واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > انرژیهستهای - محمدمهدی مظاهری پس از اعلان آمادگی مجدد ایران برای تبادل سوخت با گروه وین، اظهارات متناقضی در این ارتباط از سوی مقامات غربی مبنی بر قبول یا رد مذاکره مستقیم شنیده می شود، در تازه ترین اظهارات جنجالی مولر رییس ستاد ارتش امریکا از تهیه نقشه حمله به ایران به عنوان گزینه ممکن برای بازداشتن ایران از تداوم فعالیت های صلح آمیز خبر داد، این در حالی است که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا در تلطیف فضای موجود گفتگو مستقیم بین ایران و امریکا را ممکن دانست. در بررسی گزاره های مختلف و برون رفت از مشکلات فعلی می توان به مسائل ذیل اشاره نمود. 1- برنامه هسته ای ایران با سیاست منطقه ایی و جهانی غرب مغایرت دارد و غرب از طریق دیپلماسی و گفتگو و در صورت عملی نشدن از طریق تهدید و فشار تلاش های خویش را برای بازداشتن ایران از فعالیت های صلح آمیز بکار خواهد بست. استراتژی فعلی اوباما همان تکرار سیاست هویج و چماق در قالب تحریم های بین المللی (چماق) و مشوق های اقتصادی در صورت پذیرش خواسته ها (قطع غنی سازی اورانیوم) دنبال می شود. 2- جامعه جهانی به مفهوم غرب و هواداران آن در تمامی سطوح و با اجماع همۀ اعضاء به صورت استراتژیک، بر احتمال حرکت قطار هسته ای به سمت مسیر تسیلحاتی تاکید داشته، و اختلاف آنها تنها در چگونگی روش ها و اهرم های بازدارنده، آستانه تحمل، توانایی ها و مهارت های هسته ای ایران است. به نظر می رسد پس از تصویب قطعنامه 1929 شکاف فرا آتلاتیکی بر سر موضوع هسته ای از بین رفته و غربی ها در مورد تحمیل اراده به حریف به توافق جمعی رسیده اند. 3- تداوم فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران، توازن قوا در منطقه را به زیان اسرائیل بر هم زده است. از آنجا که کلیت غرب بر حفظ برتری نظامی اسرائیل، تعهد اخلاقی و سیاسی دارند، تجهیز و تقویت این رژیم در منطقه را بعنوان اهرم بازدارنده در قبال نفوذ روز افزون ایران قلمداد می کنند، بنابراین واکنش غرب در قبال پیشرفت هسته ای ایران در این راستا قابل ارزیابی است. 4- افــزایش تحریم های اقتصادی و سیاسی در قالب قطعنامه شورای امنیت و اقدامات فرا قـــانونی و یک جانبه از سوی غرب و برخی کشورهای هم پیمان نظیر استرالیا، کره جنوبی و حتی ژاپن در راستای تفرقه افکنی در درون نظام جمهوری اسلامی ایران و مشروعیت زدایی از حکومت در قالب پشتیبانی از دموکراسی خواهی و نیروهای مدنی پیگیری می شود، مزیت این تحریم ها از نگاه طراحان آن ممانعت از آثار مخرب جنگ و تقویت دمکراسی و حقوق بشر در داخل ایران است. ولی شرایط جهانی و موازنه قوا با چنین نگرشی فاصله دارد و ساختار حقوق بین الملل نیز از پتانسیل بالایی در این زمینه برخودار نیست. 5- مفهوم کلی که از سوی ایران بارها برای گروه 1+5 و حتی جامعه جهانی ارسال شده این است که ایران متعهد به پیمان NPT بوده و خواهان حقوق برابر با دیگر کشورها در این عرصه است، به هیچ وجه تن به زورگویی و راه حل های غیرمنطقی نخواهد داد، برآیند طرح موشک و گزینه نظامی در مقابل، جواب موشک در پی خواهد داشت. به عبارت دیگر اگر غرب با ایران با منطق تعامل کند هر دو طرف به حقوق خود خواهند رسید ولی اگر کشورهای 1+5 با زبان زور و غیرمنطقی علیه ایران وارد عمل شوند، ایران نیز در پاسخ از خشونت استفاده خواهد کرد، اگر حقوقی و فنی بحث کنند ایران هم حقوقی و فنی بحث می کند ولی اگر سیاسی بحث کنند ایران حقوقی و فنی پاسخ نمی دهد، بلکه پاسخ ایران هم سیاسی خواهد بود و در این مسیر اگر وارد دیپلماسی پنهان و امنیتی شوند پاسخ ایران هم دیپلماسی پنهان است بدین وسیله ایران با تطبیق خود با هر شکل از شرایط ممکن در نهایت به هدف خود که ادامه فعالیت های صلح آمیز است دست می یابد. 6- بی تردید پایان بی خطر پرونده هسته ای ایران و خاتمه منازعه بین طرفین، در گرو حل و فصل مشکلات ایران با امریکاست زیرا مشکل پرونده هسته ای نه فنی و نه حقوقی است، بلکه یک مشکل سیاسی است که بیشتر ناشی از تضاد منافع و دیدگاه های طرفین است با توجه به شکست گزینه های تحریم و تهدید و فاجعه بار بودن گزینه نظامی خروج از این بن بست نیازمند یک رویکرد جدید و اساسی، مانند مذاکره براساس منافع و احترام متقابل است. گفتگو و مذاکره و تن دادن به خـواست های معقول می تواند پایانی بر بازی بزرگی که غرب علیه فعالیت های صلح آمیز ایران به راه انداخته باشد. بر این اساس مقامات کاخ سفید باید در سیاست های منطقه ای خویش در ارتباط با ایران تغییرات ذیل را مدنظر قرار دهند، دسترسی مطمئن به انرژی هسته ای صلح آمیز و دفاع از حقوق مسلم ایران بر اساس معاهده NPT و حفظ شأن و مقام بین المللی ایران، در صورت این تغییرات اساسی ایران نیز می تواند با همکاری بدون قید و شرط با آژانس بین المللی انرژی هسته ای (IAEA) و پاسخ گویی به ابهامات گذشته، شائبه نظامی این فعالیت ها را به طورکلی از اذهان عمومی بزداید. 7- برای ورود به مذاکره مستقیم و حصول نتایج مثبت، نشست های چند جانبه و شرکت دیپلمات های کارکشته و جلب مراکز مشروعیت بخش حقوقی و سیاسی از جمله مردم و مجلس و رهبری نیاز اساسی است. بنابراین دیپلماسی هوشمند و مشخص شدن موضوع دقیق مذاکره و شناخت قواعد بازی می تواند تأمین گر منافع ملی باشد. عضو هیات علمی دانشگاه تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]