تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مبادا جز حق، با تو اُنس بگيرد و جز باطل، از تو بهراسد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836264822




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ببر بنگال و ببر مازندران


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > میرفتاح، سیدعلی  - قصه‌ای که می‌خواهم برایتان تعریف کنم، به احتمال نود و نه درصد دروغ است، اما آنقدر عبرت‌آموز است که به گفتنش می‌ارزد. قصه‌ای که می‌خواهم برایتان تعریف کنم، به احتمال نود و نه درصد دروغ است، اما آنقدر عبرت‌آموز است که به گفتنش می‌ارزد. خاصه در این روزگار فکر می‌کنم کار بدی نباشد اگر بعضی از این دروغ‌پردازی‌های قابل تأمل را برای هم بازگو کنیم. می‌گویند ناصرالدین‌شاه، یک بار در سفر مازندران، ببر منحصر به فردی پیدا کرد و آن را به کمک نوکرهای خود به بند کشید و با خود به طهران آورد. ببر را در همین گوشه عشرت‌آباد به درختی بستند و «مشد‌اصغر مازندرانی» را از میان عمله خلوت به نگهبانی‌اش گماشتند. شاه سپرده بود که گوشت گاو و گوسفند به ببر بدهند و از او مراقبت ویژه کنند و هوای حیوان بیچاره را داشته باشند. از ادبیات معمول آن دوره قاجار هم چنین برمی‌آید که مثلاً شاه به مشداصغر گفته باشد که «اگر یک مو از تن این ببر کم شود پدر پدرسوخته‌ات را در می‌آورم و پوستت را می‌کنم و چهار شقه‌ات می‌کنم و به چهار دروازه آویزانت می‌کنم و... » هفته‌ای یکی، دو بار هم احتمالاً شاه سری به گوشه حیات می‌زده و با ببر به درخت بسته شده بازی می‌کرده و صدای نعره‌اش را می‌شنیده و خنده مستانه سر می‌داده و حال می‌کرده. این رفتار از شاه بعید نبوده. اما ببر، سگ نیست که با قلاده به درخت ببندندش و خم هم به ابرو نیاورد. بیچاره از شدت افسردگی در همان گوشه باغ دق کرد و مرد و مشداصغر بالای سرش ماتم گرفت که چه خاکی به سرش بریزد و چه کند با این ببر سقط شده. شاه گفته بود پوستش را می‌کند و می‌دانست که اگر شاه بگوید، یقیناً چنین می‌کند. ساعت‌ها فکر کرد و با رفقای یک‌دلش شور کرد و بالاخره به این فکر بکر رسیدکه پوست ببر را بکند و به روی خودش بکشد و آن یک روز در هفته که شاه قرار است بیاید بازدید، نعره‌ای بکشد و پنجه‌ای نشان دهد و قال قضیه را بکند. هر چه بود خوب فکری بود، چون تا مدتها شاه نفهمید که در زیر این پوست، مشداصغر خانه کرده‌ است، نه روح ستیزنده ببر. اما ظاهراً بخت با مشداصغر همواره یار نبود، چرا که در یک سفری، پادشاه بنگال به ایران آمد و با خود، ببر مشهور بنگال را آورد که برای تفریح دو پادشاه هم که شده، این دو ببر را به جان هم بیندازد، تا ببینند پیروزی با ایرانی‌هاست، یا بنگال‌ها. مشداصغر مازندرانی دل توی دلش نبود و شبانه‌روز دعا می‌کرد که فرجی حاصل شود و پادشاهان از خیر این نزاع بگذرند و بیهوده او را به کام مرگ نفرستند. علاوه بر همه اینها بحث عرق ملی هم بود و نمی‌خواست بنگال‌ها برنده این میدان باشند و تا ابد فخرفروشی کنند و ببر مازندران را تحقیر کنند. ناچار تن به قضای الهی داد و صبح روز نبرد پوست ببر را بر سر کشید و رفت و در گوشه رینگ ایستاد و از دو سوراخ چشم ببر شروع کرد به نظاره مردم مشتاق و دو پادشاه قوی‌شوکت که داشتند برای هم کری می‌خواندند و می‌نوشیدند و می‌خندیدند. سرانجام لحظه موعود فرا‌رسید و دید که ببر بنگال هم از گوشه‌ای وارد شد. داشت مثل بید می‌لرزید که ببر بنگال نزدیک شد و آرام سر در گوشش آورد و گفت: «نترس، مشد اصغر مازندرانی، منم؛ مشداصغر بنگالی»... از اینجا به بعد قصه را باید حدس بزنیم، اما هرچه بود خدا را شکر به نفع همه بود و خونی از دماغ کسی نریخت و همه چیز به خیر و خوشی تمام شد. اما منظور؟ حرف ساده و بی‌رودربایستی‌اش می‌شود اینکه ما در دنیایی قرار گرفته‌ایم که مشداصغرها یک طرف ایستاده‌اند و مشداکبرها طرف دیگر. این وسط فقط بلا سر مردمانی می‌آید که بی‌خبر از همه جا، همچنان اصیل مانده‌اند و حاضر نشده‌اند در پوست دیگری خانه کنند. مردان اورژینال کم نیستند، عیب اینجاست که در روزگار ما انبوهی پوست شیر و ببر و پلنگ موجود است که از شدت بی‌صاحبی، هر کسی یکی برداشته و به سر خود کشیده. نعره‌ می‌کشند، پنجه هم نشان می‌دهند، دنبال هم نیز می‌کنند، اما به جای اصل کاری‌اش که می‌رسند، معلوم می‌شود که با هم قوم و خویشند. انصافش این است که ما هم یکی از همین مشداکبرها و مشداصغرها هستیم. چه من که می‌نویسم، چه شما که می‌خوانید، چه آنها که نمی‌خوانند، همه‌مان حقیقتاً آن چیزی نیستیم که نشان می‌دهیم. این وسط بیچاره مردان اصیلی که در این انبوه مردمان جعلی‌ دارند تباه می‌شوند و از بین می‌روند و آزار می‌بینند و... این را گفتم برای اینکه خیلی نگران بعضی امور، نباشد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 468]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن