تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):برتر از هر کار نیکی، کاری هست تا جاییکه مرد در راه خدا کشته شود، پس چون در راه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816011787




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازی تلخ زندگی با دختر 17 ساله مشهدی


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
بازی تلخ زندگی با دختر 17 ساله مشهدی
شايد باور نکنيد ۲ بار که در خانه شوهرم زنداني شده بودم دست به خودکشي زدم و اگر هوويم به دادم نمي رسيد و مرا به بيمارستان نرسانده بود زنده نمي ماندم.با اين وضعيت اختلاف هاي من و پدر و نامزدم ادامه داشت و هم چنان آن ها را تهديد مي کردم تا اين که با پسري جوان آشنا شدم. او با اطلاع از قصه تلخ زندگي ام قول داد که نجاتم دهد. خراسان: صد بار از خانه فرار کرده ام و تا به حال ۲ مرتبه دست به خودکشي زده ام، اما راست مي گويند که بادمجان بم آفت ندارد. من از فرار هم خيري نديدم و تصميم گرفته بودم ديگر مرتکب چنين کار احمقانه اي نشوم اما از لحظه اي که فهميدم شوهرم مي خواهد مرا به کشور خودش ببرد نتوانستم خودم را کنترل کنم و پا به فرار گذاشتم. اگر چه طعمه يک جوان شيطان صفت شدم و عفت و حيثيتم را به باد دادم. خواهش مي کنم کمکم کنيد تا از اين همه بدبختي و فلاکت نجات پيدا کنم. نيلوفر در دايره اجتماعي کلانتري جهاد مشهد افزود: ۱۷ ساله هستم و از روزي که چشم باز کردم پدرم را پاي بساط مواد مخدر ديدم. متاسفانه او ۳ سال قبل با جواني افغاني که برايش مواد مخدر تهيه مي کرد آشنا شد و با ادامه اين ارتباط شوم، پدرم با توسل به زور و تهديد مرا به عقد اين مرد جوان درآورد و در واقع مرا به او فروخت! من با چشماني گريان در حالي که رد انگشتان دست پدرم، صورتم را آرايش کرده بود سر سفره عقد نشستم و به ناچار تن به اين ازدواج دادم اما هر وقت با هوويم رو به رو مي شدم او با آه و ناله از اين شوهر عياش و هوسران مي ناليد و حتي برايم دلسوزي مي کرد. زن جوان افزود: با اين ازدواج احساس مي کردم سرشکسته و بدبخت شده ام و همه دوستانم مسخره ام مي کردند. براي همين هم از خانه فرار کردم. مصمم بودم خودم را گم وگور کنم ولي زماني که پا از خانه بيرون گذاشتم از ترس گرگ هاي خيابان دست از پا درازتر پس از چند ساعت ولگردي به خانه برگشتم. فکر مي کنم اين تجربه تلخ صدبار برايم تکرار شد اما با بي توجهي خانواده و شوهرم نتيجه اي نگرفتم. شايد باور نکنيد ۲ بار که در خانه شوهرم زنداني شده بودم دست به خودکشي زدم و اگر هوويم به دادم نمي رسيد و مرا به بيمارستان نرسانده بود زنده نمي ماندم.با اين وضعيت اختلاف هاي من و پدر و نامزدم ادامه داشت و هم چنان آن ها را تهديد مي کردم تا اين که با پسري جوان آشنا شدم. او با اطلاع از قصه تلخ زندگي ام قول داد که نجاتم دهد. ما قرار گذاشتيم با هم فرار کنيم اما پدرم متوجه ماجرا شد و حدود ۲ هفته قبل به شوهرم پيشنهاد داد که نيلوفر را بايد هر چه زودتر از اين شهر و ديار دور کني تا ديگر فکر فرار به سرش نزند. شوهرم که با شنيدن اين حرف انگار منتظر چنين فرصتي مي گشت تصميم گرفت مرا به کشور خودش ببرد و معلوم نبود چه نقشه اي برايم در سر داشت.من موضوع را به پسر جوان اطلاع دادم و ما با هم فرار کرديم اما او هم دروغ گويي بيش نبود چون پس از آن که با هزار حيله و نيرنگ به خواسته هاي شيطاني اش رسيد، رهايم کرد و رفت. با اين همه فلاکت و روسياهي به سختي خودم را به اين جا رساندم تا ببينم چه خاکي بر سرم بريزم، اما اين بار اگر بميرم حاضر نيستم به خانه پدرم برگردم و ريخت نامزدم را ببينم. نيلوفر اشک هايش را پاک کرد و افزود: دوستانم سر کلاس درس و مدرسه نشسته اند و من از اين کلانتري به آن کلانتري آواره هستم چون تا به حال چندين بار به جرم فرار دستگير شده ام. زن جوان با صدايي لرزان گفت: من پدرم را نمي بخشم! او هستي خودش و زندگي مادرم و آينده و سرنوشت مرا با اشتباهاتش تباه کرده است. در خور يادآوري است با پي گيري کارشناس اجتماعي کلانتري جهاد مشهد، نيلوفر به مراجع قضايي معرفي شد و اقدامات لازم حمايتي و قانوني درباره اين پرونده به عمل آمده است. تابناک





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن