واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
پلیس مکزیک به همراه بازپرس جنایی پاي در قتلگاه گذاشتند و تحقیقات نشان داد نوعروس و داماد بهتازگی به این ساختمان آمدهاند. در ادامه بررسیها پزشکی قانونی اعلام کرد این زوج جوان به نامهای «درک هنری» 25 ساله و «کندیس شانی» 22 ساله هدف شلیکهای گلوله قرار گرفته و به کام مرگ فرو رفتهاند. با مشخص شدن هویت قربانیان در شاخه بعدی، کارآگاهان به بررسی گام به گام دست زدند. وقتی در بررسیها روشن شد قفلها و کلید آپارتمان سالم است 4 فرضیه جنایت خونین از سوی یک آشنا یا میهمان قوت گرفت. وطن امروز: عشق مثلثی پسر مکزیکی با شلیکهای مرگبارش به پایان رسید.شامگاه جمعه 21 آبانماه سال جاری (12 نوامبر 2010 میلادی) با شنیده شدن صدای انفجار در بلوک 156 ساختمان 1305 خیابان کتان وود همسایهها از خانههایشان بیرون ریختند و یکی از آنان سر و صداهای عجیبی را به مدیر ساختمان گزارش داد. مدیر بلوک 156 به بررسی همه آپارتمانها دست زد که خود را در برابر در نیمهباز آپارتمانی در انتهای راهروی طبقه دوم دید. وی وقتی وارد خانه شد با اجساد دختر و پسري روبهرو شد که خونآلود روی زمین افتاده بودند. با مخابره این گزارش، پلیس مکزیک به همراه بازپرس جنایی پاي در قتلگاه گذاشتند و تحقیقات نشان داد نوعروس و داماد بهتازگی به این ساختمان آمدهاند. در ادامه بررسیها پزشکی قانونی اعلام کرد این زوج جوان به نامهای «درک هنری» 25 ساله و «کندیس شانی» 22 ساله هدف شلیکهای گلوله قرار گرفته و به کام مرگ فرو رفتهاند. با مشخص شدن هویت قربانیان در شاخه بعدی، کارآگاهان به بررسی گام به گام دست زدند. وقتی در بررسیها روشن شد قفلها و کلید آپارتمان سالم است 4 فرضیه جنایت خونین از سوی یک آشنا یا میهمان قوت گرفت.
با افشای این حقیقت، رئیس پلیس ویژه همراه بازپرس قتل با تیم تخصصیاش به بازبینی ایمیلها و عکسهای خانوادگی قربانیان پرداختند و به آزمایش انگشتنگاری دست زدند. در بررسیهای میدانی وقتی هیچ اسلحهای در صحنه جنایت پیدا نشد، کارشناسان اسلحه اعلام کردند قاتل با در دست داشتن تفنگ به بلوک 156 رفته و زن و شوهر جوان را غافلگیر کرده است. در حالی که قاتل نوعروس و داماد در مکزیک بدون هیچ سرنخی پا به فرار گذاشته بود، کارآگاهان دنبال شواهدی بودند که بتوانند جنایتکار حادثه سیاه را ردیابی کنند. تحقیقات نشان میداد این نخستین تراژدی خانواده دختر جوان نبوده است و چندی پیش در حادثهای دیگر کندیس از یک اسیدپاشی مرگبار جان سالم به در برده است. همین سرنخ کافی بود تا انگشت اشاره به سمت پسری 31 ساله برود که از 8 سالگی همبازی و همسایه کندیس بود ولی مدتی پیش وقتی متوجه شد دختر مورد علاقهاش با پسر دیگری قصد ازدواج دارد سناریوی اسیدپاشی را به مرحله اجرا گذاشت که با مداخله ماموران پلیس شکست خورد. سولدریج و کندیس از دوران کودکی با یکدیگر بزرگ شدند و قصد ازدواج داشتند تا اینکه این پسر برای خدمت سربازی وارد ارتش میشود. هنوز دوره خدمت سربازی تمام نشده بود که سولدریج پی به خیانت نامزدش برد و قصد داشت وی را با ریختن اسید مجازات کند که به بنبست رسید. در حالی که این پسر عاشقپیشه به خاطر حمله اسیدپاشی پشت میلههای زندان را تجربه میکرد، کندیس با پسر مورد علاقهاش ازدواج کرد. تحقیقات نشان میداد سولدریج پس از آزادی از زندان سناریوی مرگ دختر مورد علاقهاش و همسر وي را طراحی کرده و با در دست داشتن اسلحهای به آپارتمان آنها رفته و در تاریکی شب نقشه شوم خود را به مرحله اجرا گذاشته است. با این سرنخ دستگیری پسر 31 ساله در دستور کار پلیس قرار گرفت. وقتی عکسی از چهره این پسر مکزیکی به ماموران داده شد آنان توانستند پس از گذشت یک هفته از این جنایت هولناک سولدریج را در خیابان 1506 در حالی که سوار بر خودروی قهوهایرنگی بود، دستگیر کنند. ماموران در بازرسی از خودرو در زیر صندلی عقب اسلحهای پیدا کردند که بوی باروت میداد و مشخص شد بهتازگی از این اسلحه استفاده شده است. با توجه به تحت تعقیب بودن قاتل زوج جوان اسلحه در اختیار کارشناسان قرار گرفت تا با گلولههای به دست آمده در صحنه جنایت مطابقت داده شود. این در حالی بود که پسر 31 ساله ادعاهای گمراهکنندهای داشت و هیچ اشارهای به آشنایی با نوعروس و داماد کشته شده نمیکرد. وقتی متخصصان اسلحهشناسی با بررسیهای دقیق اعلام کردند از اسلحه سولدریج به سمت زوج جوان شلیک شده است متهم چارهای جز اعتراف ندید.
این مرد 31 ساله مکزیکی به کارآگاهان گفت: وقتی 17 سال داشتم با کندریس آشنا شدم. از همان زمان دل به این دختر خیانتکار بستم. روزها با یکدیگر به مدرسه میرفتیم و شبها بازی میکردیم. از آنجایی که خانوادههایمان نیز ارتباط نزدیکی داشتند بیشتر اوقات با یکدیگر بودیم. کندریس را خیلی دوست داشتم وقتی بزرگتر شدیم تصمیم گرفتیم با یکدیگر ازدواج کنیم. وقتی دانشگاه قبول شد تصمیم گرفتم به خدمت سربازی بروم تا پس از پایان دوره سربازی ازدواج کنیم. هنوز مدتی از خدمت نگذشته بود که متوجه شدم دختر مورد علاقهام به من خیانت کرده و با پسر دیگری ارتباط دارد. نمیدانستم چه باید بکنم. به همین خاطر سناریوی اسیدپاشی را طراحی کردم. وقتی نقشهام را عملی ندیدم در زندان تصمیم گرفتم کندریس و همسرش را به سزای کارشان برسانم، به همین خاطر سناریوی قتل آنان را طراحی کردم. به محض اینکه از زندان آزاد شدم اسلحهای تهیه کردم و خود را به آپارتمان آنان رساندم. به بهانه تبریک ازدواج وارد خانهشان شدم و در یک لحظه آنان را هدف گلوله قرار دادم و پا به فرار گذاشتم. با ادعاهای جانی آپارتمان بلوک 156 متهم برای تحقیقات گستردهتر راهی زندان شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]