرچه عدهاي گفتمان آرام و ارشادي شريفي را قطعهاي ديگر از پازل تساهل و تسامح در فدراسيون گشادهروي فوتبال ايران ميدانستند؛ اما صدور احكام سنگين براي تني چند از محكومان نشان داد ظاهرا آقاي شريفي به بريدن سر با پنبه گرايش دارد!
براي شروع بحث با يك پرسش كليشهاي و تكراري به سراغتان ميآييم. چه شد كه شما رئيس كميته انضباطي فدراسيون فوتبال شديد؟
بنده سوابق همكاري زيادي با كميته ملي المپيك، سازمان تربيت بدني و فدراسيون فوتبال داشتم و به همين دليل رئيس فدراسيون روي من و شيوه كارم شناخت كافي داشت. از طرف ديگر، دوستان مشترك هم داشتيم. من در شوراي عالي انضباطي بحث ديوان حكميت ورزشي را پيگيري ميكردم و علاقهاي به محدود كردن خودم در يك كميته نداشتم، ولي حدود 40 تا 45 روز پس از استعفاي دوست خوبم جناب شاهحسيني با تقاضاي آقاي كفاشيان و اصرار دوستان مشترك پذيرفتم تا رفع مشكلات و ساماندهي وضعيت انضباطي فدراسيون فوتبال اين مسووليت را قبول كنم.
چرا به شما قاضيالقضات فوتبال ميگويند؟
همين ابتداي امر بگويم كه خودم را مستحق هيچ لقبي نميدانم.
ولي درباره اين لقب، چون روساي كميتههاي انضباطي در هياتهاي فوتبال استانها هر كدام يك قاضي محسوب ميشود و ارتباط آنها با فدراسيون فوتبال، شنيدهام كه به رئيس كميته انضباطي فدراسيون لقب قاضيالقضات داده ميشود. البته خودم اصلا دوست ندارم.
ولي به نظر ميرسد لقب چندان بامسمايي نباشد. چون قاضيالقضات بايد حرف آخر را بزند، اما بالادست شما شوراي استيناف است.
استدلال شما از نظر ماهوي و لغوي كاملا درست است. البته شكر خدا در اين مدت كمترين تنش ممكن با شوراي استيناف را داشتهايم. همانطور كه ميدانيد، آراي صادره كميته انضباطي در صورت اعتراض طرفين به شوراي استيناف ميرود ولي به لطف خدا و تلاش همكارانم براي صدور بهترين و دقيقترين آرا، ميزان اعتراضات بسيار كم شده و از سوي مقابل در 6 ماهه اخير آراي نقض شده ما از سوي شوراي استيناف به عدد 4 نرسيده است. ولي همين كه با اين استدلال شما لقب قاضيالقضات از ما سلب شود، مايه بسي خوشحالي است.
گويا شما در باشگاه علم و ادب مشهد هم مسووليتي داشتهايد؟
خير. بنده در باشگاه علم و ادب كه پيش از اين سير و سفر مشهد ناميده ميشد، هيچ سمتي نداشته و ندارم؛ ولي افتخار ميكنم كه توانستم به اين باشگاه كمك كنم. دوستان ديگر مثل آخوندي، دايي، ساور، هاشمي و خيليهاي ديگر هم كمك ميكنند كه براي همه ما مايه مباهات است.
چرا اصرار داريد الگوسازي انجام شود و همواره علم و ادب مشهد را به عنوان يك الگو معرفي ميكنيد؟
به صورت طبيعي وقتي ميگوييم تنشها، خشونتها، فحاشيها و درگيريها نبايد بروز كنند، بايد هم يك الگو معرفي كنيم كه چگونه فرياد، تشويق، هيجان و تخليه وجود دارد، ولي هيچ نوع خشونتي وجود ندارد. الگوي معرفي شده ما فعلا 2800 هوادار علم و ادب هستند كه نه توهين و فحاشي ميكنند و نه تخمه ميشكنند.
پيش از شروع مسابقه تيم حريف را هم تشويق ميكنند و از شروع بازي براي تمام لحظات اعم از برد، باخت يا مساوي در جريان بازي شعارهاي مخصوص دارند و اين شعارها و تشويقها از مدتي پيش از آغاز بازي تا آخر ادامه دارد. چه ببرند و چه ببازند، تيم خود و حتي تيم مقابل را در انتها تشويق ميكنند. آنها هرگز از حركات ناشايست و توهين بازيكنان و هواداران تيم رقيب عصباني نميشوند و برخورد خوبي دارند.
الگوي مورد نظر شما كه البته مورد تاييد همه است، با وجود بداخلاقيها و انحرافات موجود، چگونه در بقيه فوتبال ما تعميم پيدا خواهد كرد؟
مسلم است بايد در اين زمينه كار كنيم تا بتوانيم بينش و انديشه درست حاكم بر علم و ادب را به ديگر محيطها تعميم بدهيم. اگر يك جا بنشينيم، به طور طبيعي چنين معجزهاي رخ نخواهد داد. رفع خشونت نيازمند يك مديريت تعاملي است. ما در حال حاضر يك هندسه چند ضلعي داريم كه ليدر، هوادار، بازيكن، مربي، سرپرست، تداركات، مدير و كساني كه مدير را تعيين ميكنند، اضلاع اين هندسه را تشكيل ميدهند.
به طور مشخص، ليدر و مدير نقش ويژهاي در خشونت يا مقابله با آن دارند و به همين دليل معتقدم در كنار سازمان دادن به ليدرها و تشكيل كانون براي آنها، بايد ليدرها از تحت امر مديريتها خارج شوند. باشگاهها مثل حق حضور در ليگ به كانون سهم بدهند و كانون حقوق و مزاياي ليدرها را براي پرداخت در دست داشته باشد تا در كنار اين مورد بتواند براي رفع خشونت و جايگزيني و معادلسازي شعارهاي ناهنجار اقدام كند. ولي وقتي ليدرها زير نظر مديريت باشگاه باشند، اگر مديري بخواهد، براحتي ميتواند اهداف و سليقه شخصي خود را بر آنها اعمال كند. در اين حالت است كه زمينه اصلي بروز خشونت و بداخلاقي روي سكوها فراهم ميشود.
به عبارت بهتر، به يكپارچهكردن و ساختن چيزي شبيه شركت تعاوني ليدرها اعتقاد داريد؟
بله. البته منظور من يكپارچه كردن نوع تشويقها و زدودن زنگارها و ناهنجاريها از فضاي شفاهي استاديومهاست، وگرنه صحبت تغيير ماهيت كه ممكن است اينجا به اذهان خطور كند، اصلا مطرح نيست. منظور من استقلال كلامي و فرهنگي ليدرها و صد البته استقلال مالي آنها از تمايلات مديران و تمنيات آنهاست.
ميتوانيد يك تعريف از شهرت داشته باشيد؟
شهرت در معني عام آن يعني اينكه تو ديگران را به اندازهاي كه آنها تو را ميشناسند، نميشناسي، فردي شغلي دارد و در كنار ارتزاق و امرار معاش، براي خود وجههاي هم نزد ديگران دست و پا ميكند كه اين همان تعريف اوليه شهرت است.
قبول داريد با آمدن به فدراسيون فوتبال و رياست كميته انضباطي داراي شهرت بسيار بيشتري نسبت به گذشته شدهايد؟
به طور طبيعي بله، چون به علاقه و توجه مردم به فوتبال و پيگيري رويدادهاي اين رشته حتما شناخت ظاهري افراد از من در مقايسه با گذشته چند برابر شده است.
گفته بوديد از حضور در كميته انضباطي چيزي به دست نياوردهام كه نگران از دست دادنش باشم. حالا تكليف اين شهرتي كه كسب كردهايد چه ميشود؟
اين موهبتي الهي است كه در كنار ارتزاق و امرار معاش، از افراد و تجارب آنها استفاده كني و با توجه به جايگاه و سمتي كه داري، از آن بهره نيكو بگيري. هر كس به انگيزه خير براي خدمت كردن بيايد و قصدش رضايت خدا باشد، حتما ايزد منان مهر و محبت او را در قلب ديگران ثبت ميكند تا برايش دعا كنند. همين كه بگويند خدمت كرد، محبت كرد، انديشه نادرست ما را اصلاح كرد، اينها منشأ خير هستند و جزو دعاهاي خير محسوب ميشوند. من نگران از دست رفتن شهرت فعلي نيستم، ولي بشدت نگران بر باد رفتن شهرتهاي خوب و تبديل آن به موارد منفي در آينده هستم. به همين دليل باتمام وجود تلاش ميكنم و از خدا هم ميخواهم كمكم كند تا هميشه طرفدار و نزديك به حق و عدالت باشم و هرگز حقي را از كسي ضايع نكنم.
ميتوانيد درباره تاثير محيط بر بروز خشونتها هم توضيح بدهيد؟
اصولا وقتي ميخواهيم نگاه ساختاري داشته باشيم و درباره رفتار يك فرد يا جمع اعم از بازيكن، مربي و هوادار صحبت كنيم، بايد توجه داشته باشيم كه بيشتر ناسازگاريها در رابطه با محيط قرار دارد. اگر انديشه درستي در رابطه با محيط بر فرد حاكم شود، حتي تحت تاثير يك قوه قهريه هم رفتار درستي از خود بروز خواهد داد؛ چرا كه انديشه درست در رفتار فرد و اعضا و جوارح او تاثير پيدا ميكند.
يك مثال دراينباره بزنيد؟
من يك هوادار هستم كه براي تماشاي بازي به ورزشگاه رفتهام، زود هم رفتهام و جاي بسيار خوبي دارم. گرسنه ميشوم و براي گرفتن ساوندويچ صندلي خود را ترك ميكنم. وقتي برميگردم صندلي من اشغال شده است. اگر بگوييم محيط علت تامه خشونت است، هر فردي در مواجهه با اين صحنه تا وقتي فحش ندهد، پرخاش نكند و طرف را از جايش بلند نكند، آرام نخواهد گرفت. ولي با يك انديشه درست اول فكر ميكنم كه طرف نميدانسته آنجا، قبلا جاي من بوده است. بليت فروشي اينترنتي و صندليهاي شمارهدار هم كه نداريم. حالا اگر بلند نشد من ميتوانم گذشت كنم؛ چون اصولا عفو و گذشت در چنين مواردي كه حقي از انسان ضايع ميشود، معني پيدا ميكند. اگر جاي ديگري هست حتي در صورت بدتر بودن نسبت به قبلي در آن مينشينم و اگر نبود سرپا ميمانم. همانطور كه اشغال كننده جاي من در صورت ننشستن بر جاي من بايد سرپا ميايستاد.
پس شما محيط را علت تامه خشونت نميدانيد؟
قطعا محيط نميتواند علت تامه خشونت باشد. وقتي 3 نفر مورد خطاب زشت و توهين قرار ميگيرند و در مقابل از كوره در رفتن 2 نفر، ميبينيم كه يك نفر آرامش خود را حفظ ميكند، درمييابيم محرك تامه خشونت نميتواند محيط باشد؛ چون واكنشها در مقابل عوامل محيطي مختلف هستند. شرايط محيطي ميتواند به كارگيري تكاليف و وظايفي مثل عفو، بردباري و گذشت را فراهم كند. وقتي من در شرايط محيطي تنشزا خودم را كنترل كنم، هم پيام تربيتي خودم را دريافت ميكنم و هم اين پيام را به مخاطب ابلاغ ميكنم.
پس تكليف قانون سوم نيوتن «هر عملي را عكسالعملي است، مساوي و در خلاف جهت آن» چه ميشود؟
من با تمام وجود معتقدم كه اين قانون متعلق به عالم جامدات است و در خصوص موجودات زنده و ذيشعور نقيضهاي زيادي دارد. البته به كارگيري اين قانون درباره رفتار و روابط انساني را يك توهين آشكار به مقام انسان ميدانم، چون تمام شعور و اختيار انسان را زير سوال ميبرد.
در يكي از مصاحبههايتان مدعي شده بوديد زمان گير افتادن متخلف در دام قانون بهترين موقع براي ارشاد است. در حالي كه به تجربه ثابت شده كه بيشتر متخلفان در اين موقع خود را به موش مردگي ميزنند و پس از رهايي دوباره روز از نو و روزي از نو؟
حرف شما را با حذف واژه بيشتر از متخلفان و جايگزيني «بعضي» قبول دارم. رويكرد جهان غرب و پيشرفته در حال حاضر با كمك بزرگترين دانشمندان، جرمشناسان و روانشناسان بهLogotrapy است كه ميگويد: به جاي محكوم كردن يا وادار كردن به كاري، منطق رفتاري را بايد تغيير دهيم. يكي از گزارشگران خوب راديو مصاحبهاي با هواداران آبي و قرمز انجام داده و پرسيده بود اگر 3 جلسه از حضور در ورزشگاه محرومت كنند، چه ميكني؟ يكي پاسخ داده بود: 3 صندلي را ميشكنم و جلسه اولي كه به ورزشگاه برگشتم، يك صندلي ديگر را، ميبينيد كه ذهنيت يك قشر از هواداران ما چگونه است و معتقدند در مقابله با عواملي چون اشتباه داور، بازي خوب حريف، بازي بد تيم خودي و بازي خطرناك حريف حتما بايد به انواع خشونتها و بداخلاقيها اعم از فيزيكي يا كلامي متوسل شوند. ذهنيت اكثر بازيكنان هم به اين شكل است و مترصدند خطاي سفت و سخت انجام شده در 2 سال قبل را با خشونت در زمان حال پاسخ دهند. در حالي كه طبق قانون نه بازيكن و نه هوادار نميتواند مجري قانون باشد؛ چون در اين صورت دقيقا مثل عامل اوليه تخلف، او هم مرتكب تخلف شده است.
شخصا به برنامه نود علاقه زيادي دارم و يكي از تماشاچيان دائمي آن هستم. نود بسياري از معايب و كاستيهاي فوتبال ما را عيان ميكند و در بسياري مواقع منشأ خير هم بوده است
درست مثل فرد بخيلي كه از ترس فقر خرج نميكند، در فقر زندگي ميكند تا فقير نشود؛ در حالي كه با نگاهي منطقي در عين داشتن توان مالي براي زندگي بهتر در واقع فقير محسوب ميشود. مسلما بايد به سمتي حركت كنيم كه به مرور كينهها و ذهنيت را به كناري بگذاريم تا مجريان اصلي قانون بتوانند متخلفان اصلي و محركهاي عمدي تخلف را شناسايي و مجازات كنند.
صحبت از صندليهاي شكسته كرديد و جريمههاي مداوم 2 باشگاه استقلال و پرسپوليس در هر ميزباني بابت اين قضيه. در حالي كه حداقل در نيم فصل نخست خود ما به عينه وقتي به ميان تماشاگران ميرفتيم، كمتر پيش ميآمد كه 2 صندلي سالم در ورزشگاه آزادي ببينيد، منبع و ماخذ اين جريمهها چيست؟
سوال كاملا هوشيارانه و بجايي بود، چون اگر جريمهها به ناحق هم بوده، تقصير خود اين دو باشگاه است. طبق قراردادي كه هر دو باشگاه پرطرفدار تهراني براي ميزبانيهاي خود با ورزشگاه آزادي بستهاند، متعهد شدهاند كه براي هر مسابقه يك نماينده از سوي باشگاه، ورزشگاه را از نماينده مجموعه آزادي تحويل بگيرد و در پايان مسابقه هم با صورتجلسه رسمي آن را تحويل دهد.
در حالي كه به گفته مسوولان ورزشگاه آزادي، اين دو تيم هيچ وقت براي اجراي اين بند ناظر و نمايندهاي براي برآورد خسارات و تهيه گزارش نفرستادهاند.
طبيعي است كه در اين حالت تنها منبع ما گزارش مجموعه آزادي است. باشگاهها بايد در امر نظارت همت بيشتري به خرج دهند و تا وقتي اين كار را نكنند، به اين معني است كه تخلف انجام شده از سوي تماشاگران خود را قبول دارند.
منابع رسمي گزارش تخلف براي كميته انضباطي چه كساني هستند؟
در وهله نخست ما 3 منبع رسمي داريم كه عبارتند از: ناظر داوري، نماينده فدراسيون فوتبال و داور. وقتي تخلف جايي صورت گرفته باشد كه به هر دليل گزارشي از سوي اين منابع تنظيم نشده باشد، در اين وضعيت فيلم موجود و شاهدان معتبر هم جزو منابع رسمي تخلف محسوب ميشوند.
هنوز داستان آرش برهاني و احضار و جريمهاش بابت اتلاف وقت براي ما هضم نشده است، چون هيچ يك از 3 منبع رسمي مورد اشاره شما مطمئنا چنين گزارشي درباره مهاجم استقلال در شهرآورد بزرگ دور رفت ندادهاند.
به مورد خوبي اشاره كرديد؛ چون در اين قضيه اكثريت قريب به اتفاق اهالي فوتبال بدون اين كه نظر ما را بپرسند، از كميته انضباطي انتقاد كردند. در شهر آورد بزرگ پايتخت ويژگيهايي حاكم است كه در بازيهاي ديگر نيست. افعال و اعمال بازيكنان و كادر فني هر تيم در شرايط گوناگون با زواياي ديد گوناگون، داراي عناوين گوناگوني ميشود.
گاهي يك فعل بياعتنايي به تصميم داور است و گاهي همان فعل معني تحريك تماشاگران را پيدا ميكند كه اين دومي در يك شهرآورد با حضور 100 هزار تماشاگر كه بعضي از آنها هم مستعد و مترصد ايجاد تنش هستند، مفهوم پيدا ميكند.
پيش از اين مسابقه، هر دو مجموعه توجيه شده بودند و به آنها متذكر شده بوديم كه از هر گونه فعلي كه باعث تحريك تماشاگر اعم از خودي يا هواداران رقيب شود، خودداري كنند. برهاني خودش در كميته انضباطي اقرار كرد كه شنيدم و ناديده گرفتم و همين حركت او باعث شد هواداران پرسپوليس ضمن معترض شدن به وي، فحش داده و اشيايي به طرف زمين پرتاب كنند.
حركت برهاني در شهرآورد مصداق عيني تحريك تماشاگران بود كه به همين دليل جريمه شد. در حالي كه در محيط بيتماشاگر يا بازيهايي كه تيم رقيب هوادار چنداني در ورزشگاه ندارد اين فقط يك حركت غيرورزشي است كه تشخيص جريمه آن با تيم داوري است.
در مورد 2 پرونده جنجالي اخير يعني حضور نيافتن نيكبخت در تيم ملي و دعواي خداداد هم بايد بگوييم هنوز معتقديم عامل تحريك محيطي در جريان خداداد يعني حضور خبرنگار درVIP چندان مورد توجه قرار نگرفت؟
درباره نيكبخت چه اعتقادي داريد؟
اعتقاد خاصي نداريم و وقتي خودش اين راي را پذيرفته، حتما مستحق اين مجازات بوده است، ولي پرسش ما درباره پرونده خداداد است.
در پرونده خداداد عزيزي و دعواي او درVIP ورزشگاه ثامنالائمه مشهد از همان ابتدا از همه درخواست كردم اين پرونده را صنفي نكنند و عنوان ضرب و شتم خبرنگار را به آن ندهند. انساني از انسان ديگر كتك خورده و فرقي ندارد كه طرفين چه سمتي دارند.
زدن برخورد غيرورزشي است و اين كه مضروب خبرنگار بوده يا هر كس ديگري، فرقي در صورت مساله ندارد. اگر روي بحث خبرنگاري تاكيد ميكرديم، بايد فرد مضروب هم شرايط خبرنگاري را رعايت ميكرد. VIP بخش تماشاگران ويژه است كه دوست دارند در آرامش و با تمركز بازي را تماشا كنند.
در حالي كه ذات خبرنگاري شلوغ و پرسر و صداست كه فرد مضروب هم به شهادت خودش و بقيه شاهدان به صورت مرتب در جريان بازي با تلفن همراه خود مشغول خبر و گزارش دادن بود. اگر كسي روي بحث صنفي و خبرنگاري تاكيد دارد، بايد بگويم اين بحث منتفي است؛ چون كار خبرنگاري در جايگاه ويژه يا مكانهاي تعريف شده براي اهالي رسانهها معني پيدا ميكند. خبرنگاري كه درVIP است هيچ نوع مزيت و مصونيت شغلي نسبت به بقيه ندارد.
و بالاخره ميرسيم به برنامه پرمخاطب نود كه گويا حاضريد با مجري آن مناظره تلويزيوني انجام دهيد؟
البته بايد بگويم شخصا به برنامه نود علاقه زيادي دارم و يكي از تماشاچيان دائمي آن هستم. اين برنامه با همت عادل فردوسيپور و تلاش بيوقفه همكارانش يكي از بهترين برنامههاي تلويزيوني است كه مخاطبان بسياري دارد.
نود بسياري از معايب و كاستيهاي فوتبال ما را عيان ميكند و در بسياري مواقع منشأ خير هم بوده، ولي آيا توانسته در 10 سال اجراي خود از خشونت در ورزشگاهها كم كند؟ بنده 2 ايراد اساسي را به اين برنامه وارد ميدانم. يكي اين كه در كنار طرح مشكلات و موشكافي آنها بايد راهكار هم ارائه كند و دوم اين كه بايد از برخورد گلادياتوري پرهيز كند.
مورد اول را در عين اين كه قبول نداريم، نياز به بحث و بررسي زياد ميبينيم كه با توجه به اتمام وقت مصاحبه در اين مقال نميگنجد، ولي ممكن است در انتهاي اين گفتگو درخصوص برداشت خودتان از برخورد گلادياتوري مثالي بزنيد؟
بدون ترديد دهها مثال وجود دارد. براي نمونه، در برنامهاي براي بررسي علل ناكامي تيم جوانان ايران آقاي معيني و آقاي ماجدي رودرروي هم قرار گرفتند. وقتي معيني كنار زده شد كه ماجدي قبلا كنار زده شده بود و هر دو با هم فراخوانده شدند و صحبتهايي نسبت به هم بيان كردند كه موجب تحقير همديگر شوند. آيا آنها فاميل، خانواده و دوست ندارند؟ چرا بايد برنامهاي تهيه شود كه 2 نفر يكديگر را تحقير كنند.
ما هرگز حق نداريم مسلماني را كوچك كنيم و از جدال ميان 2 نفر براي برنامه خودمان جذابيت درست كنيم. يا وقتي يك بازيكن تعويض ميشود در همان حال خستگي و احتمالا عصبانيت او را مقابل دوربين قرار ميدهند تا در واقع رودرروي مربي قرار گيرد، عين همان صحنهاي كه زمان حضور فيروز كريمي در استوديوي نود در مورد بازيكن استقلال اهواز (رضا جلالي ثابت) انجام و باعث شد اين مربي شاگردش را تنبيه كند يا بازيكن اخراجي را كه روي سكوها نشسته سوالپيچ ميكنند و ممكن است حرفي بزند كه نهتنها تماشاگران اطراف، بلكه ميليونها نفر را تحريك كند.
چون حرف زدن در حالت عصبي و خستگي با حالت عادي خيلي فرق دارد. اينها نمونههاي اندكي از برخوردهاي گلادياتوري مورد ادعاي من است؛ چون معتقدم جذابيت هميشه حقانيت نيست، ولي باز هم تاكيد ميكنم كه برنامه نود در عين داشتن اين اشكالات، محاسن بيشماري هم دارد كه اگر اين معايب را برطرف كند، مسلما تاثير به مراتب بهتري در فوتبال ايراني از خود بر جاي خواهد گذاشت.
آرش رستمنمدي
شنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]
-
گوناگون
پربازدیدترینها