تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):تلخى حق را تحمل كن، و مبادا كه فريب شيرينى باطل را بخورى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829152501




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دوستي خياباني با قتل به پايان رسيد


واضح آرشیو وب فارسی:آریا نیوز: دوستي خياباني با قتل به پايان رسيد


خبرگزاري آريا- جسد دختري كه پس از ادامه دادن دوستي 6 ساله خياباني با چاقو به قتل رسيد، كشف شد.
به گزارش خبرنگار انتظامي آريا، در روز 18 دي امسال مرد ميانسالي با مراجعه به دادسراي ناحيه 4 رسالت با طرح شكايت، گم شدن دخترش به نام زهرا 32 ساله را اعلام كرد.
وي به بازپرس گفت: دخترم از دو روز قبل از منزل خارج شده و ديگر برنگشته است. با ارجاع پرونده به پايگاه چهارم پليس آگاهي تحقيقات افسر فقدان اين پايگاه از خانواده اين دختر آغاز شد.
پدر فقداني در پاسخ به سؤالات افسر پرونده گفت: دخترم چندين سال است كه با يك پسر به نام ابوالفضل دوست است و در ماه هاي اخير بينشان اختلافاتي بروز كرد كه من احتمال مي‌دهم كه اين پسر از دخترم خبر داشته باشد.
در بررسي‌هاي ابتدايي افسر پرونده مشخص شد كه ابوالفضل در روز 17 دي ماه و يك روز پس از گم شدن زهرا، با خوردن صدها عدد قرص اقدام به خودكشي كرد و در بيمارستان لقمان حكيم بستري شد اما به دليل مصرف بالاي مواد دارويي اين فرد بيهوش شد.
كاراگاهان در اين مدت اقدام به بررسي خودرو ابوالفضل كرده و متوجه شدند صندلي خودرو وي خوني شده است. در بازرسي از اين خودرو گوشي تلفن همراه زهرا در داخل خودرو ابوالفضل كشف شد.
با به هوش آمدن ابوالفضل و بهبودي وضعيت عمومي وي و اعترافات وي به قتل اين دختر، پرونده براي رسيدگي تخصصي به اداره دهم پليس آگاهي ارجاع شد.
در بازجويي صورت گرفته وي به افسر پرونده گفت: سال 84 و در پايان يك روز كاري و در مسير برگشت از محل كار به منزل، طبق معمول هر روز كه مسافر سوار مي‌كردم، زهرا را نيز سوار كردم در حالي كه قبل از سوار شدن به من گفت كيف پولش را گم كرده است.
وي ادامه داد: من او را تا منزلش رساندم. در مقابل اين كار شماره تلفني بين ما رد و بدل شد. روز بعد با او تماس گرفتم و گفتم براي جبران ضرر مالي كه بر اثر گم كردن كيفش بر او وارد شده، مي‌توانم از اداره 200 هزار تومان وام بلاعوض برايش بگيرم.
اين متهم اظهار داشت: من در مدت كوتاهي اين كار را كردم و خيلي زود با هم دوست شديم. البته اين دختر، دختر نجيبي بود و باور نمي‌كردم كه تا آن موقع با هيچ پسري دوست نشده است. به همين دليل به من مي‌گفت كه به قصد ازدواج به من علاقه پيدا كرده و در روزهاي بعد از من خواست تا براي ازدواج با او پا پيش بگذارم.
وي گفت: اما در روزهاي بعد كه بيشتر با او آشنا شده بودم حس مي‌كردم كه ما براي هم ساخته نشديم. حتي در همان موقع اين موضوع را با او در ميان گذاشتم اما او نمي‌پذيرفت و با اين حرف‌هايم بيشتر اصرار مي‌كرد كه بايد با او ازدواج كنم.
ابوالفضل گفت: من هر روز از او دور مي‌شدم و او ديوانه وار به من علاقه پيدا مي‌كرد. تا جايي كه تمام فاميل و همسايه هايمان از اين موضوع اطلاع داشتند. اين علاقه تقريباً يك طرفه سالها ادامه پيدا كرد تا جايي كه براي خلاص شدن از دست او مجبور شدم كارم را در سازمان تأمين اجتماعي رها كنم و در جايي ديگر و به صورت پنهاني كاري دست و پا كنم.
وي ادامه داد: زهرا محل كار جديدم را نيز پيدا كرد و از آنجا هم رفتم و يك خانه مجردي اجاره كردم و كار ديگري پيدا كردم. فقط خانواده‌ام از محل كار و زندگي جديدم اطلاع داشتند.
وي گفت:‌حدود دو سال زندگي و كار پنهاني داشتم تا ياد من از سر او بيرون برود. اما در اين مدت او با آمدن به در منزلمان و با ايجاد مزاحمت براي مادر و خانواده ام سعي مي‌كرد تا آدرس محل كار جديد و منزلم را پيدا كند.
اين متهم ادامه داد: خانواده‌ام دو بار از دست او شكايت كردند. او هم يك بار به خاطر اينكه صورتش را خط انداخته‌ام از دست من شكايت كرد. يك روز كه در محل كارم سر و صدا و آبروريزي كرده بوده داخل ماشينم با سوئيچ به صورتش زده بودم. البته دل اينكه مرا در زندان ببيند نداشت. فقط با اين كارش مي‌خواست تا من تسليم و به خواسته ازدواج او پاسخ مثبت بدهم.
ابولفضل اظهار داشت: من فقط چند روز بعد از دوستي‌مان بي‌علاقگي‌ام را به او اعلام كردم كه نه تنها اثري نداشت بلكه او با اطلاع از اين موضوع با جديت بيشتري به من علاقه نشان مي‌داد و شايد براي همين از من مي خواست تا به خواستگاري‌اش بروم و با او ازدواج كنم.
وي گفت: حدود يك سال قبل با يك دختري آشنا شدم كه پدر و مادرش فوت كرده بودند و من او را عقد موقت كردم و در همان خانه و به دور از زهرا با او زندگي مي‌كردم اما جرئت نداشتم كه مراسم رسمي برگزار كنم چون مي دانستم او جشن عروسي‌ام را خراب مي‌كند.
ابولفضل ادامه داد: در روز جمعه كه همان روز قتل بود با من تماس گرفت و گفت فقط به يك شرط حاضر است تا از زندگي من بيرون برود. حدود ساعت 10 شب من به سمت منزلشان در چهاراه لشكر رفتم. شرطش اينكه من با مادرم در حضور او و سپس با خواهرم كه ازدواج كرده دعوا كنم.
وي بيان داشت: اين اواخر او مشكلات عصبي و روحي رواني پيدا كرده بود و مي‌دانستم كه دعواي با خانواده‌ام، بهانه جديدش است.
داخل خودرو و حدود ساعت 1 نيمه شب جر و بحث هايمان بالا گرفت. مي گفت فقط طرف خانواده‌ام را گرفته‌ام. مي خواستم خودم را جدي نشان بدهم و او را بترسانم، از داخل داشبورد چاقويي را در آوردم.
فرمان ماشين را گرفت و داخل ماشين با هم درگير شديم. نمي‌خواستم او را بكشم. باديدن چاقو درگيريش جدي تر شد و در همين لحظه تيزي چاقو به گردنش خورد. با اينكه نمي‌خواستم او را بكشم اما از عصبانيت‌هاي چندين ساله‌ام، وقتي كه خونريزي شديد گردنش را ديدم، با چاقو چندين ضربه به او زدم.
وي بيان داشت: اين درگيري در خيابان شهداي گمنام اتفاق افتاد. با جنازه‌اش به سمت جاده ساوه حركت كردم. نزديك عوارضي اتوبان تهران - ساوه، جنازه را زير يك پل رها كردم. نمي‌توانستم باور كنم كه مرتكب قتل شده‌ام. تصميم گرفتم تا به زندگي‌ام پايان دهم. در عرض چند دقيقه صدها قرص خوردم اما مرا به بيمارستان رساندند.
ابوافضل گفت: زهرا از همان ابتدا كه متوجه شد من نسبت به او سرد شده‌ام، به بهانه‌هاي مختلف برايم كادو و هدايا مي‌گرفت و به محل كار يا در منزلمان مي آورد.
اغلب به يكي از همكاران يا همسايه‌هايمان مي‌داد. يك جوري كارهايش عادي نبود. نه اينكه دختر پاكي نباشد بلكه بر عكس از اين نظر دختر خوبي بود و به غير از من با هيچ پسري دوست نشده بود و براي همين هم مي گفت بايد او را بگيرم و با او ازدواج كنم. شايد تمام اصرار او به همين خاطر بوده و همچنين اينكه مرا ديوانه‌وار دوست داشت و من اين را باور داشتم.
به گزارش آريا، در توضيح اين خبر سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران گفت: يك روز بعد از اين قتل جسد زهرا توسط پليس آگاهي اسلامشهر به عنوان مجهول الهويه كشف شد. با اعترافات متهم و با دستور بازپرس پرونده متهم براي ادامه تحقيقات در اختيار كارآگاهان اداره قتل قرار گرفته است.

شنبه|ا|8|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آریا نیوز]
[مشاهده در: www.aryanews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن