واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: پايان مرگبار تهديد به انتشار عكسهاي خصوصي چند روز قبل از اين قتل مطلع شديم حبيب با يكي از اقوام ما به نام عسل دچار مشكل شده و با انتشار تصاوير غير اخلاقي، از او قصد پخش آنها را در سطح شهر دارد. من و فرهاد و مهدي دور هم نشستيم و تصميم گرفتيم به خاطر حفظ آبروي فاميلي حبيب را حذف فيزيكي كنيم... تهران امروز: تهديد به انتشار تصاوير خصوصي، سرنوشت تلخي را براي جوان 24 ساله فسايي رقم زد. نيمه شب سرد 14آبان ماموران پليس به جنازه مرد جواني برخورد كردند كه در يكي از خيابانهاي اين شهر به حال خود رها شده بود. جسد پر از خون و نوع جراحت نشان ميداد اين جوان 24 ساله بر اثر شليك گلوله جان باخته است. بلافاصله بازپرس ويژه قتل در محل حاضر شد و همراه با كارآگاهان به ثبت و بررسي محل پيدا شدن جسد پرداخت. گرم بودن بدن مقتول نشان داد كه اين جنايت به تازگي به وقوع پيوسته است. تحقيقات روز بعد پليس هم حاكي از اين بود كه هيچ شاهدي براي اين قتل وجود نداشته و به علت اتفاق افتادن آن در ساعات بعد از نيمه شب همگي اهل محل در خواب بوده اند. كارآگاهان با بررسي هويت جسد موفق به شناسايي هويت وي به نام حبيب شدند و فهميدند پدر و مادر وي روز بعد از حادثه به كلانتري محل مراجعه كرده و از ناپديد شدن فرزند خود بعد از مراسم عروسي كه ديشب رد آن شركت كرده است خبر دادهاند. بررسي شخصيت مقتول نشان داد كه وي آدم آرام و دورنگرايي بوده و دشمن خاصي نداشته است؛ در حاليكه بررسي نوع جنايت نشان ميداد وي قرباني انتقام خونيني شده است. پدر حبيب به پليس گفت: پسرم آدم بيآزاري بود و اهل رفيق بازي هم نبوده و دوستان زيادي نداشت. چند وقتي بود خيلي توي خودش بود و مدام يك گوشه مينشست و به فكر فرو ميرفت. براي ما البته عجيب بود چرا كه حبيب قبل از اين روزها آدمي بود عاشق كار و تمام فكر و ذكرش شغلش بود. من كه روي اين قضيه حساس شده بودم از او در اين باره پرسيدم ولي حبيب گفت مشكل كوچكي برايش پيش آمده كه آن را حل ميكند. اين حرفهاي پدر مقتول سرنخي براي ماموران بود و آنها در جستوجوي چرايي اين نگراني حبيب برآمدند به همين خاطر تحقيق از دوستان اندك اين پسر جوان آغاز شد:حبيب عاشق دختري به نام عسل شده بود و قصد ازدواج با او را داشت. از چند وقت قبل او و عسل دچاراختلاف شده و حبيب او را تهديد به انتشار تصاوير خصوصياش كرده بود. كارآگاهان كه حدس ميزدند بايد رد و پاي قاتل يا قاتلين را در اين ماجرا جست و جو كنند عسل را بازداشت كرده و اطلاعات كارگشايي را به پرونده خود اضافه كردند. آنها مطلع شدند حبيب چند روز قبل پيش يكي از اقوام عسل آمده و با بيان اينكه تصاويري خصوصي از عسل در دست دارد او را تهديد به انتشار اين عكسها در سطح شهر فسا كرده است. با انجام تحقيقات بيشتر دو نفر از اقوام دختر جوان بازداشت شده و تحت بازجويي قرار گرفتند. يكي از اين افراد به نام فرهاد در همان بازجوييهاي اوليه به همكاري در اين جنايت اعتراف كرد اما ديگر مظنون به نام رسول گفت هيچ نقشي در اين ماجرا نداشته و بيگناه است. بازپرسيها ادامه يافت تا اينكه مشخص شد متهم اصلي فردي به نام مهدي است. به همين خاطر مهدي تحت تعقيب قرار گرفت ولي هيچ نشاني از او به دست نيامد. سرانجام پس از ماهها تعقيب بيحاصل مهدي پرونده دو متهم ديگر پرونده يعني رسول و فرهاد به اتهام مباشرت در قتل به دادگاه كيفري استان فارس فرستاده و هر دو آنها محاكمه شدند. در اين جلسه كه شعبه 5 اين دادگاه ميزبان آن بود ابتدا پدر مقتول به عنوان ولي دم در جايگاه حاضر شده و خواهان قصاص متهمان شد. سپس دادگاه از فرهاد خواست در جايگاه حاضر شود: چند روز قبل از اين قتل مطلع شديم حبيب با يكي از اقوام ما به نام عسل دچار مشكل شده و با انتشار تصاوير غير اخلاقي، از او قصد پخش آنها را در سطح شهر دارد. من و فرهاد و مهدي دور هم نشستيم و تصميم گرفتيم به خاطر حفظ آبروي فاميلي حبيب را حذف فيزيكي كنيم. شب حادثه به مهماني عروسي دعوت شده بوديم كه از قضا حبيب هم آنجا مهمان بود. جشن كه تمام شد دنبال حبيب راه افتاده و تعقيبش كرديم. به خيابان خلوتي كه رسيديم او را محاصره كرده و مهدي با اسلحهاي كه با خود آورده بود گلولهاي به او شليك كرد كه موجب مرگش شد.جنازه را به حال خود رها كرده و بعد از اينكه با يكديگر قرار گذاشتيم كه هركس مخفيگاهي براي خود پيدا كند از هم جدا شديم. بعد از آن هم ديگر مهدي را نديدم و خبري هم از او ندارم. اما رسول اين اعترافات را نپذيرفت و آنها را دروغ خواند: من هيچ نقشي در اين ماجرا نداشتم و همان طور كه قبلا هم گفته ام بيگناهم. در پايان جلسه قاضي پرونده تحقيقات انجام گرفته دادستاني را ناقص تشخيص داده و رسيدگي به اين پرونده را مشروط به انجام تحقيقات بيشتر كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 242]