واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: عيد قربان،عيدي است كه براي برپايي آن انسان از بوته آزمايش سنگيني با موفقيت بيرون آمد، عيدي كه پدري پاره وجودش را بعد از سالها انتظار در به دست آوردنش، راهي قتلگاه مي كند تا مطيع امر الهي باشد،عيد قربان، عيد سربلندي انسان،عيد قرباني كردن هواي نفس انساني است. عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات(مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها،رسيدن به عشق) فرامي رسد، عيد رهايي از تعلقات است. رهايي از هرآنچه غيرخدايي است، در اين روز حج گزار ،اسماعيل وجودش را، يعني هرآنچه بدان دلبستگي دنيوي پيدا كرده قرباني مي كند تا سبكبال شود. عيد قربان عيدبندگي،يك عيد آسماني است،اما براي ما انسانهاي زميني ،عيدي كه اگر در آن موفق شويم از تعلقلات دنيوي كه گريبانگيرمان شده و دست وپايمان رابسته ،رهايي يابيم و در وقوف عرفات درون مان،اسماعيل درون را ذبح و در مناي وجودمان سركوب كنيم به مشعر دنيا به شعور و قرب الهي رسيده ايم و حقا كه اين پيروزي و موفقيت ،عيدي برزگ به سان عيد قربان را به همراه دارد و اين زماني است كه فرشتگان درگاه الهي نويد مي دهند اي بنده پاك خدا اين عيد بر شما مبارك باد. آيا اكنون زمان آن رسيده است كه در مناي وجدمان،اسماعيل مان كه نمادي از هواي نفس و حب دنيا است به قربانگاه ببريم و از اين امتحان سربلند و پيروز بيرون بياييم. به راستي اسماعيل وجود هريك از ماچيست فرزند،مال و منال،پست،مقام ، شغل و ... كداميك از اين تعلقات قيد و بندي بر دست و پايمان شده است،كه در پيمودن راه بندگي ضعيف مان مي كند،آن چيست كه در رفتن ما را ،دچار ترديد مي كند و به ماندن فرامي خواند ، آن چيست كه ما را به خود بسته است و نگه داشته است پاهايمان را از رفتن سست كرده كه ديگر راهيمان نمي كند،آن چه دلبستگي است كه گوشهايمان توان شنيدن پيام را از دست داده اند،كه فرار را بر قرار ترجيح مي دهيم. اكنون چه شده كه عشق به اسماعيل،وجود ابراهيمان را نشانه رفته است و با توجيه و تاويل هاي مصلحت جويانه خود را بازيچه ابليس قرار داده ايم. مردي سالخورده و پيامبري عظيم الشان در عيدقربان اين بار مورد آزمون سختي قرار گرفته است،آزموني كه پس از يك قرن زندگي پركشاكش،آورگي و جنگ و جهاد و درگيري با قوم جهل و جور نمروديان و تعصب و بت پرستي از زني نازا (سارا )صاحب فرزندي شده است كه اكنون جواني برومند شده است و چشمان پدر از ديدنش برق مي زند و جانش به جان او بند است. به ناگهه فرماني از سوي خدا مي آيد كه ابراهيم اسماعيلت را ذبح كن. اسماعيل براي ابراهيم تنها يك پسر براي پدر نبود ،بلكه پايان يك عمر انتظار بود ،پاداش يك قرن مجاهدت و ثمره و يك زندگي پرماجرا. آخر مگر مي شود ابراهيم با دستانش كارد بر حلقوم نورچشمي خود نهد و او را قرباني كند. ابراهيم پس ازسالها بندگي و اطاعت براي نخستين بار در عمر طولاني اش از وحشت سنگيني پيام و عظمت آن به خود مي لرزد. اين بار پيامبر مرسل و بتشكن عظيم تاريخ ،خود را براي جنگي بس عظيم آماده مي كند ،جنگ باخويشتن ، جنگ و جهاداكبر. ابراهيم برسر دوراهي است،اسماعيل يا خدا،خود يا خدا،سود يا ارزش،لذت يا مسووليت ،پدري يا پيامري و پيوند يا رهايي. و اما ابراهيم ميان خود و خدا فاصله اي حس نمي كند ،خدا را از رگ گردن به خود نزديك تر مي بيند. در درون ابراهيم غوغايي است،اين بار پيام صريحتر و قاطع تر ابراهيم اسماعيلت را ذبح كن . ابليس در دلش شعله هاي عشق و مهرفرزندي را فروزان مي كند و در درون عقلش دليل منطقي مي آورد. ابراهيم در تنگنا افتاده،ديگر پيام را واجب فرض مي كند ،آن را خواب نمي داند و توجيهي بر آن ندارد و پيام را صريح صريح مي داند ،جز به تسليم نمي انديشد و ديگر اندكي ترديد در اجراي پيام ندارد و تسليم محض است و بس. ابراهيم پيام را با پسر درميان مي گذارد و اسماعيل گفت:پدر در انجام فرمان حق،ترديد مكن ،تسليم باش،مرا نيز در اين كار تسليم خواهي يافت و خواهي ديد ان شاالله از صابران خواهم بود . پدر كارد را برگرفت،با قدرت و خشمي وصف ناپذير بر سنگ مي كشد تا تيز شود. پيامبرخدا، پدر پير باخواست و نيروي خدادادي برخاست قرباني جوانش را به قربانگاه برد روي زمين خواباند گونه اش را بر سنگ نهاد ،موهايش را در دست مشت كرد و كارد را بر حلقومش نهاد تمام تلاشش را به كار گرفت و با فشاري غيظ آميز كارد را فشرد. اما،اما اين كارد نمي برد. ناگهان گوسفندي و پيامي كه مي رسد اي ابراهيم ،خداوند از ذبح اسماعيل در گذشت و اين گوسفند را فرستاده تا به جاي او ذبح كني،تو فرمان را انجام دادي . اين به اين معنا است كه خداوند متعال از ابتدا هم نمي خواست اسماعيل ذبح شود ،بلكه مي خواست ابراهيم اسماعيل وجودش را ذبح كند و اسماعيل هم فرمان ذبيح شدن را بپذيرد و اين چنين بود كه اسماعيل ذبيح خدا شد. اين داستان و اين پيام الهي موفقيت و سربلندي پيامبر خدا و آزادي از بند غريزه است و رهايي از تعلقات دنيايي و رهايي از قيد وبندها و او را معجزه آسا درصعود به قله هاي كمال انساني و قرب الهي پيش برد. اكنون كه موسم حج الهي و عيدقربان است ما بندگان گنهكار نيز بسان پيامبر بزرگ و فرستاده برحق خداوند لباس هاي تعلق خاطري دنيا را از تن به در مي كنيم ،رنگ دنيا از رخساره مي شوييم ، پا در ركاب فرستادگان وحي و فرشتگان آسمان امامت و ولايت روح مان را از تعلقات پاك مي كنيم و ابراهيم وار با اطاعت فرامين الهي اسماعيل درون خود را در مسلخ عشق قرباني مي كنيم و به ياري خدا از اين امتحان سربلند به نزد پروردگار رهسپار مي شويم . اكنون در آستانه عيدسعيد و مبارك قربان ،رهايي و آزادگي خود را جشن مي گيريم و با وقوف در جهان درون و برون خود همه آرزوهاي پوچ دنيوي را كنار مي زنيم و خود را براي سفري بزرگ و سيري دروني با ماحصل عرفه نفس و پيروزي در جهاداكبر ،عيدمان را عيدي ابراهيمي خواهيم كرد.ك/4 1496/7265/599
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 566]