واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: كتاب: زن در آينه جلال و جمال صفحه 215 نويسنده: آية الله عبدالله جوادى آملى نكتهاى كه بايد به آن توجه نمود اين است كه دين براى زن يك حساب خاصى قائل است. مرحوم ابن بابويه قمىرضوان الله تعالى عليه در كتاب قيم خود، من لايحضره الفقيه، بابى در ابواب نماز دارد به عنوان «ادب المراة في الصلاة» كه آداب نماز زن چگونه است: چگونه بايستد، به ركوع برود، تشهد انجام دهد، برخيزد كه با عفاف او سازگارتر باشد. در پايان باب روايتى از امام ششمصلوات اللهعليه نقل مىكند كه، زن اگر خواست تسبيح بگويد با انگشتهاى خود تسبيح بگويد: «فانهن مسؤولات» (1) شايد چنين دستورى درباره مرد نباشد كه با انگشت تسبيح بگويد، ولى در اين روايت مىفرمايد زن با انگشتخود تسبيح بگويد. البته بهترين تسبيح وشمارش تسبيح چه براى زن وچه براى مرد همان تربتحسينى صلوات الله وسلامه عليه است، وچنين هم نيست كه اگر مردى با سرانگشتش تسبيح بگويد مقبول نباشد ولى دستورى به آن وارد نشده است اما درباره زن، گذشته از اين كه تسبيح گفتن وشمارش تسبيح با تربتحسينىصلوات الله وسلامه عليه فضيلت فراوانى دارد، دستور آمده است كه اينها با سرانگشتانشان تسبيح بگويند زيرا اين سرانگشتان در قيامت مسؤول واقع خواهند شد، اين يك عنايتى از سوى خدا نسبتبه زن است كه با انگشتخود عدد تسبيح را بشمارد تا انگشت او نيز عبادت كند، چون خداوند بدن را باهمه خصوصيات در قيامت محشور مىكند: بلى قادرين على ان نسوي بنانه (2) آرى، قادريم بر اين كه منظم كنيم انگشتانش را. نه تنها دست ونه تنها انگشتان بلكه تمام خطوط سرانگشتان را نيز در قيامتبر مىگرداند، تا شهادت بدهند. اين يك عنايتى است كه دين به زن دارد تا متوجه باشد كه با اين انگشتان تسبيح گفته است، آنگاه ديگرى با اين دست معصيت نمىكند. درست است كه اگر با تسبيح ذكر نمود ثواب مىبرد، اما همه سرانگشتان در آنجا نقشى ندارند، ليكن وقتى كه خود سرانگشت عامل شمارش تسبيح بود خود اين انگشت وسرانگشت است كه عبادت مىكند. واگر چنانچه اين موضوع به عنوان نمونه وتمثيل باشد نه به عنوان تخصيص وتعيينبراى اين كه تعليل عموميت دارد مىتوان ادعا نمود كه ذات اقدس اله بر اساس اين روايت اصرار بر اين دارد كه زن با تمام اعضاى بدنش بنده حق باشد وبه همين دليل او را6 سال قبل از مرد مورد عنايتخود قرار داده است. شما بارگاهى را تصور كنيد كه بدون اذن ورود، نمىتوان وارد شد، اگر در آن بارگاه رفيع، كسى زن را شش سال زودتر از مرد راه بدهد معلوم مىشود كه اين زن پيش از مرد مورد عنايت صاحب بارگاه قرار گرفته است. اگر ما از اين شواهد، عظمت زن وبرترى زن را نسبتبه مرد احساس واستنباط نكنيم لااقل معلوم مىشود دين يك عنايتخاصى نسبتبه زن دارد منتها زن بايد موقعيتخود را درك بكند كه دين صريحا به مرد مىگويد تو برو وشش سال بازى كن، ولى زن را به حضور مىپذيرد مثل اين كه در يك مجمع علمى به بچهها مىگويند شما برويد بازى كنيد اينجا جاى شما نيست اما بزرگترها را راه مىدهند اين نه براى آن است كه زن ناقص استبلكه براى آن است كه زن ريحانه است واين گل فقط بايد به دستباغبان باشد وباغبان اين گل، فقط قران وعترت وذات اقدس اله است. باغبان هر انسانى خداست كه مىفرمايد: و الله انبتكم من الارض نباتا (3) وخداست كه شما را مانند گياهى از زمين رويانيد. وآن باغبان بهتر مىداند كدام گل را بهتر از ديگرى وزودتر از ديگرى بايد حفظ كند، كدام نهال را بايد بيشتر پذيرايى كند. اصل كلى را قرآن بيان مىكند كه در جهان امكان باغبان خداست، واين نهالها مرد وزن را خدا آفريده واو مىداند كه بعضى از نهالها را بايد زودتر زير پوشش ونظر قرار داد تا مبادا خداى ناكرده آلوده شود وپژمرده گردد. زودتر بايد او را زير پوشش دين آورد واين نشانه عظمت اوست، وقتى زن عظمتخود را مىيابد كه بداند خدا او را شش سال زودتر از مرد مىپذيرد، وبراى او حساب ديگرى باز مىكند. پىنوشتها: 1. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص 374، روايت 1089 2. قيامت، 4 3. نوح، 17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]