پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851941951
پرسمان عاشورايى
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پرسمان عاشورايى
خبرگزاري فارس: امام حسين(ع) در پى فرصتى بود تا افكار عمومى، با ايشان همراه شود. صلح امام حسن(ع) خود، زمينهساز اين مسئله بود. ايشان نيز از اين آرامش بهره برد تا جامعه را براى انقلاب آماده سازد. ايشان با اعتراض به حكومت وقت(معاويه) و نوشتن نامههايى به بزرگان و سران شهرهاى ديگر و تجمع در منا، براى گوشزد كردن وضع نابهسامان دستگاه حكومتى، بستر را براى آغاز انقلاب خود فراهم مىكرد.
چرا اباعبدالله الحسين(ع) همانند پدر يا برادر بزرگوار خويش در مقابل طاغوت زمان سكوت نكرد
؟
1. طاغوت زمان او، انسانى متجاهر به فسق، آلوده، شرابخوار و زناكار بود، در حالى كه در زمان حضرت على(ع) و يا امام حسن مجتبى(ع)، چنين وضعى وجود نداشت. كردارهاى ناپسند يزيد بهعنوان زمامدار حكومت اسلامى پىآمد ناگوارى براى جامعهى اسلامى داشت. در اين صورت، چنين رفتارى كمكم مشروعيت مىيافت و همهى ارزشهاى اسلامى زير سؤال مىرفت و مسلمانان نيز آلوده مىشدند.
2. حكومت اسلامى در زمان دو امام اول، نو بنياد بود و هر گونه كشمكشى بر سر قدرت، به تشويش اذهان عمومى مىانجاميد و با مخالفت مردم روبهرو مىشد. بنابراين، مردم از باور خود به ائمهى اطهار(ع) روىگردان مىشدند.
3. همچنين كشمكشهاى درونى مسلمانان بر سر زمامدارى، بهانهى خوبى براى دشمنان خارجى مانند يهوديان بود تا آشكارا به تضعيف مسلمانان بپردازند و اساس اسلام را با خطرى جدى روبهرو سازند.
بارى، اوضاع زمان امام حسين(ع) با زمان خلفا و معاويه تفاوت داشت؛ زيرا حكومت اسلامى استقرار يافته بود، ولى انسانى فاسق بر جامعه حكم مىراند. بنابراين امام واجب مىدانست كه با اين بدعت خطرناك رويارو شود. ايشان در پاسخ به پيشنهاد بيعت با يزيد مىفرمايد:
عَلَى الإسلامِ السَّلامُ إذَا بُلِيَتِ الأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثل يَزيد؛ حال كه فرمانروايى مسلمانان به يزيد فاسق واگذار شده است، بايد فاتحهى اسلام را بخوانيم.1
دعوت مردم كوفه تا چه اندازه در انگيزهى قيام امام حسين(ع) اثر داشت؟
امر به معروف و نهى از منكر از عوامل اصلى شكلگيرى قيام امام حسين(ع) بود. امام از آغاز، نهضت خود را از هر گونه انگيزهى غيرخدايى و اتهامهايى كه دربارهى خروج ايشان از مدينه بر سر زبانها بود، پاك ساخت. ايشان با ندايى رسا فرمود هدفش از اين حركت، احياى سنتهاى فراموش شدهى نبوى و پاسداشت امر به معروف و نهى از منكر در جامعه است.
بنابراين، حتى اگر كوفيان براى حضرت نامه نمىنوشتند، ايشان دست به اين قيام مىزد. البته در اين صورت، ممكن بود مكان درگيرى با نيروهاى مخالف تغيير كند، ولى در مسير و هدف مبارزه تغييرى ايجاد نمىشد. در اين ميان، مردم كوفه در روند آزمون الهى قرار گرفتند ولى سربلند بيرون نيامدند. جنبههاى گوناگون اين قيام بسيار فراتر از جغرافياى زمانى و مكانى كوفه بود. دعوت مردم كوفه در اين جريان، نقشى فرعى داشت. امام حسين(ع) بدون اطمينان و تكيه به اين دعوت، قيام خود را آغاز كرد و از آن تنها بهعنوان مسئلهاى عمومى براى مخالفت با حكومت سراسر فسق و فجور وقت، بهره گرفت.
چرا حضرت امام حسين(ع) قيام خود را در زمان معاويه آغاز نكرد؟
الف) امام حسين(ع) در پى فرصتى بود تا افكار عمومى، با ايشان همراه شود. صلح امام حسن(ع) خود، زمينهساز اين مسئله بود. ايشان نيز از اين آرامش بهره برد تا جامعه را براى انقلاب آماده سازد. ايشان با اعتراض به حكومت وقت(معاويه) و نوشتن نامههايى به بزرگان و سران شهرهاى ديگر و تجمع در منا، براى گوشزد كردن وضع نابهسامان دستگاه حكومتى، بستر را براى آغاز انقلاب خود فراهم مىكرد.
ب) سياست معاويه با يزيد بسيار تفاوت داشت و دليل آن نيز فسق و فجور يزيد بود. همين مسئله سبب شده بود امام حسين(ع) در زمان يزيد، نسبت به كيان اسلام، خطر جدىترى احساس كند. افزون بر آن، معاويه فرد بانفوذى بود و از نظر اجتماعى و سياسى به دليل قدرت، جوسازى و عوامفريبى در ميان عوام و خواص، جايگاه ويژهاى داشت. اين مسئله، باورهاى عمومى را براى دفاع از معاويه در برابر هر گونه حركتى قوام بخشيده بود.
چه كسانى با قيام امام حسين(ع) مخالفت كردند و پيشنهاد انصراف از قيام يا بيعت با يزيد به ايشان دادند؟
در آغاز حركت امام حسين(ع)، بسيارى از افراد با ايشان مخالفت كردند و به گفتهى خود، آن حضرت را نصيحت مىكردند كه خون خويش را در اين راه هدر ندهد. اين پيشنهادها از همه سو صورت مىگرفت؛ از نزديكان حضرت، مانند «عبداللّه بن جعفر»، «ام سلمه»، «محمد بن حنيفه» و «عبدالله بن عباس» گرفته تا مردم كوى و برزن. البته آنان با آگاهى از نيت امام حسين(ع)، ايشان را از روى دلسوزى، علاقهمندى به اسلام يا ترس، از اين كار باز مىداشتند.
آنان از عمق واقعيت نهضت امام حسين(ع) آگاه نبودند. و اگر امام حسين(ع) به پيشنهاد آنان جامهى عمل مىپوشاند، كار به سود دشمنان واقعى اسلام پايان مىيافت. برخى از دوستداران امام حسين(ع) مانند: «فرزدق»، «طرماح بن عدى» و اشخاصى مانند: «عبدالله بن عمر» و «عبداللّه بن زبير» كه با حكومت يزيد مخالف بودند، ايشان را از بر پا داشتن قيام بر ضد يزيد بر حذر مىداشتند. با اين حال، امام حسين(ع) با تكيه بر جايگاه امامت خويش به سخن هيچ يك از آنان توجه نكرد.
چرا امام حسين(ع) در آغاز حركت، مكه را بهعنوان مقصد اصلى خود برگزيد؟ با اين حال، به چه دليل تغيير مسير داد؟
الف) مكه، پايتخت مسلمانان بود و امام حسين(ع) با حضور در آن شهر مىتوانست با جهان اسلام در ارتباط باشد و نداى حقّانيت خود را به گوش همهى مسلمانان برساند.
ب) به گفتهى شهيد مطهرى در كتاب حماسهى حسينى، امام حسين(ع) با حضور در مكه بهعنوان پناهگاه، پناهندگى و امنيت نداشتن خود را اعلام كرد؛ زيرا هر كس به مكه پناه مىآورد، بىدفاع بودن خود را در حرم امن الهى اعلام مىداشت تا از چنگ دشمنان در امان بماند.
با اين حال امام حسين(ع) در هنگام طواف دريافت كه مأموران حكومتى در زير لباس احرام خويش، شمشير بستهاند و قصد جان ايشان را دارند. آن حضرت نيز براى حفظ حرمت خانهى خدا و پيشگيرى از خونريزى، حج خود را به عمره تبديل كرد و به سوى كوفه به راه افتاد. البته ايشان، به بىراهه نرفت و فرارى نگرديد تا مبادا دشمنان بر قيام ايشان برچسب ترس بزنند. به همين دليل، امام حسين(ع) مسير خود را تغيير داد.
چرا امام حسين(ع) پس از رسيدن به لشكر «عمر سعد»، پيشنهاد بازگشت را مطرح مىكند؟ آيا انگيزهى ايشان از بازگشت، مصالحه و سازش بود؟
امام حسين(ع) در كربلا چند بار، بازگشت به وطن و ترك مخاصمه را پيشنهاد مىكند، مانند: زمان رويارويى با لشكر «حرّ»، در گفتوگو با عمر سعد و در روز عاشورا در برابر لشكريان دشمن. هدف ايشان از اين پيشنهاد موارد زير بود:
الف) تمام كردن حجت بر لشكر دشمن و نشان دادن اين كه وى قصد جنگ و خونريزى ندارد. هدف ايشان اين بود كه نشان دهد هيچ گاه آغازگر جنگ نيست.
ب) به كار بستن تاكتيك نظامى براى پيشگيرى از تبليغات مسموم امويان. آنان مىخواستند قيام حضرت را مخدوش سازند و به او نسبت شورشى دهند. در واقع، راهكار امام، حركتى ارشادى و در راستاى رسوايى يزيديان بود. ايشان با اين كار به همگان فهماند كه او هيچ گونه امنيتى ندارد؛ زيرا پيشنهاد مصالحهى ايشان را رد كردند و حتى اجازهي برگشت هم به ايشان ندادند و تنها يك راه باقى گذاشتند و آن كشتن ايشان بود.
آيا كسى از لشكر امام حسين(ع) به دشمن پيوست؟
در هيچ منبع تاريخى چنين مطلبى نيامده است. البته آن هنگام كه خبر شهادت مسلم(ع) به حضرت رسيد، شمارى از ياران حضرت جدا شدند، ولى كسى به لشكر مقابل نپيوست. آنان خود را از مهلكهى نبرد نحات دادند و گريختند. شهيد مطهرى مىگويد:
كسى از اصحاب و ياران امام حسين(ع) با توجه به گرفتارى كه داشتند، به لشكر دشمن ملحق نشدند.2
كسانى كه روز عاشورا در برابر دشمن صفآرايى كردند، همگى شهيد شدند. البته شخصى به نام «هرثمه بن سليم» در روز عاشورا از لشكر امام جدا شد و از منطقه گريخت. او نخستين كسى بود كه هنگام بازگشت على(ع) از جنگ صفين، خبر شهادت امام حسين(ع) و يارانش را در سرزمين كربلا از حضرت على(ع) شنيد. او همچنين آخرين كسى بود كه به بهانهى عائلهمندى و... از جمع ياران امام حسين(ع) جدا شد.3
چرا امام حسين(ع)، با علم به عدم پيروزى نظامى و ضرورت انجام قيام با بهرهگيرى از اعجاز، حكومت يزيد را سرنگون نكرد؟
در پاسخ بايد گفت:
الف) پيامبر يا امام در همهى كارها مانند ديگران عمل مىكند و مسائل را از مجراى طبيعى آن مىگشايد و تنها براى اثبات نبوت و يا امامت خود از معجزه بهره مىگيرد. اين در حالى است كه در واقعهى عاشورا، هيچ كس منكر امامت حضرت نشد و همگى به امامت و جايگاه والاى ايشان اقرار داشتند. حتى حضرت در روز عاشورا در آخرين لحظهها براى چندمين بار خود را معرفى و مقام منيع خود را براى همه بازگو مىكند. پس به معجزه نيازى نبود.
ب) اگر حضرت مىخواست اين كار را با معجزه به انجام برساند، حجت بر كسى تمام نمىشد و كار نقص پيدا مىكرد؛ زيرا ايشان مىخواست با شهادت خود و ياران باوفاىشان، از ستم يزيديان پرده بردارد و درس شهادت و آزادگى و ايستادگى در برابر ستم را به همگان، بهويژه امتهاى آينده بياموزد. چنين كارى با معجزه عملى نبود و نهضت عاشورا را با ايستايى روبهرو مىساخت.
آيا مبارزهى امام حسين(ع) با حكومت يزيد تا پاى جان واجب بود و اين مسئله با شرايط امر به معروف منافات ندارد؟
يكى از شرايط امر به معروف و نهى از منكر، نداشتن زيان مالى يا جانى و خطرى براى شخص امر به معروف كننده است و اگر براى او زيانى داشته، يا حتى احتمال ضررى باشد، امر به معروف از عهدهى او ساقط است. اين سخن در جايى است كه اصل دين در خطر سقوط قرار نگرفته و اجراى آن منكر از محدودهى فرد و يا يك اجتماع كوچك فراتر نرفته باشد، ولى اگر اصل آن با خطر رو به رو شود، دفاع از آن حتى بر زنان واجب مىشود.
چرا امام حسين(ع)، اهل بيت و زنان و فرزندان خود را به كربلا آورد؟
بى شك، امام حسين(ع) از شهادت خود و يارانش و اسارت اهل بيتش آگاه بوده با اين حال، آنان را با خود به كربلا برد تا:
الف) نقش اطلاعرسانى را بهعهده بگيرند و پيام حقّانيت كربلا را به مردم برسانند. اگر چنين نمىكرد، خبر اين فاجعه به گوش كسى نمىرسيد. شهر به شهر گرداندن اسيران، به جاى آن كه به خوارى اهل بيت(ع) بيانجامد، پيام عاشورا را بهآسانى به مردم رساند. مردم با ديدن وضع اسفناك اسيران و شنيدن خطبههاى آتشين حضرت زينب(ع) و امام سجاد(ع) از عمق فاجعهها آگاه شدند. اگر مردم از آن آگاه نمىشدند، در برابر تبليغات مسموم دشمن، اصل رويداد منحرف مىگرديد و جنايتهاى امويان پنهان مىماند.
ب) شهادت بعضى از كودكان در كربلا و اسارت اهل بيت امام حسين(ع)، چهرهى ستمگر و پليد دشمنان اهلبيت(ع) را بيش از پيش آشكار ساخت؛ در واقع شهادت كودكان، خود سند گويايى بر مظلوميت و حقانيت امام و بىشرمى و ظلم دشمن بود.
چرا ياران امام حسين(ع) برترين ياران هستند؟
حضرت امام حسين(ع) در خطبهاى در كربلا چنين فرمود:
من يارانى باوفاتر از ياران خود نمىشناسم و خاندانى نيكوتر و مهربانتر از خاندان خود سراغ ندارم پس خدا شما را بهدليل[يارى نمودن] من پاداش نيكو دهد. بدانيد كه من [فردا را] روز آخر زندگىمان به خاطر اينان (دشمن) مىدانم و به شما اجازه مىدهم كه همگى آزادانه بازگرديد و از من بر گردن شما چيزى نيست. اين تاريكى شب كه شما را در بر گرفته، مركب خود كنيد (از تاريكى شب استفاده نماييد).4
در پاسخ بايد گفت: زيرا حجت بر همهى آنان تمام بود و آنان مىدانستند كه فردا كشته خواهند شد، با اين حال، رهبر خويش را رها نكردند و تا آخرين لحظه بر پيمان خود باقى ماندند. شهيد مطهرى در اين باره مىگويد: «وضع اصحاب ابا عبداللّه(ع) طورى بود كه بر همهى اصحاب و شهداى پيشين، سبقت گرفتند؛ چون اصحاب ابا عبداللّه(ع) هم از طرف دوست آزاد بودند و هم از طرف دشمن. اما از طرف دوست به علت اين كه اباعبداللّه(ع) فرمود: "آنها به غير از من كارى ندارند و شما مىتوانيد از تاريكى شب استفاده كنيد و برويد..." و از طرف دشمن هم در تنگنا نبودند... پس اصحاب امام حسين(ع) بر بدريّون پيغمبر(ص) و صفّيون على(ع) ترجيح داشتند».5
آيا امام حسين(ع) تنها براى اين كه گناهان امتهاى بعدى بخشيده شود به شهادت رسيد؟
بعضى افراد با ديدن احاديثى كه ثمرهى سوگوارىها را بخشش گناهان و رسيدن به شفاعت امام حسين(ع) مىدانند، به اين انديشهى اشتباه گرفتار شدهاند كه هر كس در رثاى اهل بيت(ع) و امام حسين(ع) بگريد، گناهانش بدون حساب و كتاب بخشيده مىشود. حتى گاهى سوگوارى و گريهى آنان با بعضى واجبات اسلامى نيز منافات پيدا مىكند. اين گونه افراد ناخواسته به نهضت خونين حضرت خدشه وارد مىكنند و سبب تحريف آن مىشوند و آب به آسياب دشمنان امام حسين(ع) مىريزند. شهيد مطهرى در اين زمينه مىگويد:
«بدون شك اين يك تفكر مسيحى است كه در ميان ما رايج شده است. اين فكر است كه امام حسين(ع) را به كلى مسخ مىكند و او را به صورت سنگر گناهكاران!! در مىآورد. قيام او را كفارهى عمل بد ديگران قرار مىدهد. امام حسين(ع) كشته شد كه گناهكاران از عذاب الهى بيمه شوند؟! جوابگوى معصيت معصيتكاران باشد؟!»6
چند تن از بنيهاشم در كربلا شهيد شدند؟
شمار شهيدان بني هاشم در كربلا، هفده تن بود كه در حديثى از امام سجاد(ع) نيز آمده است. اسامي آنان عبارت است از:
الف. فرزندان امام حسين(ع)، حضرت على اكبر و على اصغر(ع).
ب. حضرت قاسم، عبداللّه و ابوبكر فرزندان امام حسن مجتبى(ع).
ج. حضرت عباس، عبداللّه، جعفر، عثمان، و محمد(ع) پسران امالبنين(ع) و برادران امام حسين(ع).
د. عون و محمد(ع) فرزندان حضرت زينب(س).
ه’ . عبداللّه بن مسلم، محمد بن مسلم، جعفر بن عقيل، عبدالرحمان بن عقيل و محمد بن ابى سعيد بن عقيلعليهمالسلام (فرزندان مسلم و عقيل).7
انگيزهى امام حسين(ع) از برداشتن بيعت خويش از سپاه چه بود؟
هدف حضرت اين بود كه تنها كسانى كه با انگيزههاى صددرصد الهى به آن جا گرد آمدهاند، باقى بمانند و هر كس ترديد دارد، آن جا را ترك گويد؛ زيرا مىخواست سطح معنوى قيام خود را بيش از پيش ارتقا بخشد. در اين صورت:
الف. نام اين قيام هماره بهعنوان قيام الهى در تاريخ ثبت شد و شايبهى هر گونه آشوبطلبى از آن زدوده گرديد.
ب. با آزموده شدن اخلاص و يقين ياران امام حسين(ع) دفاع از حق و حقيقت، بر هماهنگى و يكرنگى لشكر امام حسين(ع) افزوده شد و آنان به وحدت بيشترى دست يافتند.
چه كسانى از همراهان امام حسين(ع) پس از واقعهى عاشورا زنده ماندند؟
از روايتهاى تاريخى به دست مىآيد كه تن از ياران امام حسين(ع) زنده ماندند كه عبارت بودند از:
1. عقبه بن سلمان: غلام حضرت رباب كه عمر سعد او را آزاد كرد.
2. مرقع بن قمامه: قبيلهى او از عمر سعد امان گرفتند. عبيدالله بن زياد نيز او را به بحرين تبعيد كرد.
3. مسلم بن رياح: پس از شهادت امام حسين(ع) از كربلا گريخت.
4. حسن بن حسن(ع) معروف به حسن مثنى: او مجروح شده بود و به دليل خويشاوندى با عمر سعد، او را نكشتند.
5 . عمر بن حسن(ع).
6. قاسم بن عبدالله.
7. محمد بن عقيل.
8 . زيد بن حسن(ع).8
عمر سعد بهعنوان فرماندهى لشكر ابن زياد، پس از شهادت امام حسين(ع) به چه جنايتهايى دست يازيد؟
او پس از شهادت امام حسين(ع) به فجايعى دست زد كه كمتر از مبارزه با آن حضرت نبود، مانند: آب ندادن به زنان و كودكان، برهنه كردن بدن امام حسين(ع) به طمع لباس، در آوردن زيور زنان، آويختن سر شهيدان به گردن اسبان، دشنام به اهل بيت(ع)، اسب تاختن بر بدن شهيدان، ضرب و جرح اسيران، سوار كردن اسيران بر شترهاى بىجهاز، به زنجير بستن امام سجاد(ع)، روبهرو كردن اسيران با سرهاى بريده براى آزار آنان، جسارت به سر امام حسين(ع)، كشتن برخى از زنان در كربلا مانند «امّوهب»9 گذراندن اسيران از كنار گودال قتلگاه براى آزار روحى آنان، آتش زدن خيمهگاه، غذا ندادن به اسيران.10
تأثير تبليغى اهل بيت امام حسين(ع) در مدت اسارتشان چگونه بود؟
حكومت بنىاميه مىكوشيد با به اسارت در آوردن و گردانيدن اسيران در شهرهاى گوناگون، قيام كربلا را مخدوش سازد و اهل بيت امام حسين(ع) را به گونهاى خوار كند. با اين حال، بر خلاف انتظار آنان، اسارت اهل بيت(ع)، قيام كربلا را تكميل كرد و بر رشد و تعالى آن افزود؛ زيرا دشمنان ناخواسته، پيام كربلا را به وسيلهى اسيران به گوش همهى مسلمانان رساندند. اين كار، حكومت بنى اميه را رسوا كرد و مردم را از جنايتهاى آنان، آگاه ساخت. همين مسئله، زمينهساز قيامهايى شد كه پس از عاشورا رخ داد. خطبههاى حضرت سجاد(ع) و حضرت زينب(س) در كوفه و شام نيز از فرازهاى روند پيامرسانى اهل بيت(ع) به مردم بود.
نقش زنان در قيام كربلا چگونه بود؟
زنان نيز در قيام كربلا سهم بهسزايى داشتند و با هميارىهاى عاطفى و روحى خود، دوشادوش مردان در افزايش سطح معنوى قيام همت گماردند. امام حسين(ع) در بسيارى از موارد از دلدارىهاى حضرت زينب(ع) و احساس همدردى ايشان، بهره مىجست. نمونهى اين گفته در صحنهى شهادت على اكبر و على اصغر(ع) ديده مىشود. در جاىجاى تاريخ عاشورا آمده است زينب(ع) براى دلدارى دادن امام حسين(ع) پس از شهادت هر شهيدى، به كمك ايشان مىشتافت، ولى هنگام شهادت فرزندان خود از خيمه بيرون نيامد تا مبادا حسين(ع) شرمندهى او شود.
همچنين دو تن از زنان، در جريان زد و خوردهاى كربلا به شهادت رسيدند ام وهب و «جناده بن حارث» براى دفاع از امام حسين(ع) به ميدان رفتند و كشته شدند. افزون بر آن وظيفهى پيامرسانى قيام نيز بر عهدهى امام سجاد(ع) و زنانى چون حضرت زينب حضرت سكينه، حضرت امكلثوم و حضرت رباب(ع) بود كه با خطبهها و فريادهاى خويش، اين وظيفه را بر دوش گرفتند.
پس از قيام عاشورا چه قيامهاى ديگرى براى مبارزه با فساد حكوتهاى ستمكار رخ داد؟
پس از شهادت آن حضرت، چهار قيام بزرگ رخ داد كه عبارتند از:
الف. قيام حَرّه: مردم مدينه پس از بازگشت اسيران اهل بيت(ع) به مدينه، از جنايتهاى يزيد آگاه گشتند. از اين رو به خونخواهى امام حسين(ع) و ياران باوفايش به پا خاستند كه اين قيام به دليل نداشتن بنيهى دفاعى لازم بهشدت از سوى يزيد سركوب شد و اين نخستين قيام پس از عاشورا به شمار مىرود كه در سال 63 هجرى رخ داد.11
ب. قيام عبداللّه بن زبير: هر چند اين حركت، با انگيزهى قيام مكتبى رخ نداد، ولى بىشك از حركت امام حسين(ع) تأثير پذيرفته بود. انگيزهى عبداللّه بن زبير از اين قيام، آن بود كه قدرت خود را به حكومت مركزى نشان دهد. او، امام حسين(ع) را رقيب خود مىدانست و نمىتوانست ببيند كه ايشان قيام كرده ولى او همچنان در كنج خانه نشسته است. از اين رو، براى قدرتنمايى و دستيابى به قدرت، سر به شورش برداشت. با اين حال، در جنگ شكست خورد و به خانهى خدا پناه برد. لشكريان يزيد خانهى خدا را به منجنيق بستند و مسجد الحرام را ويران كردند. اين حركت يزيد در خدشهدار شدن چهرهى امويان نزد افكار عمومى و شتاب گرفتن روند سرنگونى آنان، سهم مهمى داشت. در بحبوحهى سركوب شورش، يزيد درگذشت و جنگ متوقف شد.
ج. قيام توّابين: توابين كسانى بودند كه به دليل پشيمانى از يارى نكردن امام حسين(ع) دست به اين قيام زدند. سرپرستى اين گروه چهار هزار نفرى را «سليمان بن صرد خزاعى» با شعار «يا لَثاراتِ الحُسين» بر عهده داشت. عبيداللّه بن زياد با لشكرى سى هزار نفرى به رويارويى با آنان پرداخت و شمار فراوانى از آنان را به شهادت رساند.
د. قيام مختار: مختار پس از ورود مسلم بن عقيل(ع) به كوفه، او را به خانهى خود خواند. عبيداللّه بن زياد از ماجرا آگاه شد و او را به زندان افكند. مختار در زندان به شوهر خواهر خود، عبداللّه بن عمر نامهنگارى كرد و خواستار ميانجىگرى او پيش يزيد شد. ميانجىگرى عبداللّه بن عمر نتيجه داد و مختار از زندان آزاد شد. آزادى او پس از واقعهى عاشورا بود. مختار با برگزارى جلسات خصوصى و پنهانى با شيعيان و سران توابين كه سركوب شده بودند، دست به قيام زد. وى، كوفه را از كارگزاران اموى و مسببان شهادت شهيدان كربلا پاكسازى كرد و براى جنگ با سپاه شاميان آماده شد. فرماندهى سپاه مختار «ابراهيم بن مالك اشتر» بود و فرماندهى لشكر يزيد را عبيداللّه بر عهده داشت. در اين جنگ لشكر شام شكست خورد و ابراهيم، سر عبيداللّه را براى مختار فرستاد.
پينوشتها:
1. حماسهى كربلا، خسرو تقدسىنيا، قم، انتشارات ائمه، 1376ه. ش، ص37.
2. مرتضى مطهرى، حماسهى حسينى، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بيست و نهم، 1377 ه.ش، ج3، ص74.
3. بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، بيروت، دار الوفاء، 1403ه.ق، ج44، ص255 و ج32، ص419؛
ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، بيروت، دار احياء الكتب العربيه، 1378 ه.ق، ج3، ص169.
4. فَإنِّى لا اَعلَمُ اَصحَاباً اَوْفى وَ لا خَيْراً مِنْ اَصحَابِى وَ لا اَهْلَ بَيْتٍ أَبَرَّ وَ لا اَوْصَلَ مِنْ اَهلِ بَيتِى فَجَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِّى خَيْراً ألا وَ اِنِّى لأَظُنُّ اَنَّهُ آخِرُ يَوْمٍ لَنَا مِن هؤُلاءِ ألا وَ اِنِّى قَد اَذِنْتُ لَكُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِيعاً فِى حِلٍّ لَيْسَ عَلَيْكُم مِنِّى ذِمَامٌ. هذَا اللَّيْلُ قَدْ غَشِيَكُم فَاتَّخِذُواهُ جَمَلاً
الشيخ المفيد، الارشاد، تهران، انتشارات علميه الاسلاميه، بى تا، ج2، ص93؛ محمد بن على بن الحسين بابويه القمى، الشيخ الصدوق، الامالى، بيروت، دار الاعلمى للمطبوعات، بى تا، ص156؛ السيد محسن الامين العاملى، اعيان الشيعه، دمشق، بىنا، 1356 ه’.ق، ج1، ص600؛ بحار الانوار، ج44، ص316.
5. حماسهي حسينى، ج3، ص56.
6. همان، ج3، ص256.
7. شيخ عباس قمى، منتهى الامال، قم، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374 ه’.ش، ج1، ص400.
8. ابوالفرج على بن الحسين الاصبهانى، مقاتل الطالبيين، نجف، المطبعه الحيدريه، چاپ دوم، 1965م، ص75.
9. اعيان الشيعه، ج3، ص482؛ الشيخ محمد السماوى، ابصار العين فى انصار الحسين(ع)، قم، مكتبه بصيرتى، بى تا، ص61.
10. حماسهى حسينى، ج3، ص168.
11. ابن اثير الجزرى، الكامل فى التاريخ، بيروت، دار احياء التراث، بى تا، ج4، ص111.
هادى منش ابوالفضل
منبع : ماهنامه پيام زن شماره 237
انتهاي متن/
چهارشنبه|ا|21|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-