واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: لذا میتوان شكلات داغ را با وجود كاراكترهای متعدد واجد یك قهرمان اصلی دانست كه نیكی كریمی نقش آن را بازی میكند، در واقع محور این قصه زنی است كه با ورود خود به كافی شاپ به... طعم یك شكلات تلخ است تماشای فیلم یكی ازجوان ترین كارگردانهای سینمای ایران انگیزهای بود برای تماشای شكلات داغ. فیلمی كه بیش از هر چیز از حیث جمع كردن بازیگران سرشناس برای یك كارگردان 27 ساله امتیاز بزرگی است. هرچند كه نام علیرضا سجادپور به عنوان تهیه كننده فیلم امتیاز بزرگی برای كارگردان بود تا بتواند نظر بازیگران سرشناس را برای اولین فیلم خود جلب كند. همینكه وی توانسته اعتماد كسانی مثل داریوش ارجمند، نیكی كریمی، علیرضا خمسه و فریبرز عربنیا را به خود جلب كند چیزكمی نیست. حامد كلاهدار درخلق فضای روشنفكرانه و كافی شاپی و روایت موازی خود از شخصیتهای متعدد قصهاش خوب عمل میكند. نوع رنگ آمیزی فیلم و بهرهگیری از رنگهای تیره در ترسیم فضای كافی شاپ متناسب با روحیه و دنیای درونی آدمهایی است كه در این مكان رفت و آمد دارند و فیلمساز به واسطه بهرهگیری نمادین از ظرفیت لوكیشن، واقعیت درونی این شخصیتها را بازنمایی میكند. ریتم فیلم به دلیل حضور همین آدمها و انفعالی كه در جهان معنایی آنها وجود دارد كند و پایین است اما این سردی و كندی فضای فیلم باعث ملال مخاطب نمیشود به ویژه مخاطبانی كه با حال و هوای چنین فضاهایی آشنا هستند و آن را تجربه كردهاند از آن لذت میبرند اما مشكل اصلی شكلات داغ این است كه نتوانسته قصهاش را جمع و جور كند و هیچ پایانی نمیتوان برای آن متصور شد. داستان فیلم با اتفاقات دیگر و ورود شخصیتهای جدید میتوانست همچنان ادامه بیابد حتی اگر بپذیریم كه بازنمایی تنهایی انسانها و هراس و تردید هایشان، نخ اتصال این تسبیح است. شاید بتوان پایان باز را برای این قصه مفروض گرفت اما روایت قصه به گونهای پیش میرود كه نمیتوان منطق دراماتیكی برای این صورت بندی پایانی درنظر گرفت. كارگردان سعی كرده است تا به واسطه روایت معمایی خویش از درام،مدام ذهنیت و پیش فرضهای مخاطب را از اتفاقات بعدی بشكند و قضاوت آنها را درباره آدمهای قصهاش به چالش بكشد. ولی بالاخره این ساختار شكنی در روایت باید بتواند در نقطه پایانی خود به یك قطعیت فلسفی برسد و دست كم تكلیف كارگردان را با مخاطب خود روشن سازد. شكلات داغ با استفاده از فضای كافی شاپ تلاش میكند تا روایتی مدرن از شخصیتهای قصه ارائه دهد و تناقض دنیای درونی و بیرونی آنها را به تصویر بكشد؛ بازنمایی این پارادوكس روانی – عاطفی از نقاط برجسته فیلم است كه دنیای درونی و دغدغههای شخصی همه آدمهای قصه را نسبت با یك سوژه مشترك بیرونی به تصویر میكشد. لذا میتوان شكلات داغ را با وجود كاراكترهای متعدد واجد یك قهرمان اصلی دانست كه نیكی كریمی نقش آن را بازی میكند، در واقع محور این قصه زنی است كه با ورود خود به كافی شاپ به فرافكنی دنیای درونی مردهایی دامن میزند كه در پیله تنهایی و دنیای شخصی خود فرو رفته اند. مردانی كه در تعامل با دیگری متفاوت، منویات درونیشان و جهان شخصی خود را برون فكنی كرده و در یك تجربه و درد مشترك كه تنهایی است بازتاب میدهند. در واقع این زن یك عامل محوری است كه هم خود تعلیق ایجاد میكند و هم از شخصیتهای قصه رمزگشایی میكند. هرچند درباره خود این زن اطلاعات كافی به مخاطب داده نمیشود. شكلات داغ دنیای ملتهب و پرهیاهوی درونی آدمهای تنها را در روایتی آرام و كند به تصویر میكشد كه تطبیق سازگارانه این دو موقعیت دوگانه به جذابیت دراماتیكی آن كمك میكند. در واقع شكلات داغ واجد یك دوگانگی و كنتراست نمایشی در فرم و محتواست كه اگرچه ساختار روایی آن كند به نظر میرسد اما قصه شخصیتهایی را روایت میكند كه دنیای آرام و كندی ندارند. شاید داغ بودن شكلات در عنوان فیلم خود نمادی معنایی از این موقعیت متضاد باشد. اگر بخواهیم به مسئله متفاوتی در این فیلم اشاره كنیم نمیتوانیم از گریم متفاوت و عجیب فریبرز عرب نیا در نقش یك پیرمرد ارمنی بگذریم كه تا حدودی تداعیكننده بازی جمشید هاشمپور در نقش یك ارمنی در فیلم میم مثل مادر بود. این كاراكتر قطعا یكی از متفاوت ترین نقشهایی است كه عرب نیا در كارنامه حرفهای خود بازی كرده است. ضمن اینكه كافی شاپ در شكلات داغ مثل رستوران در ماهیها عاشق میشوند كاركردی دراماتیك پیدا كرده است و تناسب منطقی با فضای مدرن قصه و روایت آن دارد. بهره گیری از ظرفیت نمایشی كافی شاپ از نقاط مثبت فیلم است كه به درستی این موقعیت را در خدمت قصه قرار داده است. شكلات داغ به عنوان اولین تجربه یك كارگردان جوان نمره قابل قبولی میگیرد كه اگر از تجربیات آن به درستی استفاده شود میتوان به بهبود آثار بعدی كلاهداری امیدوار بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 345]