واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > دیدگاه ها - دکتر محمد فاضلی اگر این طرح را یک منظر اجتماعی بررسی و نقد کنیم به سرفصلهای اصلی برمی خوریم: ابتدا از منظر حقوق شهروندی؛ مشارکت اجتماعی و نهایتا ارزیابی تأثیرات اجتماعی. از زاویه حقوق شهروندی، هر انسانی در انتخاب مکان زندگی خود آزاد است. ممکن است بگویید کارکنان میتوانند تهران را انتخاب کنند و از محل کار خود استعفا دهند تا این حقشان پایمال نشود. ولی این کارکنان روزی که استخدام شدند، با تصور اینکه محل کارشان در تهران است دست به این گزینش زدهاند و از قبل درخصوص تغییر مکان کسی به آنها چیزی نگفته است. لذا اگر توافقی میان کارکنان و سازمانها برای انتقال نباشد و نوعی انتقال اجباری صورت گیرد، خلاف حقوق شهروندی است. مفهوم مشارکت به این معناست که همهی ذینفعان و ذیربطان به هر اقدامی باید فعالانه با اهداف آن همدلی کنند و تمامی امکانات خود را برای رسیدن به اهدافی که بر سر آنها اجماع شده، بسیج نمایند. تجربهی جهانی نشان میدهد هیچ اقدام توسعهای بدون مشارکت مردم عاقبت خوشی نداشته است. حال سؤال این است که آیا واقعاً مردم و دولت دربارهی اهداف این طرح اجماع و توافق دارند؟ تاثیرات مطالعه نشده اجتماعی از سوی دیگر وقتی طرح بزرگی نظیر این موضوع، ضروری است که مطالعه کامل و جامعی صورت گیرد. چنین طرحی را در ادبیات ارزیابی تأثیرات اجتماعی، طرح کلان به حساب میآورند که حداقل زمانی بین 1 تا 3 سال برای مطالعه آن لازم است. اگرچه در گذشته حرفهایی درخصوص انتقال پایتخت مطرح شده است، اما حداقل در اجتماع علمی جامعهشناسی کسی شناخته نشده که روی پیآمدهای اجتماعی این طرح حداقل 1 تا 3 ماه کار کرده باشد. اگر هم کاری انجام شده است مردم از نتیجه آن مطلع نیستند و نشانهای است از اینکه حداقلهای الزامات اقدامی مشارکتی که برای بهبود هر وضعیتی ضروری است انجام نشده است. مهاجرت از تهران یعنی فقر بیشتر خانواده ها بخش قابل توجهی از سرپرستان خانوارهای تهرانی شغلهای دوم و سوم دارند و به اتکای درآمد آنها قادرند زندگی خود را بگذرانند. ما واقعاً نمیدانیم آیا این گروه قادرند در شهرهای دیگر هم همین مشاغل را داشته باشند و درآمد لازم برای زندگی را به دست آورند یا نه. شما به انبوه مسافربرهای شخصی، رانندگان آژانسها و خیلی مشاغل دیگر نگاه کنید. اینها اگر از تهران خارج شوند آیا قادرند درآمدی به اندازه تهران داشته باشند؟ تجربهای در برخی سازمانها که کارکنان اقماری دارند وجود دارد که خوب بود دولت قبل از ارائهی چنین طرحی به این تجربه نظری میانداخت. کارکنان اقماری ساکن تهران عمدتاً نتوانستهاند یا نمیخواهند خانوادهی خود را از تهران خارج کنند. طرحهایی برای حذف نظام اقماری و اسکان کارکنان در محل کار آنها هم اجرا شده ولی در بسیاری موارد به جدایی خانوادهها انجامیده است. درصد قابل توجهی از خانوادهها تهران یا شهرهای بزرگ را ترک نمیکنند و در نهایت خانواده به دو قسمت تقسیم میشود. مشاغل کافی برای بسیاری از همسران کارمندانی که تهران را ترک میکنند در شهرستانها وجود ندارد. زنان بسیاری در تهران شاغلاند ولی وقتی از تهران خارج شوند، دیگر چنین شغلهایی برای آنها وجود ندارد. خروج از تهران برای چنین خانوارهایی به معنای کاهش درآمد و قدرت خرید و در نهایت فقر بیشتر است. مشکل خانوادههایی که زوجین هر دو شاغل هستند بسیار جدی است. این اقدام اول به معنای تزریق تنش در خانواده است. کدام یک از زوجین باید کارش را رها کند؟ روابط زوجین در ایران به اندازهی کافی تنش دارد که نرخ طلاق و نارضایتی از زندگی خانوادگی بالا باشد، اگر این عنصر را هم اضافه کنید، وضعیت خوشایندی پیش رو نخواهید داشت. میتوانیم مطمئن باشیم که فرزندان بسیاری از خانوادههای کیفیت آموزش، و امکانات مهیا در تهران را رها نمیکنند و فشار زیادی به خانواده برای زیست دوگانه ایجاد میشود: زیست مجردی برای سرپرستان و باقی ماندن بقیهی خانواده در تهران. خوب است دولت به تجربهی سازمانهایی که چنین زیست دوگانهای را در قالب طرح اقماری به کارکنان تحمیل کردهاند را بررسی کند و بعد تصمیم بگیرد. اسکان مجدد و شکاف فرهنگی نرخ مذکور نمونهی بارز «اسکان مجدد» (Resettlement) است. سؤال اینجاست که کدام مطالعه درخصوص تجربهی اسکان مجدد در ایران انجام شده و نتیجه آن پشتوانه طرح انتقال اجباری کارکنان قرار گرفته است؟ این را از آن جهت میپرسم که بگویم، یکی از عواقب اسکان مجدد، تعارضات مختلف میان گروههای بومی ساکن مناطق اسکان جدید، و کسانی است که تازه وارد این مناطق میشوند. انتقال اجباری کارکنان، تغییر ترکیب جمعیتی ایجاد میکند، تقاضا برای خدمات متنوع در شهرهای مقصد انتقال بهوجود میآورد، فشاری به بازار مسکن و خدمات میآورد، در مواردی میتواند سبب تورم، کاهش سطح خدماتدهی، و مشکلات اقتصادی دیگر شود. انتقال اجباری، سبک زندگی رایج در تهران را در شهرستانها در معرض دید مردم قرار میدهد. اصلاً نباید تصور کرد که این مواجهه کاملاً بدون تنش است و طراحان ایده نیز نباید فکر کنند که ترویج سبک زندگی مردم شهر تهران در همه جای ایران، حتماً به نفع ایشان خواهد بود. مردمی که شهر تهران را ترک میکنند، تا مدتها از سازمانهای شهرهای مقصد، دریافت خدماتی همسان با تهران را طلب میکنند، و فشار بر سازمانهای محلی گسترش خواهد یافت. همچنین در همه جای دنیا به مسألهی ادغام جمعیت مهاجر در جمعیت میزبان توجه میشود تا جامعه دچار فقدان انسجام و شکافهای تنشزا نشود. این طرح به قدری سریع در دستور کار قرار گرفته است که تصور نمیکنم فرصتی برای مطالعهی همهی اینها وجود داشته است. متن کامل را در khabaronline.ir بخوانید
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]