واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزارش خبرگزاری فرانسه از ثروتمندان تهرانی عباس كه يك نمايشگاه فروش خودرو را اداره مي كند، بدون اشاره به نام فروشگاهشش مي گويد، مجوز ويژه اي براي فروش اين خودروها دريافت كرده و دست كم چهارصد هزار يورو از فروش آنها درآمد داشته است. عباس همچنين میگوید، برخي از خريداران اين خودروها آقازاده ها يعني پسران مسئولان رده بالاي كشور هستند. وقتي قيمت يك آپارتمان با مساحت دويست متر مربع در شمال تهران يك ميليون دلار است، پرداختن يكصد هزار دلار براي خريد يك خودرو كاملا طبيعي و عادي به نظر مي رسد. به گزارش "الف"، خبرگزاري فرانسه در گزارشي به موضوع نمايش خودروهاي لوكس در خيابانهاي تهران توسط جوانان ثروتمند پرداخته و مینویسد، ايران چند سالي است كه مجوز واردات خودرو را صادر كرده است، اما به منظور حمايت از صنايع داخلي كه هر سال بيش از يك ميليون خودرو توليد مي كند، تنها خودروهاي تجملي مي توانند وارد كشور بشوند.مرسدس بنز لكسوس تويوتا و نيسان در جاده ها ديده مي شوند. بنابراین گزارش، سال گذشته سي و هفت هزار خودروي خارجي وارد كشور شد. در خيابانهاي تهران حتي تعداد اندكي خودروي فراري و لامبورگيني نيز ديده مي شود. امير اشكان يكي از جوانان تهراني است كه بعد ازظهر روزهاي جمعه هر هفته سوار بر خودروي بي ام وي كوپه و نوي خود به خيابان آفريقا در شمال تهران ميآيد. خياباني كه جوانان ثروتمند در آنجا خودروهاي خارجي خود را كه قيمت آنها اغلب از كل درآمد يك ايراني طبقه متوسط در طول عمرش تجاوز مي كند، به نمايش مي گذارند. امير اشكان بيست و هشت ساله كه ساعت مچي رولكس به دست دارد و از عينك مارك گوچي استفاده مي كند مانند همه اين جوانان داشتن خودروي خارجي را نماد بيروني ثروت مي داند و مي گويد بايد از زندگي لذت برد. امير كه مهندس ساختمان است مي گويد در همه جاي دنيا داشتن يك خودروي زيبا و شيك مسئله اي عادي است. در امريكا و اروپا و حتي در روسيه برخي افراد حتي هواپيما و كشتي هاي تفريحي در اختيار دارند اما اينجا بر سر استفاده از ماشينهاي لوكس اين همه بحث و جنجال به پا مي كنند. بي ام وي امير كه از نوع كوپه دو در سري سه است، نهصد و پنجاه ميليون ريال معادل شصت و شش هزار يورو مي ارزد و او همه پول خودرو را نقد پرداخته در حالي كه درآمد يك ايراني از طبقه متوسط در ماه بين دويست تا سيصد يورو است. امير اشكان مي گويد، البته براي رفتن به محل كارش از اين خودرو استفاده نمي كند، چون جنبه خوبي ندارد. عباس كه يك نمايشگاه فروش خودرو را اداره مي كند، بدون اشاره به نام فروشگاهشش مي گويد، مجوز ويژه اي براي فروش اين خودروها دريافت كرده و دست كم چهارصد هزار يورو از فروش آنها درآمد داشته است. عباس همچنين میگوید، برخي از خريداران اين خودروها آقازاده ها يعني پسران مسئولان رده بالاي كشور هستند. دولت از خودروهاي وارداتي صد درصد ماليات مي گيرد و به اين ترتيب قيمت اين ماشينهاي لوكس دو برابر قيمت تمام شده در كشورهاي حوزه خليج فارس است. بر خلاف كشورهاي ديگر ايراني ها بايد بهاي خودروي خود را تماما نقدي بپردازند. عباس همچنين افزود قيمت اين خودروها بين چهارصد تا سه هزار ميليون ريال يعني بيست و هشت تا دويست و ده هزار يورو متغير است و گرانترين مدل خودروي موجود در نمايشگاه وي مرسدس بنز اس سيصد و پنجاه است. گزارشگر خبرگزاری فرانسه مدعی است، بدين ترتيب شاهد فراموش شدن شعار عدالت اجتماعي هستيم كه اوايل انقلاب اسلامي ايران رواج داشت و محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران تلاش كرد بار ديگر مطرح كند. گزارش فرانس پرس ادامه میدهد، امروز ثروتمندان ثروتمند تر شدهاند و فقرا به سختي مي توانند هزينه خود را تا آخر ماه تامين كنند. ما شاهد تغيير فرهنگ اجتماعي در ايران هستيم. حدود سي سال افراد بايد از نمايش دادن ثروت پرهيز مي كردند، اما امروز كاملا بر عكس شده است آنهم، به علت بوجود آمدن طبقه جديدي به يمن افزايش سرسام آور قيمت مسكن و واردات كه به ثروت هنگفتي رسيده اند. عباس علاوه بر اين معتقد است، وقتي قيمت يك آپارتمان با مساحت دويست متر مربع در شمال تهران يك ميليون دلار است، پرداختن يكصد هزار دلار براي خريد يك خودرو كاملا طبيعي و عادي به نظر مي رسد. اما ديدن اين ماشينهاي شيك و زيبا از طرفي ديگر مردم را عصباني مي كند. اصغر كه يك كارمند بانك و از طبقه متوسط جامعه است مي گويد: اين كاملا بي عدالتي است، يك جوان بيست ساله سوار يك خودروي دويست هزار دلاري مي شود در حالي كه حتي پنج هزار دلار هم درآمد در سراسر زندگيش كسب نكرده است. در سالهاي اخير اختلاف طبقاتي به شدت افزايش پيدا كرده و انتقادهاي بسيار سنگيني را حتي در داخل حكومت برانگيخته است. محمد كه به اين جوانان سوار بر خودروهاي تجملاتي در خيابان آفريقا نگاه مي كند مي گويد، من هم داشتن يكي از اين خودروها را فقط در رويا مي بينم و اگر حتي تمام دوران زندگيم را كار كنم نخواهم توانست يكي از آنها را بخرم. او كه سرايدار يك ساختمان مسكوني در حال ساخت است ماهانه تقريبا دويست و پنجاه يورو حقوق مي گيرد، در حالي كه رئيسش سوار يك مرسدس دويست و بيست هزار يورويي مي شود كه قيمت آن معادل هفتاد سال كار محمد است. محمد علاوه بر اين گفت: منصفانه تر خواهد بود بتواند دست كم بعد از پنج يا ده سال كار يك ماشين مدل پايين بخرد اما حتي قادر به خريد اين خودرو هم نخواهم بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]