تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865970928
پس دولت دست تو را هم چرب کرده !؟
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > اعلمی فریمان، هادی - خاطره ای از یک متقاضی دریافت یارانه ما یک دوست و همکاری داریم که در یکی از بخش ها کارش پاسخگویی به مشکلات افرادی است که در بحث یارانه ها ثبت نام نکرده اند.البته اگر خاطرتان باشد آن زمان که ثبت نام و تکمیل فرم ها شروع شده بود,استدلال برخی معدود از افراد که البته همیشه و نسبت به همه چیز بدبینند ,جالب بود,بعضی ها می گفتند میخوان مالیات بگیرند,اطلاعات ندید,برخی می گفتند قصد دارند ما را شناسایی کنند,آدرس ما را پیدا کنند! حتی دیگران را هم نصیحت می کردند مبادا فرم راپر کنی چون در مالیات بر ارزش افزوده تاثیر داره! حالا بعد از این مدت که پرداخت ها صورت گرفت ,به یکباره بازمانده ها و اقشار دیگری که مطلع نبودند, برای ثبت نام آمدند. البته با این مقدمه داشتم عرض می کردم یک روز صبح بهاری تو اتاق این دوستمان نشسته بودیم که یک آقای حدود 45 ساله وارد شد.با اعتماد نفس نگاهی به افراد اتاق کرد و دنبال پاسخگو می گشت, که من اشاره کردم اون اقا. پرسید :چرا یارانه ی من واریز نشده؟ پاسخگوگفت:شما که قبلا دوبار آمدی,خدمت شما عرض کردم باید صبر کنید ,اطلاعات شما ثبت نهایی شود,عجله نکنید,مرحله ی بعدی واریز می شود. برخلاف اینکه فکر کردیم قانع شده ,پرسید:تو خودت یارانه گرفتی؟ پاسخگوگفت :بله ,گرفتم.مرد 45 ساله با آرامش گفت :پس دولت دست تو را هم چرب کرده! دوستم که مستاصل شده بود به من نگاهی کرد و من که می دانستم او با هدف دعوا و مرافعه وارد شده ,دوستم را با اشاره دعوت به آرامش کردم,اما مرد دوباره تکرار کرد:پس دولت دستت را چرب کرده نه؟ یکی از همکاران دیگر اتاق که البته کارش ربطی به یارانه ها نداشت,شروع به توضیح برای مرد کرد و بعد از 10 دقیقه سخن راندن ,مرد 45 ساله با نگاهی عاقل اندر سفیه با همان آرامی به او گفت:شما خودت یارانه گرفتی که باز پاسخ او هم مثبت بود,اما دوباره با همان لحن گفت پس دست تو هم چرب شده! البته این پرسش را با نگاه به من هم کرد که انگار حالا از سه نفر پرسیده که دولت دستشان را چرب کرده است! فضای اتاق هم خنده دار و هم تنش زا شده بود.تازه من که ارتباطی با موضوع نداشتم انگار بازیگر ماجرا شدم و از رفتارش داشتم عصبانی می شدم ,اما با این حال با آرامشی مصنوعی رو به مرد کردم و گفتم:ببین راستی تو تا حالا نگرفتی؟ من خودم چندبار گرفتم, مرد حسابی70 میلیون ایرانی دارند یارانه می گیرند, حالا به ما 3 نفر گیر دادی دستمان چرب شده,ناراحت نباش دست تو هم چرب میشه. مرد که بالاخره خلع سلاح شده بود,سری تکان داد و از اتاق خارج شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 438]
-
گوناگون
پربازدیدترینها