تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820849613
لاريجاني در كنفرانس امنيتي مونيخ، تئوري يكجانبهگرايي به بنبست رسيده است
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: لاريجاني در كنفرانس امنيتي مونيخ، تئوري يكجانبهگرايي به بنبست رسيده است
جام جم آنلاين: رييس مجلس شوراي اسلامي در كنفرانس امنيتي مونيخ گفت : تئوري يكجانبه گرايي كه از اصل، نگاهي ارتجاعي نسبت به عالم و آدم را توصيه مي كرد به بن بست رسيده است.او تاكيد كرد: سلطهطلبي و تروريسم دو روي يك سكه هستند و داستان مرغ و تخم مرغ است و ضمناً دوران سلطه غرب بر شرق پايان يافته و انسان شرقي، انسان درجه 2 نيست.
به گزارش فارس، علي لاريجاني روز جمعه در سخنراني خود در چهل و پنجمين كنفرانس امنيتي مونيخ در هتل بايرريشر هوف شهر مونيخ گفت: امروز نيازمند تئوري معقول و عادلانه و واقع گرايانه براي ايجاد امنيت پايدار هستيم .
متن كامل سخنراني دكتر علي لاريجاني لاريجاني به شرح ذيل است.
جناب آقاي رئيس ،حضار محترم
خانمها و آقايان؛
از رئيس محترم كنفرانس و دولت محترم آلمان تشكر ميكنم.
من از منطقهاي ميآيم كه در طول سه دهه و مخصوصاً سالهاي اخير بيشترين جنگها در آن ظهور يافته، تحريك غرب به حمله نظامي صدام بر عليه ايران، كه هشت سال بطول انجاميد و بعد دو جنگ غرب برعليه صدام بخاطر تجاوز به كويت و همچنين اشغال عراق كه بيش از 800 هزار كشته و زخمي روي دست ملت عراق گذاشت و ديگر جنگ در افغانستان و جنگ اسرائيل بر عليه لبنان و اخيراً جنگ اسرائيل برعليه ملت شجاع و مظلوم غزه. البته بهانههاي اين جنگها متفاوت بود، اما بهانه مبارزه با تروريسم و سلاحهاي كشتارجمعي اركان آن را تشكيل ميداد.
سوال مهم اينست با اين جنگ ها كه فقط ايران بيش از 250 هزار شهيد در دفاع مقدس داد، امنيت منطقه بهتر شد؟ يا تروريسم كاهش يافت؟ يا در عراق سلاح اتمي پيدا شد؟
در هنگام اشغال افغانستان، امريكا مدعي شد مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با تروريسم، و دستگيري سران تروريستها هدف آنهاست، كدام محقق شد؟
توليد مواد مخدر در زمان اشغال سال 2001 ، 200 تن در افغانستان بود و در سال 2008 به بيش از 8000 تن رسيد. مبارزه با تروريسم كه ماجراي مضحكي يافته و به مذاكرات پنهاني برخي اعضاء ناتو با آنان بدل شده است كه نتيجه آنرا در ماجراي زندان قندهار و فرارصدها نفر ميتوان بخوبي يافت، رهبران گروههاي تروريستي هم كه سرجايشان هستند، پس كدام هدف محقق شده است؟
اخيراً رئيس جمهور جديد امريكا در اعزام نماينده خود به خاورميانه اعلام نمود: "او را براي شنيدن حرفها اعزام كردم نه دستور دادن. "
آقايان و خانمها
اين رويكرد نشانه اوليه مثبتي است كه غلط بودن استراتژي گذشته را نشان ميدهد كه تئوريپردازي با توهم نسبت به مسائل منطقه خاورميانه اضلاع مشكلات امنيتي را بيشتر خواهد كرد. بايد مشخصات فرهنگي مناطق و مصائب آنها را دقيقتر ديد.
اينك ميخواهم برخي سخنان منطقه را ارائه دهم و اميدوارم شنيده شود:
- امريكا با كودتاي 28 مرداد 1332، دولت ملي مصدق را سرنگون و ديكتاتوري پهلوي را در ايران مجدداً مستقر نمود، نتيجه اين دخالت عقب نگه داشتن ايران و سلطه بر منابع انرژي ايران و خفقان چند دهه و شكنجه بسياري از مبارزين و به شهادت رساندن تعداد زيادي از مردم ايران بود.
1- امريكا در سال 1357، با اعزام تيمي همراه ژنرال «هايزر» قصد كودتاي ديگري داشت كه با روشنبيني امام خميني (ره)، اين شگرد خنثي شد.
2- امريكا پس از انقلاب اسلامي از طريق سفارت خود در تهران در حركتهاي تجزيهطلبي و ترور شخصيتهاي انقلاب طراحي و هدايت عملياتي مي نمود و اسناد آن موجود است.
3- امريكا صدام را تحريك به حمله به ايران نمود و در طول جنگ 8 ساله همه گونه كمك نظامي از وي نمود.
4- امريكا اموال ايران را در بدو پيروزي انقلاب مصادره كرد.
5- امريكا قرارداد اتمي با ايران را در بدو پيروزي انقلاب لغو نمود. و يا حتي تعهدات خود را در تحويل سوخت راكتور اتمي تهران را نيز انجام نداد.
6- به بهانه مبارزه با تروريسم و سلاح كشتار جمعي در عراق پس از 11 سپتامبر افغانستان و عراق را اشغال نمود كه هم براي مردم اين دو منطقه دردسر ايجاد كرد و هم براي نظاميان امريكا.
7- جنگ 33 روزه اسرائيل عليه لبنان با طراحي و كمك امريكا صورت پذيرفت با تصور اينكه ريشه مقاومت حزبالله را بكنند، اما اين امر توهمي بيش نبود و دفاع شجاعانه حزبالله لبنان شكست جدي اسرائيل را متبلور نمود.
8- جنگ ناجوانمردانه 22 روزه اسرائيل عليه مردم شريف غزه با همكاري همه جانبه امريكا همراه بود كه يك فاجعه انساني وسيع حادث شد، اما با همه ادعاهاي طرفداري از حقوق بشر در اين زمينه سخني از امريكا شنيده نشد.
9- درمسأله هستهاي ايران، آمريكا عاملي دردسر ساز و مانع اصلي حل مسأله به طريق ديپلماتيك بود.
و بسياري از مسائل ديگر.
حال توقع داريد با تغيير ادبيات و ژست مصاحبهاي اين آلام رفع گردد؟ يا نيازمند پذيرش اشتباهات و يك تغيير استراتژيك است؟ علت اينكه اين اشتباهات فاحش به يك فاجعه فراگيرمنطقه عليه كشورهاي ماجراجو بدل نگرديد، حكمت رهبر فرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي بود كه با تدبير شرايط را كنترل و به سوي آرامش سوق دادند.
آقاي رئيس، حضار محترم
متأسفانه اين روشهاي غلط ريشه در تصوري دارد كه پس از انقلاب صنعتي در اروپا شكل گرفت، مبني براينكه شرق دچار خواب آلودگي است و بايد تحت استعمار درآيد. لذا هژمون سلطهطلبي غرب را سامان دادند و براي حريفان نيز نسخه " توازن وحشت " را تعريف كردند. كه مسابقه تسليحاتي مخصوصاً سلاحهاي هستهاي از اين استراتژي برخاست. و در طول جنگ سرد به اوج خود رسيد.
اينك در شرايط متفاوتي قرار گرفتهايم:
اولاً : تئوري يكجانبهگرائي كه از اصل، نگاهي ارتجاعي نسبت به عالم و آدم را توصيه ميكرد به بنبست رسيده است.
ثانياً : شرق بدلايل مختلف از چين و مالزي گرفته تا تركيه و مصر و ايران و خاورميانه در شرايط متفاوتي قرار دارد و ضمناً بيداري اسلامي در كشورهاي خاورميانه پديدهاي نيست كه با انكار آن دردي دوا شود. امروز نيازمند تئوري معقول و عادلانه و واقع گرايانه براي ايجاد امنيت پايدار هستيم.
دوستان بدانيد كه سلطهطلبي و تروريسم دو روي يك سكه هستند و داستان مرغ و تخم مرغ است و ضمناً دوران سلطه غرب بر شرق پايان يافته و انسان شرقي، انسان درجه 2 نيست. بحث مبارزه با تروريسم در خاورميانه و همچنين حوادث هند و پاكستان و افغانستان نشان ميدهد استراتژي برخورد با تروريسم اشتباه بوده است و با اين روشهاعملاً منطقه را تبديل به انبار باروت كردهاند.
مگر مي توان پذيرفت كه 200 كلاهك هستهاي همراه با موشكها و هواپيماهاي پيشرفته در اختيار اسرائيل با جمعيت دو ، سه ميليوني قرار دهد و به بيش از 5/1 ميليارد مسلمان بگويد حق نداريد دانش هستهاي براي توليد برق و ساير مصارف صلحآميز داشته باشيد؟
مگر كسي قبول ميكند كه 5 ميليون مسلمان فلسطيني از وطنشان اخراج شوند و آواره در جهان گردند، اما كساني را از ساير نقاط جهان جمع كرده و در سرزمين فلسطين اسكان دهند؟
با تهمت تروريست خواندن حماس هم واقعيت را نميتوان تغيير داد. حماس با رأي مردم و با نظارت ناظران بينالمللي در انتخابات پيروز شد كه با رفتار غيرعقلاني برخي از كشورهاي غربي مواجه گرديد و آنها حتي در مقابل دستگيري رئيس مجلس و تعدادي از نمايندگان دولت فلسطين سكوت كردند. البته در روزهاي اخير شنيدم يكي از سياستمداران اروپايي كه پيگير مسائل فلسطين است، اعلام كرد بايد حماس را به عنوان يك واقعيت بپذيريم. هرچند قدري ديرهنگام است! ولي در حد خود اقدامي ارزشمند نيز ميباشد.
با توهين به حزبالله هم واقعيت تغيير نميكند، حزبالله به عنوان بخش مهمي از حاكميت لبنان، يك جريان عميق فكري در قلب مردم لبنان و منطقه قرار دارد. ستم بر آن تنفر نسبت به امريكا و اسرائيل را چند برابر ميكند.
عدهاي تلاش ميكنند از طريق رسانهها افكار عمومي مردم در غرب را عليه اسلام و مسلمانان تحريك كنند و از آنها چهرهاي خشن و جنگ طلب بسازند.
سوال اينست كه آيا در دو جنگ بزرگ جهاني اول و دوم، مسلمانان كمترين نقش و دخالتي داشتند؟ به جز اينكه بخشي از قربانيان آن بودند. اسلام براي همه پيامبران، موسي (ع) ،عيسي (ع) احترام قائل است. و همزيستي مسالمت آميز با پيروان اديان مختلف را توصيه ميكند. بايد نگاه عميقتري به فرهنگ جوامع داشت.
حضار گرامي
تئوري توازن وحشت پس از جنگ جهاني در اروپا و امريكا طراحي شد كه در جهت كنترل قدرتها و مراقبت از يكديگر ساماندهي گرديد، صرف وجود سلاحهاي كشتار جمعي و آرايش آنها در مقابل يكديگر علامت روشني از شكست انسانيت است يعني كمترين اعتمادي وجود ندارد ،آيا اين به زندگي گرگها شبيهتر نيست تا زندگي انسانها؟
تا امروز آنچه در جهت كاهش سلاحهاي كشتار جمعي و يا خلع سلاح مطرح شده بيشتر جنبه موعظه داشته و هيچ اثر عملي از آن سخنان ديده نشده است. اينك دنيا ديگر نيازمند موعظه نيست، نيازمند رويت خلع سلاح چند كشور بزرگ هستهاي است. اما ايران نه سلاح اتمي را در دكترين دفاع خود دارد و نه در پي كسب آنست ما از زندگي در زير سايه سلاحهاي كشتار جمعي بيزاريم چه هنوز با نتايج اين سلاحها در مصدومان شيميائي جنگ صدام پس از بيست سال مواجه هستيم كه غالباً از طريق كشورهاي غربي به صدام داده شد و من با صراحت اعلام مي كنم ايران ساخت و استفاده از هرگونه سلاح هستهاي را مخالف آيين اسلام مي داند.
اما ماجراي هستهاي ايران از جنس ديگري است. ما در چارچوب آژانس و NPT به چنين دانشي دست يافتيم و آنهم وقتي مصمم شديم كه امريكا و برخي كشورهاي اروپايي قراردادهاي اتمي با ايران را لغو كردند.
من در جريان مسائل هستهاي ايران هستم و پس از مذاكرات طولاني دريافتم كه مناقشه در بحث هستهاي ايران مطلقاً جنس حقوقي ندارد، بلكه ذهنيت هاي ديگري عامل ماجراجوئي است.
گاه گفته ميشد كه ما ميدانيم شما امروز سلاح هستهاي نداريد ولي ممكن است روزي به سوي آن برويد؟! به نظر شما اين منطق جائي در عقلانيت، اداره جهان دارد؟
گاه گفته شد كه ايران با تفوق بر فناوري هستهاي توازن منطقهاي را بهم مي زند. حال آنكه هيچگاه به كشوري تعرض ننموده و تعرض به كشورها را در تضاد با تفكر انقلاب اسلامي ميداند. به فرض صحت اين سخن، مگر توازن منطقهاي اصلي است كه همه بايد بدان ملتزم باشند. همه كشورها ميتوانند در فناوريهاي پيشرفته تلاش كنند.
شنيدم در مورد ماهواره اخير ايران كه به فضا پرتاب شد نيز اظهار نگراني نمودند، ديگر در اين زمينه چه استدلالي وجود دارد؟ اينكه ديگر سلاح كشتار جمعي نيست. از طرفي چطور بحث توازن در تئوري يكجانبه گرائي امريكا لحاظ نگرديد؟
در مذاكرات هسته اي چندين بار اعلام كرديم كه ايران براي رفع نگراني ادعائي آمادگي دارد فعاليتهاي هسته اي خود را در درون كنسرسيومي با مشاركت ساير كشورها سامان دهد. اگر كشوري دنبال سلاح باشد نه چنين پيشنهادهايي را مطرح مي كند و نه NPT را مي پذيرد . آنگونه كه اسرائيل عمل كرده است. و اتفاقاً رفتار دوگانه غرب در اين زمينه بدبيني را دامن زده است. در جنگ غزه اسرائيل از بمبهاي فسفري استفاده نموده است . يكي از فرماندهان نظامي اسرائيل اعلام كرد ما اشتباهاً بمب فسفري استفاده كرديم، آيا دنيا اين حرف را ميپذيرد؟!
در بمبارانهاي وحشيانه اسرائيل برعليه كودكان، آقاي پرز در داووس اعلام نمود ما قبلاً به خانهها تلفن ميزديم كه ميخواهيم حمله كنيم! كسي اين حرفها را باور ميكند؟ لابد اين كودك در منزل نبود كه صداي آقاي پرز را بشنود! اما در مقابل اين اقدامات ضد حقوق انسان موضعي گرفته نشد.
نماي ديگري از برخورد دوگانه را مي توان در لشكركشي امريكا به منطقه به بهانه تروريسم و كشتار وسيع مردم از طرفي و پناه دادن و كمك كردن و رسميت بخشيدن به گروه ديگري از تروريستها در كشورهاي غربي از جانب ديگر مشاهده نمود.
گاه ادعاي حل مساله در درون مذاكرات ميشد و همزمان نظريه چماق و هويج را مطرح ميكردند. و متوسل به شوراي امنيت براي صدور قطنامه مي شدند.
خانمها و آقايان
سياست چماق و هويج منسوخ بوده و هست و هيچ كس توجهي بدان ندارد و از اساس نظريهاي غير عاقلانه بوده و ادامه چنين روشي گام زدن در راه غلط است.
تحولات جاري در جهان و چشمانداز قرن بيست و يكم مناسبات جديد ميطلبد. و الگوها و مدلهاي فرسوده در ساختار امنيتي گذشته منطقه نيازمند باز تعريف است و قرن بيست و يكم قرن ساختار، استراتژي ومدلهاي پيشرفته و واقعگرا با بازيگران جديد است.
جمهوري اسلامي ايران آماده است و قادر است با همكاري ساير كشورها انديشههاي معقول در جهت پنجرههاي جديد براي صلح و امنيت فراگيردر منطقه را شكل دهد.
ما به منافع مشترك و بلند مدت در همكاري با ساير كشورها در حوزه اقتصاد و انرژي و امنيت باور داريم.
امريكا طي سالهاي گذشته پلهاي زيادي را تخريب كرده است كه مسئولين جديد كاخ سفيد ميتوانند آنها را بازسازي كنند. اما ساخت پلهاي جديد نيازمند استراتژي نوين و عملگرا مبتني بر احترام متقابل و رفتار عادلانه است نه حرفهاي تكراري چماق و هويج گذشته!
البته شرايط جهاني نسبت به تغييرات امريكا نگاه مثبت محتاطانه دارد و اين يك شانس براي ايالات متحده است كه از فرصت بهره جويد و استراتژي خود را تغيير دهد نه تاكتيك را.
در اين استراتژي چند مولفه پراهميت است:
1- با رويكرد چند جانبه گرائي خود را از مدار معيوب يكجانبه گرائي و اقدام پيش دستانه خلاص كنند.
2- به جاي مسابقه تسليحات كشتار جمعي به تئوري امنيت دسته جمعي نظام بينالملل توجه نمايند.
3- در امنيت منطقهاي به بومي سازي امنيت تمركز نمايند. نه افزايش نيرو و پايگاههاي نظامي در كشورهاي منطقه كه آنها را در دورباطل سلطه نظامي و تروريسم قرار دهند.
4- به جاي تحميل الگوهاي ناهمخوان با واقع گرائي نسبت به مشخصات منطقهاي اعم از فرهنگي، اقتصادي و سياسي، تئوري تعامل قدرت هاي منطقه و بينالمللي را محترم بشمارند و دستكاري در مهندسي اجتماعي مناطق مختلف جهان و تحميل الگوهاي ناهمخوان باعث محاسبات غلط و نهايتاً عدم ثبات و امنيت ميگردد.
علي لاريجاني با همراهي علاالدين بروجردي، كاتوزيان و حميدرضا حاجي بابايي روساي كميسيون امنيت ملي و انرژي و عضو هيات رئيسه مجلس و سلطانيه نماينده ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي و عليرضا شيخ عطار سفير ايران در آلمان در اجلاس امنيتي مونيخ حضور يافته است.
شنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]
-
گوناگون
پربازدیدترینها