تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820934593




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اصول آموزش مسائل دينى به كودكان


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: اصول آموزش مسائل دينى به كودكان
محمدرضا مطهري

در مقاله حاضر، سعي شده است اصول و مباني آموزش مسائل ديني در كودكان و نوجوانان از ديدگاه ديني (برگرفته از قرآن، احاديث و روايات ائمه اطهار(ع) و نظريات علماي تعليم و تربيت) به صورت تطبيقي، تبيين و تشريح گردد زيرا در آموزش و تعليم هر موضوعي، اصول و مباني ساختار آن موضوع از اهميت ويژه و اساسي برخوردار است.

اصول و مباني هر علمي به منزله ستون و پايه ساختمان است كه در استحكام و عمر آن نقش اساسي دارد. در علوم گوناگون نيز مانند جامعه شناسي، روان شناسي، تعليم و تربيت، و راهنمايي و مشاوره، اصول و مباني اين علوم نقش اساسي برعهده داشته و در واقع، فعاليت ها و روش هاي مبتني بر اصول آن علم است.

روش ها و شيوه هاي آموزش مسائل ديني (نماز) در كودكان و نوجوانان بر اصولي استوار است كه نويسنده به ذكر مهم ترين آن ها در اين نوشتار پرداخته است. اينك مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:

فطري بودن مسائل ديني

نياز به پرستش و نيايش يكي از نيازهاي اساسي و عميق است كه در عمق روان بشر وجود دارد. در بررسي تاريخي، اين موضوع ثابت شده است كه پرستش جزئي از وجود و كشش فطري انسان است. گاهي كه اين ميل و روح پرستش توسط انبيا در مسير صحيحي قرار گرفته، به خداپرستي ختم شده، اما گاهي بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشياي گوناگون مانند سنگ و چوب، ماه، خورشيد، آتش، گاو و پول مورد پرستش قرار گرفته اند.

استاد شهيد علامه مطهري (ره) در اين باره نوشته است: «يكي از پايدارترين و قديمي ترين تجليات روح آدمي و يكي از اصيل ترين ابعاد وجود انسان ها حس نيايش و پرستش است. مطالعه آثار زندگي بشر نشان مي دهد هر زمان، هر جا كه بشر وجود داشته است، نيايش و پرستش هم وجود داشته است. چيزي كه هست شكل كار و شخص معبود متفاوت شده است: از نظر شكل، از رقص ها و حركات دسته جمعي موزون هم راه با يك سلسله اذكار و اوراد گرفته تا عالي ترين خضوع ها و خشوع ها.»1

همه كودكان به طور فطري كنجكاو و كاوشگر بوده و به دنبال پاسخ به سؤالات و چراها هستند و ميل به پرستش و نيايش در وجودشان موج مي زند؛ مثلا، وقتي بزرگ ترها به آن ها محبت و نوازش مي كنند، ممكن است قادر به تفهيم تشكر و سپاس خويش به آن ها نباشند، ولي با پيام هايي كه از طريق چشم و نگاه هاي معصومانه و چهره متبسم به ما مي دهند، تشكر و قدرداني خويش را ابراز مي دارند.

تجربيات و مشاهدات نيز مؤيد اين مطلب است كه كودكان در تقليد و يادگيري مفاهيم و مسائل ديني مثل نماز و روزه آمادگي بيش تري در مقايسه با ديگر رفتارها و موضوعات از خود نشان مي دهند. اين موضوع مويد فطري بودن خداجويي در كودكان است.

طبق منابع اسلامي، براي ما مسلم و متقن است كه ميل به پرستش، نيايش، كمال طلبي و حقيقت جويي در كودك، فطري و دروني است. اين موضوع را شواهد تاريخي (پرستش بت، خورشيد، گاو و ساختن بهترين مكان ها براي معابد) و آيات و روايات تأييد مي كند.

خداوند تبارك و تعالي در قرآن مجيد، مي فرمايد: «فاقم وجهك للدين حنيفاً فطرت الله التي فطرالناس عليها لاتبديل لخلق الله ذلك الدين القيم ولكن اكثرالناس لايعلمون» (روم: 30)؛ پس روي را خود به سوي دين حنيف كن كه مطابق فطرت خداست؛ فطرتي كه خدا بشر را بر آن فطرت آفريده و در آفرينش خدا دگرگوني نيست، اين است دين مستقيم، ولي بيش تر مردم نمي دانند. اگر مشاهده مي شود كه گروهي از كودكان و نوجوانان نسبت به مسائل ديني- از جمله نماز- رغبت و تمايلي از خود نشان نمي دهند، اين مربوط به عوامل محيطي است كه فطرت كودك را از مسير خود منحرف كرده است.

متأسفانه بعضي از والدين به دليل عدم حساسيت و اهميت نسبت به مسائل ديني و گاهي به دليل سخت گيري ها و آموزش هاي غلط و عدم آشنايي آنان با سيره ائمه اطهار(ع) و روش هاي تربيتي، به گونه اي با كودك رفتار مي كنند كه آنان نسبت به مسائل ديني بي تفاوت، كم رغبت و بعضاً از آن متنفر مي شوند.

با كمال تأسف، بايد گفت كه بعضي از والدين حساسيت و دقتي كه در امور دنيوي (تغذيه، لباس، درس و مانند آن) فرزندانشان از خود نشان مي دهند در مسائل معنوي و ديني آن ها ندارند. به راستي، اين گروه از والدين مصداق كلام نوراني رسول خدا(ص) هستند كه فرمودند:

«واي بر فرزندان آخرالزمان، از دست پدرانشان!» گفتند: يا رسول الله، منظور شما پدران مشركند؟ فرمود: «خير، بلكه پدران مؤمني كه واجبات ديني را به فرزندان خود نمي آموزند و اگر آنان خود بخواهند احكام دين را فراگيرند، ايشان جلوگيري مي كنند (و حال آن كه) اگر كالايي به دست بياورند از آنان راضي و خوشحال خواهند شد. من از ايشان بيزار و آنان نيز از من بيزارند.» 2

با توجه به اين اصل، كه خداجويي امري فطري و دروني است، علماي تعليم و تربيت اسلامي بايد به فكر تهيه و تدوين كتابهايي باشند كه شيوه هاي صحيح رشد و پرورش اين حس را بر مبناي فطري بودن آن به والدين آموزش دهند تا آنان به شيوه ها و روش هاي نادرست متوسل نشوند.

اختياري بودن مسائل ديني

انسان به اقتضاي فطرت الهي خود و به دليل آن كه موجودي چند بعدي است و به اعتبار كرامتي كه خداوند براي او مقرر نموده، موجودي است مختار و كرامت خويش را مي تواند با اختيار خود كسب نمايد. در واقع، از ديدگاه اسلام، انسان موجودي است كه داراي ميل ها وجاذبه هاي معنوي است كه ساير موجودات فاقد آن مي باشند. انسان قادر است در برابر ميل هاي دروني خود ايستادگي كند و فرمان آن ها را اجرا نكند يا به بعضي از آن ها پاسخ گويد و بعضي ديگر را مهار نمايد يا از آن ها در جهتي خاص استفاده كند.

اين توانايي انسان به حكم نيرويي است كه آن را «اراده» مي نامند و تحت فرمان عقل عمل مي كند. اين توانايي بزرگ از مختصات انسان است و براساس اين توانايي است كه انسان يك موجود آزاد، انتخابگر، صاحب اختيار مي باشد. 3

در قرآن و منابع تعليم و تربيت اسلامي، دلايل متعددي براي آزادي و اختيار انسان وجود دارد كه عبارتند از:

- «انا هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفوراً» (انسان: 3) ما راه راست را به او (انسان) نشان داديم: يا شكرگزار خواهد بود يا كفران خواهد ورزيد.

- «فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر» (كهف: 29) پس هر كه مي خواهد ايمان بياورد و هر كه مي خواهد كفر بورزد.

- «كل نفس بما كسبت رهينه » (مدثر: 38): هر كس در گرو اعمالي است كه آن را كسب كرده.

- اين كه انسان مي تواند مشرك باشد يا موحد دليل براختيار اوست.

- وجود انبيا (ع) و تعليم و تربيت و مسئول بودن انسان دليل ديگري بر مختار بودن او است.

در دعوت كودكان و نوجوانان به دين، بايد به گونه اي عمل كنيم كه آن ها احساس آزادي كنند و با توجه به اين موضوع كه انسان فطرتاً خداجوست، با تذكر روش هاي صحيح، اين فطرت را در وجود آنان بيدار نماييم و آن ها را به طرف پذيرش دين سوق دهيم.

پيامبر گرامي اسلام (ص) نيز با نرم خويي و با زبان لين افراد را به دين اسلام دعوت مي كردند. به تجربه نيز ثابت شده است كه با زور و اكراه نمي توان كسي را به راه راست هدايت كرد.

خداوند تعالي مي فرمايد: «افانت تكره الناس حتي يكونوا مؤمنين» (يونس 99)؛ اي رسول! تو كي مي تواني همه را با جبر و اكراه مؤمن بگرداني؟

اگر به مفاد آيه «لااكراه في الدين، قدتبين الرشد من الغي» (بقره 256) توجه نماييم، خداوند مي فرمايد: اي پيامبر! وظيفه تو تبيين است وقتي تبيين كردي، ديگر جاي اكراه وجود ندارد.

و يا مي فرمايد: «فانما عليك البلاغ (آل عمران 20): كار تو فقط ابلاغ است.

بنابر اين، نبايد هيچ گاه كودكان و يا نوجوانان را مجبور به دين داري كنيم يا براي آن كه ديندار شوند، نبايد به آن ها مزاياي زيادي بدهيم. اگر بدون استفاده از اين دو حربه تهديد و تطميع، بتوانيم آن ها را به عقيده اي معتقد كنيم، آن اعتقاد دروني خواهد بود؛ يعني اعتقادي كه نه براي جلب منفعت است و نه به دليل ترس از قدرت 4.

وقتي نوجوان محبور به دين داري نشود (و در دوره كودكي، سالم و عاري از انحراف پرورش يافته باشد) و دين به نحو منطقي و در شرايط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به اين كه به تفكر انتزاعي رسيده است اگر دلايل و اعتقادات ما محكم و قابل دفاع باشد، دين يا مذهب را خواهد پذيرفت و اين دين داري او وراثتي يا رياكارانه و هم راه با ناخالصي نخواهد بود، بلكه «دين خالص» خواهد بود و در پي آن، به دستوراتش عمل خواهد كرد.

در دين اسلام، تأكيد فراوان بر اين مطلب مي شود كه اصول دين تقليدي نيست، بلكه فرد بايد با آگاهي و آزادي آن را بـپذيرد. بنابر اين، بايد تلاش كنيم كه كودك و نوجوان را به طريقي مثبت و ترغيب كننده، به دين دعوت نماييم و از افرادي كه داراي مبناهاي اعتقادي و فكري قوي هستند در اين زمينه، كمك بگيريم. بايد توجه داشته باشيم كه كودك و به ويژه نوجوان، در مقابل برخوردهاي آمرانه، مقاومت مي كند5.

دكتر زهرا مصطفوي نقل مي كند: همسرم به دليل عادت خانوادگي، دخترم را از خواب صبحگاهي بيدار مي كرد و به نماز وامي داشت. امام (رحمه الله) وقتي از اين ماجرا خبردار شدند، برايش پيغام فرستادند كه «چهره شيرين اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن.» اين كلام آن چنان موثر افتاد و اثر عميقي بر روح و جان دخترم به جاي گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه براي نماز صبح به موقع بيدارش كنم.»6

اگر والدين مي خواهند فرزندان آن ها نماز خوان و معتقد بار آيند، سعي كنند اولاً، خودشان عامل به دستورات و تعاليم ديني باشند و به دور از ريا و با خلوص نماز را به پاي دارند و خودشان به آن معتقد باشند.

ثانياً، توجه داشته باشند كه در دوران كودكي، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبي مأنوس سازند و سعي كنند كه خاطرات خوشي را در ذهن آنان ايجاد نمايند و از سخت گيري، اجبار و اكراه آن ها خودداري نمايند. پدري كه براي بيداركردن دختر تازه بالغ خود براي اداي نماز صبح، دستي به گيسوان او مي كشد و با نوازش و محبت او را از خواب شيرين صبحگاهي بيدار مي كند، انجام اين تكليف ديني را با شيريني محبت پدرانه خويش مي آميزد و عبادت را در كام فرزندش شيرين مي سازد.

ثالثاً، والدين نسبت به مسأله نماز و مسائل اعتقادي هم چون ساير مسائل حساسيت نشان دهند، اگر آن ها به سفارش ها و سيره ائمه اطهار(ع) و بزرگان دين عمل كنند، قطعاً فرزنداني معتقد و با نماز خواهند داشت.

آموزش تدريجي مسائل ديني

آموزش معارف و مسائل ديني داراي مراتب و درجاتي است و هرمرتبه و درجه اي از آن، اصول و مقتضياتي دارد كه بايد مراعات شود. تفاوت اين مراتب و درجات به دليل تفاوت هاي فردي در رشد استعدادهاي ذهني و روحي و نيز تفاوت در معلومات و تجربيات و شرايط گوناگون اجتماعي و فرهنگي در متعلمان است7.

بدين روي، بايد مطالب و مفاهيم آموزشي و ديني متناسب با سطح درك و قواي ذهني و رواني متعلمان باشد.

والدين و بزرگ سالان نبايد توقع داشته باشند كه كودكان آن ها سريع اهل عبادت و نماز شوند. برنامه عادت دادن و آموزش آن ها به نماز بايد بر اصل تدريج مبتني باشد. كودك نبايد يكباره بار سنگيني از وظايف ديني را بردوش خود احساس كند و خود را به انجام آن موظف بداند. تكاليف سنگين و زودهنگام و خارج از طاقت و توان كودك ممكن است صدمه اي جبران ناپذير بر اعتقادات ديني و مذهبي او وارد آورد.

در تعاليم اسلامي، توصيه هاي فراواني در زمينه آموزش تدريجي مسائل ديني آمده است. امام جعفر صادق (ع) فرموده اند:

«وقتي كودك به سن سه سالگي رسيد، از او بخواهيد كه هفت بار «لااله الا الله» بگويد، سپس او را به حال خود واگذاريد تا به سن سه سال و هفت ماه و بيست روز برسد. در اين هنگام، به او آموزش دهيد كه هفت بار بگويد «محمد رسول الله» و سپس تا چهارسالگي او را آزاد بگذاريد. در آن هنگام، از وي بخواهيد كه هفت مرتبه «صلي الله عليه و آله» را تكرار نمايد و سپس تا پنج سالگي او را رها كنيد. در اين وقت، اگر كودك دست راست و چپ خود را تشخيص داد، او را در برابر قبله قرار دهيد و سجده را به او بياموزيد و در سن شش سالگي ركوع و سجود و ديگر اجزاي نماز را به او آموزش دهيد. وقتي هفت سال او تمام شد، به او بگوييد دست و صورت خود را بشويد (در مورد وضو نيز به تدريج، وضو گرفتن را به او بياموزيد) سپس به او بگوييد نماز بخواند. آن گاه كودك را به حال خود واگذاريد تا نه سال او تمام شود... در اين هنگام، وضو گرفتن صحيح را به او بياموزيد و او را به نماز خواندن واداريد.»8

در مورد روزه گرفتن نيز به همين صورت است. امام صادق(ع) فرموده اند: «ما اهل بيت هنگامي كه كودكانمان به پنج سالگي رسيدند، دستور مي دهيم نماز بخوانند. پس شما كودكان خود را از هفت سالگي به نماز امر كنيد. و ما در هفت سالگي امر مي كنيم به اندازه توانايي شان نصف روز و يا بيش تر و كم تر روزه بگيرند و دستور مي دهيم هنگامي كه تشنگي و گرسنگي بر آنان غالب شد، افطار كنند.

اين كار براي آن است كه به روزه گرفتن عادت كنند. پس شما كودكان خود را در نه سالگي ]در مورد پسران[ به اندازه توانايي شان امر به روزه گرفتن كنيد و چون تشنگي و گرسنگي بر آنان غالب گرديد، افطار كنند.»9

آري تعاليم اسلام به صورت تدريجي به مردم عرضه گرديده و قرآن نيز به تدريج بر مردم خوانده شده، شراب و ربا هم تدريجاً تحريم گرديده است.

بعضي از والدين و مربيان - متأسفانه- قصد دارند در فرصتي كوتاه و سريع فراگيران خود را به سر منزل مقصودي كه در ذهن خود دارند، برسانند، بدون اين كه آنان خود فرصت دست يابي خويش را فراهم نمايند.

علماي تعليم و تربيت در اين باره چنين ا ظهارنظر كرده اند:

اگر پيام تربيتي با سرعت و تعجيل و بدون در نظر گرفتن فرصت درون سازي از جانب كودك به او ارائه گردد (هر چند يك انتقال صوري انجام گرفته است)، اثر آن پايدار و ماندگار نخواهد بود. بنابراين، بهتر است كودك هر چيزي را هرچند اندك باشد، خوب ياد بگيرد و هضم و جذب نمايد، وگرنه ديگران و خود را با دانش سطحي و قشري خويش گول خواهد زد.

آنچه تاكنون مشخص گرديده نشان دهنده آن است كه سرعت بيش از اندازه و به دور از توانمندي وجذب ظرفيت طبيعي كودك، فرآيند درون سازي مفاهيم تربيتي را مختل مي سازد. در واقع، هماهنگي مشترك بين توانايي و قابليت متربي از يك سو و امكانات مناسب تربيتي از سوي ديگر است كه ميزان سرعت متناسبي را مي طلبد كه تشديد و يا تخفيف بيش از حد آن به اختلال در فرايند تربيت و حتي اختلال در تعادل شخصيت متربي منجر مي گردد. يافته هاي اسمداسلاند (1961) smed slund نيز نشان مي دهد كه اگر فرايند تربيت در قالب مراحل تحول رواني با تسريع بيش از حد همراه باشد، يادگيري مفاهيم و ارزش هاي اخلاقي-تربيتي ناپايدار خواهد بود تا حدي كه كودك قادر به تعميم اصول يادگرفته شده به شرايط جديد و موقعيت هاي تازه نيست10.

مربيان آگاه، عالم و بصير زمان مناسب را تشخيص داده و آموزش را بر مبناي آمادگي و توانايي ذهني و رواني كودك منطبق كرده، نتيجه مطلوب را به دست مي آورند.

اعتدال در آموزش مسائل ديني

اعتدال و ميانه روي، زيربناي تعاليم است، به گونه اي كه در همه دستورات و مقررات آن، از هرگونه افراط وتفريط جلوگيري به عمل آمده است؛ در عبادت، تحصيل علم، خوردن، پوشيدن، رفاقت، دشمني و در ساير شؤون زندگي، همه جا ميانه روي توصيه شده است.

اصل تعادل از اصولي است كه در قرآن كريم بدان عنايت شده است. خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد: « وكذلك جعلناكم امه وسطاً» (بقره: 143) ما شما را امتي ميانه و معتدل قرار داديم. هم چنين در حيات سراسر نوراني پيامبر اكرم(ص) و ائمه هدي(ع)، در تمامي اعمال و رفتارشان مي توان تعادل را مشاهده كرد.

امام علي(ع) درباره پيامبر(ص) مي فرمايد: «سيرته القصد» سيره آن حضرت تعادل و ميانه روي بود.

انسان موجودي است چندبعدي و چند كانوني. اسلام نيز، كه دين جامع و كاملي است، به تمام نيازهاي انسان توجه كرده است. براي رشد، تعالي و كمال بشر، لازم است همه ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل رشد و تكامل يابد تا انسان حقيقي پرورش يافته، انسانيت او تحقق يابد.

عدم توجه به تمام ابعاد وجودي انسان و ياتوجه بيش از حد به يك بعد و ناديده گرفتن ابعاد ديگر، جامعيت و وحدانيت وجود آدمي را ناديده گرفته، انسان را يك بعدي و تك ساحتي مي سازد11.

اگر انسان را فقط در يك بعد ببينيم و او را در همان بعد تربيت كنيم، درحقيقت، موجبات مرگ و نابودي شخصيت انساني او را فراهم كرده ايم. متأسفانه بيش تر انسان ها و بسياري از جوامع فاقد اين اصل در زندگي بوده و هستند و در دام افراط و يا تفريط غلتيده اند و از مسير صحيح و تعادل و تكامل خارج شده اند. ريشه بسياري از انحرافات فردي، اجتماعي، اخلاقي و رواني رامي توان در عدم رعايت اصل تعادل پيداكرد.

دكتر رجبعلي مظلومي در اين باره نوشته است: «ميانه روي در عبادت هم بايد مراعات شود. درست است كه توصيه ها و تشويق هاي پيشوايان دين هر انسان محب پروردگار را به انجام عبادات راغب مي گرداند، اما توانايي ها و آمادگي هاي روحي او نيز شرط است. اگر او با تحميل عبادت بر خود، لذت عبادت را از خويش سلب كند و خود را در آن به تكلف اندازد، نه عبادت او عبادتي سالم محسوب مي شود و نه خود او ازعبادتش بهره معنوي مي برد.»21

ظرفيت انسان براي عبادت، محدود است. از اين رو، بايد سعي شود عبادت بانشاط باشد. اگر نشاط ازبين برود، عبادت جنبه تحميلي پيدا مي كند و در حكم خوردني نامطبوع مي گردد كه واكنش بدن پس زدن و نپذيرفتن آن است.

پيامبر اكرم(ص) فرموده اند: «دين اسلام ديني است متين، محكم و منطقي و مبتني بر ملاحظات دقيق رواني و اجتماعي؛ سفارش مي كند كه بامدارا و متانت حركت كنيد وعبادت خود را مبغوض و منفور نفس خويش قرار ندهيد؛ به گونه اي عمل نكنيد كه نفستان عبادت را دشمن بدارد، بلكه طوري عمل كنيد كه نفس، عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن گردد. مانند اسب سواري نباشيد كه در اثر تندي و شتاب زياد (سواره اي كه ميزان توانايي مركوب را درنظر نمي گيرد و تنها شلاق را مي شناسد)؛ نه خود به مقصد مي رسد و نه براي مركب او كمر و توانايي مي ماند (زانو مي زند و قدم از قدم نمي تواند بردارد.)31

پيامبر گرامي(ص) همان گونه كه با غرق شدن در مسائل مادي و شهواني مخالف بودند، با رهبانيت و عبادت هاي صوفيانه نيز مخالفت مي ورزيدند و در برخورد با كساني كه نسبت به مسائل زندگي بي اعتنا شده و به عبادت پرداخته بودند، مي فرمودند: «بدن شما و زن و فرزند و يارانتان بر شما حقوقي دارند و بايد آن ها را رعايت كنيد.»

روزي همسر عثمان بن مظعون، كه از ياران پيامبر اكرم(ص) و از مسلمانان فداكار بود، خدمت رسول اكرم(ص) آمد و عرض كرد: شوهرم، عثمان، مدتي است از كار و زندگي دست كشيده و كمر به عبادت خدا بسته است. او تمام روزها روزه مي گيرد و تمام شب ها را به نماز و عبادت مي گذراند.

رسول اكرم(ص) كه همواره درس اعتدال و ميانه روي به مردم مي دادند و با هرگونه افراط و تفريط مبارزه مي كردند، از شنيدن اين خبر غضبناك شدند و بلافاصله به جايگاهي كه عثمان براي عبادت انتخاب كرده بود، رفتند. عثمان مشغول نماز بود، وقتي رسول خدا(ص) را ديد، زود نماز را به پايان رسانيد و در پيشگاه آن حضرت عرض ادب كرد.

پيامبر(ص) به او فرمود: «اي عثمان، خداوند در آيين من رهبانيت و ترك دنيا قرار نداده، بلكه مرا با ديني پاك و آسان و گشاده مبعوث كرده است. من كه پيامبر شما هستم، هم روزه مي گيرم، هم نماز مي خوانم و هم به زن و زندگي خود مي رسم. كسي كه آيين مرا دوست دارد، بايد روش هاي مرا سرمشق خود قرار دهيد. يكي از روش هاي من ازدواج و تشكيل خانواده و توجه به زن و زندگي است.»41

امام جعفر صادق(ع) فرموده اند: «در جواني، سخت مشغول عبادت بودم. پدرم به من فرمود: فرزندم، (زياد خود را خسته نساز) كمتر از اين مقدار هم مي تواني انجام دهي. به درستي كه خداوند اگربنده اي را دوست داشته باشد، به عبادت اندك او راضي خواهد شد.»51

هم چنين ابوبصير از امام صادق (ع) روايت كرده است:« (زماني كه به همراه پدرم به حج مشرف شده بودم) روزي با پدرم طواف مي كردم، در حالي كه جوان بودم. (در يكي از شوط ها،) سخت مشغول عبادت بودم و عرق مي ريختم. در اين حال، پدرم از كنارم عبور مي كرد، مرا ديد و فرمود: جعفر ! فرزندم! اگر خداوند بنده اي را دوست داشته باشد، او را به بهشت مي برد و ازاو به عبادتي اندك خشنود مي شود.» 61

فجيع عقيلي گفته است: امام حسن (ع) به من فرمود: هنگامي كه پدرم د رحال احتضار بود، وصيت كرد: در عبادت، ميانه رو باش و آنچه را هميشه مي تواني انجام دهي و در توان توست، انجام ده (نه آنچه را كه تاب و توان آن را نداري.)» 71

بي اطلاعي برخي از والدين و مربيان از مراحل رشد و تحول رواني كودكان و نوجوانان و هم چنين ناآگاهي آنان از روش هاي برخورد ائمه اطهار (ع) در اين زمينه، و نيز اتكا به دانسته ها و تجربيات غيرعلمي و غلط خويش و نيز اظهارنظرهاي غيرمسئوولانه بعضي از مبلغان، كه سخنانشان پايه واساس ديني، علمي و منطقي ندارد، موجب مي شود چنان رفتاري با كودكان و نوجوانان داشته باشند، كه بعضاً به حال آن ها مضر است. تاكيد بيش از حد والدين وعلاقه مفرط آنان به مذهبي شدن فرزندانشان و بي توجهي به توان، استعداد و نيازهاي روحي و رواني آنان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبي در پي خواهد داشت.

تكرار و مداومت د رآموزش مسايل ديني

تكرار و استمرار سبب يادگيري درست، سرعت عمل و كسب مهارت در هر زمينه اي مي شود. «كار نيكو كردن از پر كردن است.»

هيچ كس نمي تواند منكر باشد كه اگر مفاهيم و لغات آموخته شده از زبان بيگانه، تمرين و تكرار نشود، دير يا زود به فراموشي سپرده مي شود 81 تحقيقات ابينگموس نيز اين مطلب را تاييد مي كند كه روش تمرين و تكرار در يادگيري مطالب و مفاهيم تاثير دارد. به عنوان مثال، تجربه كرده ايم كه كودكان جدول ضرب را در دوران ابتدايي ازهمين طريق ياد مي گيرند.

دكتر قائمي در اين باره مي نويسد:«براي تقويت و ايجاد رفتاري ثابت و عادتي استوار در كودك و نوجوان، بايد از مجراي «تكرار» وارد شد. بسياري از افكارو اعمال در سايه تمرين و عمل مكرر در انسان تثبيت مي شوند. حتي ايمان آدمي هم نوعي تثبيت در سايه عمل است (لا يثبت الايمان الا بالعمل) 91 و هر قدر عمل مكررتر باشد، امكان تثبيت آن بيش تر خواهد بود.

هم چنين در تربيت ديني، اين اصل وجود دارد كه از راه ظاهر و عمل ظاهري، مي توان در باطن نفوذ داشت و برعكس. كودك را بايد به مظاهر عمل و تكرار در اين ظاهر انس دهيم تا باطن او شكل گيرد. اين روش، خصوصاً در مورد كودك موثر است؛ مثلاً، ممكن است كودك و يا نوجواني از طرف امام جماعت و ... تشويق شود و خاطره خوشي در ذهنش شكل گيرد و مدتي به خاطر همين تشويق به مسجد برود، ولي پس ازمدتي جاذبه هاي معنوي مسجد و حالات نمازگزاران به هنگام نماز، كودك و نوجوان را مجذوب خود نمايد و فردي مذهبي بار آيد.

بدين سان، ما كودك را به تكرار ظاهر در عبادت سوق مي دهيم تا زمينه براي انس او به عبادت، تثبيت عمل و ايجاد عادت در او فراهم آيد. 02 به ويژه كه طبيعت كودك طبيعت تكرار است. يك كتاب قصه را اگر ده ها بار برايش بخوانيم، خسته نمي شود و باز مي خواهد آن را برايش تكرار كنيم.

پيامبر گرامي (ص) بزرگ مربي مكتب اسلام، در زمينه آموزش نماز و تكرار آن براي نوه گرامي شان، حضرت امام حسين(ع) چنين رفتاري داشتند. مي گويند: روزي رسول مكرم حضرت محمد (ص)، قصد خواندن نماز داشتند و امام حسين(ع) در كنار جد بزرگوارشان، درصدد هم راهي با آن حضرت بودند.

پيامبر(ص) تكبير گفتند،ولي امام حسين (ع) نتوانستند آن را تكرار كنند. پيامبر (ص) تكبير دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم را گفتند. در نهايت، براي هفتمين بار، تكبير امام حسين (ع) صحيح ادا شد و نماز آغاز گرديد. 21

اين شيوه رفتار نبي مكرم (ص) مي تواند الگوي خوبي براي والدين و مربيان باشد. آنان هم بايد مراحل رشد كودك را درنظر گرفته، سعي كنند با صبر و حوصله، به نيازهاي فطري كودكشان پاسخ دهند.

هنر بزرگ والدين و مربيان در اين است كه دنياي كودك را درك نمايند و بدانند كه برخي از مسايل كه ممكن است براي بزرگ سالان خسته كننده باشد، براي كودكان لذت بخش است. كودك از تكرار مكررات خسته نمي شود؛ ذكر مكرر قصه ها و داستان ها آنان را اصلاً خسته نمي كند؛ به خصوص اگر بيان اين داستان ها با صوت خوش و آهنگ مطلوبي باشد، آنان كاملاً مجذوب و علاقه مند مي شوند. مادران در اين باره خوب مي دانند كه بعضي از قصه ها را صدها بار تكرار كرده اند و باز هم كودك به آن علاقه نشان داده است.

از اين رو، توصيه مي شود كه والدين نماز را با حال و با صورت و آهنگ موزوني قرائت كنند تا كودكان بيش تر مجذوب كلام الهي شوند. براي اين كار مي توانند به قرائت نمازهاي علماي رباني گوش فرا دهند و از آن ها بهره گيرند.

آسان گيري در آموزش مسائل ديني

رسول خدا(ص) در مناسبت هاي گوناگون، به دفعات و با تأكيد، مي فرمودند: «اسلام دين آساني است و دين داري مشكل نيست. مبادا افراد نادان بر خود سخت بگيرند و مبادا متوليان امور ديني كاري انجام دهند كه مردم تصور كنند دين داري مشكل است و با سخت گيري هاي بي جا مردم را از دين فراري دهند.»22

روزي پس از نماز، مردم اطراف پيامبر(ص) را گرفتند و از ايشان مسئله اي پرسيدند. چند بار سؤال كردند: آيا فلان كار اشكال دارد؟ آن حضرت فرمودند: نه، اشكال ندارد. «اي مردم، دين خدا در آساني است.» اين سخن را پيامبر(ص) سه بار تكرار كردند.23

قرآن به صراحت، اعلام كرده كه تكاليف ديني سخت نيست. در اين باره، آيات ذيل قابل توجه است:

- «خداوند آساني را براي شما مي خواهد و سختي و مشقت برايتان نمي خواهد.»(بقره 185)

- «خداوند در دين اسلام، تكليف سختي بر شما تحميل نكرده است.»(حج78)

- «خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمي كند.»(بقره286)

پيامبر(ص) فرموده اند: «خداوند اسلام را تشريع كرد و آن را سهل و آسان و گشاده قرار داد، نه سخت و تنگ»24 ايشان وقتي افرادي را براي تبليغ و ارشاد مردم و آشنا كردن آن ها با مباني اسلام اعزام مي كردند، يكي از مهم ترين رهنمودهايشان اين بود كه «مژده بدهيد، نترسانيد، آسان بگيريد و سخت نگيريد.»25

در برنامه هاي جمعي و عبادات اجتماعي اسلام، روي موضوع خودداري از تندروي و سخت گيري و خسته كردن افراد عنايت خاصي مبذول گرديده و اولياي گرامي توصيه هاي فراواني نموده اند كه مبادا از رعايت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود و در عبادات و مراسم اسلامي، به جاي جاذبه و علاقه و سازندگي، تنفر و دافعه صورت گيرد.

به همين دليل، در احاديث متعددي، توصيه شده است كه نمازهاي جمعه و جماعات به گونه اي نباشد كه به سبب طولاني شدن و سنگين بودن، حقوق ضعيفان و سالمندان و كودكان تضييع گردد.

در اين باب، از سوي اولياي عظيم الشأن اسلام، توصيه هاي فراواني رسيده است كه به منظور الگو قرار دادن عمل آن بزرگواران، مواردي ذكر مي گردد.26

انس بن مالك روايت كرده كه:

- پيامبر اكرم(ص) نمازشان از همه كامل تر و كوتاه تر بود.27

- معاذ بن جبل كه در يكي از مساجد مدينه پيش نماز بود، روزي در نماز جماعت سوره بزرگي را تلاوت كرد و نماز را آن قدر طول داد كه مردي در اثر خستگي و ناتواني طاقت نياورد و نتوانست نماز خود را با جماعت به پايان برساند؛ در ميان نماز، قصد فرادا كرد، نماز خود را تمام نمود و به سراغ كار خود رفت. وقتي اين خبر به اطلاع پيامبر(ص) رسيد، آن حضرت بسيار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر كنند.

آن گاه با ناراحتي به او فرمودند: «يا معاذ، اياك ان تكون قتانا»؛ اي معاذ، اين طور نباشد كه مردم را از نماز جماعت فراري بدهي.28

آسان گيري در مسائل ديني كودكان، از اهميت مضاعف و بسزايي برخوردار است. در دوران خردسالي، در نماز بايد به گونه اي عمل كنيم كه كودك احساس خستگي نكند. نبايد نماز را براي او سنگين و كسل كننده بسازيم. به مصلحت اوست كه نمازها را با ذكرهاي طولاني و ركوع و سجودهاي خسته كننده، طولاني نكنيم. حتي سفارش شده است به خاطر چند كودكي كه با شما به نماز ايستاده اند، آن را سريع تر بخوانيد، از برخي كارهاي مستحبي صرف نظر كنيد، هشيار باشيد كه او كودك است و حال و روحيه شما را ندارد، به ويژه كه از حالات و رفتار شما سردرنمي آورد و معناي عبارات شما را نمي فهمد.29

مرحوم ميرزاي نوري در مستدرك الوسائل مي نويسد:

امام سجاد(ع) كودكاني را كه نزد ايشان بودند، وامي داشتند تا نماز «ظهر و عصر» و «مغرب و عشا» را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمودند: «اين كار براي آن ها سبك تر و بهتر است و سبب مي شود به خواندن نماز پيشي بجويند و براي خوابيدن يا سرگرمي با كار ديگري نماز را ضايع نسازند.» امام، كودكان را به چيز ديگري غير از نماز واجب دستور نمي دادند و مي فرمودند: «اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهاي واجب داشتند، آنان را محروم نسازيد.»30

ابن قداح روايت كرده است كه امام صادق(ع) فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور مي دهيم مادامي كه درحال وضو هستند و مشغول كار ديگري نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانيد.» 31

خاطره اي خواندني از يكي از عرفاي بزرگ گوياي اين مطلب است كه اگر الگوهاي كودك و نوجوان اشخاصي عالم، آگاه، بصير و آشنا به مسائل تربيتي باشند، مي توانند اثرات سازنده و مثبتي بر كودك و و نوجوان بگذارند: روزي از سهل شوشتري، كه از عرفاي بزرگ واهل كرامات بود، پرسيدند: چگونه به اين مقام و مرتبه رسيدي؟ پاسخ داد:«دركودكي نزد دايي ام زندگي مي كردم. وقتي هفت ساله بودم؛ نيمه شب ادرار به من فشار آورد، به ناچار از رخت خواب برخاستم و به دست شويي رفتم.وقتي برگشتم كه بخوابم، دايي ام را ديدم كه رو به قبله نشسته، عبايي به دوش كشيده، عمامه اي دور سرش پيچيده و مشغول نماز خواندن است. از حالت او خوشم آمد. كنارش نشستم تا نمازش تمام شد، آن گاه از من پرسيد:پس چرا نشسته اي؟ برو بخواب!

گفتم: از كار شما خوشم آمده و مي خواهم پهلوي شما بنشينم.

گفت: نه. برو بخواب.

رفتم و خوابيدم. شب بعد نيز از خواب بيدار شدم. وقتي از دست شويي برگشتم. باز هم دايي مشغول نماز خواندن بود. كنارش نشستم به من گفت: برو بخواب، گفتم: دوست دارم هر چه شما مي گوييد. من هم تكرار كنيم.

دايي ام مرا رو به قبله نشانيد و گفت: يك مرتبه بگو:«يا حاضر و يا ناظر» من هم تكرار كردم. سپس دايي گفت: براي امشب كافي است. حالا برو بخواب. اين كار چند شب تكرار شد و هر شب عبارت«يا حاضر و يا ناظر» را چند بار تكرار مي كردم. كم كم، وضو گرفتن را هم آموختم و پس از آن كه وضو مي گرفتم. هفت بار مي گفتم:«يا حاضر و يا ناظر».

بالاخره، كار به جايي رسيد كه من بدون اين كه نزد دايي بروم، خودم قبل از اذان صبح بيدار مي شدم و پس از نماز تسبيح به دست مي گرفتم و پيوسته تكرار مي كردم:«يا حاضر و يا ناظر» و از اين كار حظ روحاني مي بردم تا اين كه به اين مقام و مرتبه رسيدم.» 32

بعضي از والدين و مربيان اصرار دارند، حتي از روي جبر و اكراه. بدون توجه به حال و روحيه كودك، او را نماز خوان بار آورند، اما ناخودآگاه افرادي لامذهب و عقده اي مي پرورانند. چنين افرادي در نخستين فرصتي كه به قدرت و استقلالي دست يابند. ترك دين و عبادت خواهند گفت. روشن است كه مسئوليت چنين كاري بر عهده كساني است كه چنين زمينه اي فراهم ساخته اند. 33

آقاي دكتر احمدي دراين باره نقل مي كند:«شخصي را مي شناسم كه پزشك متخصص تغذيه است. فردي است كه عرق ملي خوبي هم دارد و در آلمان زندگي مي كند. او مي گفت:پدر من از متدينين سرشناس يكي از شهرهاست و همه چيزهاي او سرجاي خودش هست؛ نماز خواندنش، اعمال عبادي اش و... در مورد نماز با ما اين گونه رفتار مي كرد: با وجود آن كه در شهر سردسيري بوديم. صبح ها ما را از خواب بيدار مي كرد تا نماز بخوانيم و بعد خودش در اتاق ديگري مشغول نماز خواندن مي شد. ما تدبيري انديشيديم تا از وضو گرفتن درآن هواي سرد خلاص شويم. بنابر اين، بدون آن كه وضو بگيريم. در اتاقمان با صداي بلند نماز مي خوانديم. درحالي كه خوابيده بوديم.

بعد از چند بار، پدرمان فهميد و با كتك ما را وادار كرد كه وضو بگيريم و نماز بخوانيم. بعد ازمدتي، ياد گرفتيم اين كار را بكنيم. مي رفتيم براي وضو گرفتن، ولي وضو نمي گرفتيم و مي آمديم نمازمان را مي خوانديم؛ مي ايستاديم و بلند نماز مي خوانديم تا نشان بدهيم كه داريم نماز مي خوانيم. بدين گونه، پدرم من و خواهران و برادرانم را وادار به نماز خواندن مي كرد و الان هيچ يك از ما نماز نمي خوانيم.» 34

آموزش مسائل مذهبي به كودكان و نوجوانان، آگاهي، بصيرت و فنون تربيتي را مي طلبد. والدين بايد بدانند كه شيوه هاي سنتي و منسوخ، كه هيچ سنخيتي با تعاليم آسماني اسلام و علوم جديد ندارد. جوابگوي نيازهاي كودكان و نوجوانان نمي باشد و اين روش ها نمي توانند كودكان و نوجوانان خود را مذهبي بارآورند، بدين روي، توصيه مي شود با مطالعه و بررسي شده سيره ائمه اطهار (ع) و سفارش هاي آنان، به تربيت مذهبي كودكان و نوجوانان اقدام نمايند.

ايجاد هماهنگي ميان خانه، مدرسه و جامعه درآموزش مسائل ديني

يكي ازعوامل موثر در تكوين شخصيت علمي، معنوي و جسمي كودك و نوجوان، ايجاد هماهنگي و هم كاري مثبت و سازنده بين خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانه ها و...) است. براي رسيدن به اهداف تربيت ديني و ترويج فرهنگ نماز، هم كاري همه نهادها، به خصوص نهادهاي فرهنگي و تربيتي، ضرورت تام دارد.

خانه، مدرسه و جامعه درانجام وظايف تربيتي و پرورش مسائل ديني و مكمل يكديگرند.

پيوند و ارتباط نزديك خانه، مدرسه و جامعه درواقع، پيوند استوانه هاي تربيت صحيح و منطقي است. امروزه لازم است مدارس علاقه اي واقعي و باطني براي حضور مستمر و ارتباط نزديك دانش آموزان با مساجد در آنان ايجاد كنند. دراين زمينه، مدارس نبايد تنها به ساختن نمازخانه اكتفا كنند. با وجود آن كه ساخت و توسعه نمازخانه ها اقدامي مثبت و ارزنده براي رسيدن به ارزش ها و مقدسات والاي ديني است، اما هيچ گاه جاي مساجد و اثرات سازنده آنها را نمي گيرد. لازم است تمام تلاش دست اندركاران تعليم و تربيت (والدين، معلمان، ائمه جمعه و جماعات و رسانه هاي گروهي) بر اين باشد كه پيوندي واقعي- نه ظاهري و صوري- بين خانه، مدرسه و جامعه ايجاد كنند كه اين گونه پيوندي، هم خانه فضاي اسلامي و ارزش هاي معنوي مي شود و هم مدرسه نقش سازنده و هدايتگري در زمينه ارزش هاي، ديني مي بايد؛ چرا كه فضاي حاكم و ارزش هاي معنوي و ديني موجود درخانه و مدرسه هماهنگ و يكسان مي گردد و بسياري از تعارضات و مشكلاتي را كه ممكن است براي كودكان در نتيجه عدم هماهنگي بين خانه، مدرسه و جامعه ايجاد شود، برطرف مي سازد.

البته اين پيوند بايد مستمر باشد، نه مقطعي و وابسته به شرايط خاص، چنين پيوندي يك كار گروهي و يك حركت اجتماعي را مي طلبد و كاري است پس پيچيده و يا چند بار بردن دانش آموزان به مسجد وحضور فيزيكي آنان نمي توان به نتايج مطلوب و رضايتبخش رسيد.

فرهنگ انس با مسجد و در رأس آن، نماز به عنوان يك حركت ارادي، آگاهانه و مستمر. بايد از آغاز دوران كودكي در نظام تربيتي خانه، مدرسه و جامعه به عنوان يك اصل مهم تربيتي. مدنظر قرار گيرد تا فطرت خدا جوي كودك به گونه اي رشد و پرورش يابد كه هيچ عامل و شرايط نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد.

در آموزش و پرورش قديم، همه مسئوليت هاي تربيتي را مدرسه به عهده مي گرفت، اما در تربيت جديد، اين حقيقت پذيرفته شده است كه آموزش و پرورش مدرسه بدون هم كاري آگاهانه و فعالانه خانواده، نتيجه مطلوب نخواهد داد؛ زيرا كودك بيش تر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و غالباً در خانه و جامعه مي گذراند و از والدين و جامعه متاثر مي شود كه خنثي كردن اثرات محيط خارج از محيط در مدت محدود درسي بسيار سخت و گاهي غيرممكن است. در واقع، امروز اگر خانواده، مدرسه و جامعه نسل جديد را به سوي يك هدف و روش واحدي سوق ندهد، نمي توان اميدي به پيشرفت ديني جامعه داشت و اگر اين مثلث تربيتي (خانه- مدرسه- جامعه) در برنامه ها و روش ها هماهنگي لازم را نداشته باشد، در روند رشد ديني كودك و نوجوان اختلال به وجود خواهد آمد كه اولين عارضه آن تعارض است. متاسفانه بايد اذعان كرد كه فعاليت ها در اين زمينه، هماهنگ، هم جهت و هم خوان نيست و حتي در مواردي، ممكن است با فعاليت هاي موازي و بعضاً مغاير توان يكديگر را كاهش دهند. مثلاً از يك سو، بعضي ا زخانواده ها اطلاعات لازم را از دين ندارند و از سوي ديگر، مدرسه تكاليف سختي بر بچه ها تحميل مي كند؛ مانند سخت گيري در مورد حجاب براي دختران پيش از سن بلوغ يا اجبار براي شركت در نماز جماعات.

نمونه ديگر اين كه برخي خانواده ها به مذهب توجه دقيق و لازم ندارند و در پوشش و لباس به مسايل شرع اهميتي نمي دهند و در محافل و ميهماني ها، سعي مي كنند بچه ها ازنظر پوشش، با آن مجالس تناسب داشته باشند، نه با مسايل شرعي. از سوي ديگر، در مدارس، اصرار بر اين است كه پوشش و لباس مناسب با شرع باشد. در اين جا، براي بچه ها اين تعارض به وجود مي آيد كه مدرسه راست مي گويد يا خانواده؛ حرف مدرسه را بپذيرد يا خانه را؛ تابع كدام يك باشد؟

پي نوشت ها :

1- پرستش آگاهانه، ص 51، به نقل از: احياي فكر ديني، ص 15

2- مستدرك الوسايل، ج2، ص 625

3- راهنمايي و مشاوره از ديدگاه اسلام، ص 42

4- روانشناسي اجتماعي، ص 34

5- آموزش و پرورش از خردسالي تا جواني، ص 87

6- پا به پاي آفتاب، ج 1، ص 123

7- راهنماي آموزش تعليمات ديني در مدارس، ص 27

8- راهنماي پدران و مادران، ج 2، ص 59 به نقل از : وسايل الشيعه، ج 15، ص 193 و يكصد و چهارده نكته درباره نماز، ص 66

9- سنن النبي، ص 157، به نقل از اصول كافي، ج 3، ص 409 و ج 4، ص 124 و تهذيب، ج 2، ص 380 و ج 4 ، ص 282

10- شرحي بر جلوه هاي رفتاري امام خميني (رحمه الله) با كودكان و نوجوانان، ص 88، به نقل از : تربيت طبيعي در مقابل تربيت عاريه اي، ص 181

11- «مقدمه اي بر مفاهيم و كاربردهاي راهنمايي و مشاوره از ديدگاه اسلام»، ص 68 و 69 (پايان نامه كارشناسي ارشد)، به نقل از: فصلنامه تعليم و تربيت، ش1، بهار 1365، ص 16

12- با تربيت مكتبي آشنا شويم، ص 142

13- اصول كافي، ج 2، ص 87 و 86

14- سفينه البحار، ج 2، ص 574

15- اصول كافي، ج 2، ص 87

16- مجموعه ورام، ص 386

17- مستدرك الوسايل، ج 1، ص .130 مسلم صحيح، ج 3، ص 144

18- مهارت هاي آموزشي و پرورشي «روش ها و فنون تدريس»، ص 23

19- اصول كافي، ج 1، «كتاب الكفروالايمان»

20- اقامه نماز در دوران كودكي، ص 36 و 37

21- بحارالانوار، ج 43، ص 307

22- جشن تكليف، ص 86

23- مسند، ج 5، ص 69

24- مسند، ج 30 ، ص 50، حديث 2452

25- السيره النبويه، ج 4، ص 237

62- پيوند، تابستان 76، ص 75 و 85

72- مسند، ج 3، ص 100

82- وسايل الشيعه، ج 5، ص 74. جشن تكليف، ص 88 و 98. داستان هايي اززندگي پيغمبر ما، ص 105

92- اقامه نماز در دوران كودكي و نوجواني، ص 53

03- مستدرك الوسايل، ج 51، ص 160 و ج 3، ص 91. اصول كافي، ج 2، ص .409 وسائل الشيعه، ج 3، ص 41 و 61

13- وسائل الشيعه، ج 51 ، ص 183

23- روش هاي پرورش احساس مذهبي (نماز) در كودكان و نوجوانان، ص 91و 02 به نقل از: عبدالحسين دستغيب، توحيد و نبوت در داستان هاي شهيد

33- اقامه نماز در دوران كودكي، ص 63

43- مجموعه مقالات دومين كنگره سراسري انجمن هاي اوليا و مربيان كشور، ص 194

پنجشنبه|ا|24|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن