واضح آرشیو وب فارسی:فارس: افت تحصيلي، دغدغه خانوادهها و عوامل مؤثر در آن
خبرگزاري فارس: اگرچه شناخت تمام عوامل مؤثر در افت تحصيلي دشوار است، ولي ميتوان گفت آموزش و پرورش نقش اساسي در اين مشكل تحصيلي را دارد و عواملي چون خودِ دانشآموز، خانواده و جامعهاي كه محصل در آن زندگي ميكند، فقط بر مشكلات آن مي افزايند.
تاثير شرايط مدرسه بر افت تحصيلي
افت تحصيلي، پديدة تفكيكناپذير آموزش و پرورش است، كه همه ساله آسيبهاي زياد انساني، اجتماعي و مالي به جامعه ميزند و فقط به تجديدي، مردودي و يا ترك تحصيلي هم خلاصه نميشود، بلكه شامل همه دانشآموزاني است كه پيشرفت تحصيلي متناسب با استعداد خود ندارند. وسعت آن در نقاط برخوردار، كم است؛ ولي در نقاط محروم و حاشية شهرهاي بزرگ از سال چهارم ابتدايي شروع و در دبيرستان آشكار و عيان ميشود.
اگرچه شناخت تمام عوامل مؤثر در افت تحصيلي دشوار است، ولي ميتوان گفت آموزش و پرورش نقش اساسي در اين مشكل تحصيلي را دارد و عواملي چون خودِ دانشآموز، خانواده و جامعهاي كه محصل در آن زندگي ميكند، فقط بر مشكلات آن مي افزايند. در اين بخش به برخي از عوامل «مدرسه»اي مؤثر در افت تحصيلي اشاره ميشود:
۱- عدم توجه مدارس به تفاوتهاي فردي، اجتماعي و بهخصوص فرهنگي و مشكلات عاطفي و خانوادگيِ دانشآموزان در فرايند آموزش.
۲- كيفيت پايين دورههاي آموزشيِ ضمن خدمت و كمتحركيِ معلمان در اتخاذ الگوها و روشهاي نوينِ تدريس.
۳- عدم بهرهگيري معلمان از نظريههاي جديدِ تدريس و تأكيد آنان بر شيوههاي آموزشيِ حافظهمحور و طوطيوار براي انتقال مفاهيم علمي؛ كه بهرغم برگزاري امتحانات زياد، بيشترين نقش را در فراموشي مطالب از ذهن دانشآموزان دارد.
۴- عدم آموزش صحيحِ مهارتِ انجام تكاليف درسي به دانشآموزان؛ كه بهجاي تكميل فرايند آموزشي مدرسه و تقويت يادگيري محصلان، تبديل به يك رويداد تنفرآميز و خشمآور شده است.
۵- برگزاري امتحانات مشكل و مكرر و ايجاد رقابتهاي شديد حسادتزا؛ آنچنان كه ترس از امتحان را در دانشآموزان زياد كرده و بيشتر آنان در جلسات امتحان دچار اضطراب و نگراني شديد ميشوند.
۶- كمبود مديران پويا، فعَال و پيشرو در مدارس؛ كه بتوانند با حُسن تدبير و نوآوري، به مثابه الگوي رفتاري مطلوب براي همكاران خود نقشآفريني كنند. اين نقيصه، آنچنان فضاي عاطفي و رواني واحدهاي آموزشي را كسالتآور و خستهكننده كرده است، كه اغلب معلمان دچار روزمرگي و انفعال شدهاند.
۷- نگرش منفيِ مديران و معلمان و بهخصوص شاغلان در مناطق محروم نسبت به نقش اوليا در فرايند آموزش و نبود پيوند مؤثر بين خانه و مدرسه؛ كه ظرفيت و توانايي بالاي خانوادهها در تضمين كارآيي برنامههاي آموزشيِ مدارس را از بين برده است.
۸- نامناسب بودن مقررات انضباطي و كمبود فعاليتهاي هنري، ورزشي و فوقبرنامة نشاط آور در مدارس و رفتارهاي سليقهاي با دانشآموزان؛ كه باعث ناسازگاريِ آنان با برنامههاي آموزشي و تربيتيِ مدارس ميشود. به طوري كه اكنون كنترل كلاس و حفظ انضباط ـ بهخصوص در دبيرستان ـ به دغدغه اصلي معلمان تبديل گشته، و در مواردي موجب دلسردي و نااميدي آنان شده است.
۹- عدم توجه لازم به جايگاه اجتماعي و اقتصادي معلمان و گرايش آنان به مشاغل جانبي ديگر؛ كه باعث تنزّل جايگاه شخصيتي آنها نزد دانشآموزان شده، در حالي كه شأن و منزلتِ معلم در فرايند تدريس، اهميت خاص دارد
در مناطق محروم ـ به علت شرايط خاص ـ علاوه بر موارد فوق، ميتوان به موارد ديگري نيز اشاره كرد:
۱- پوشش بسيار محدودِ پيشدبستاني؛ كه موجب ميشود اكثريت كودكانِ اين مناطق، بدون آمادگي قبلي وارد مدرسه شده و نتوانند با درس، مدرسه و معلم ارتباط مؤثر برقرار نمايند.
۲- فضاي نامناسب، كمبود تجهيزات و امكانات آموزشي مناسب
۳- انتقال معلمان مجرب به مناطق عادي و مرفه و استفادة الزامي از معلمان ضعيف
۴- جذب معلمان حقالتدريس آزاد و بهخصوص سرباز معلمان؛ كه دريك حالت كلي به دنبال گذر زمان و اتمام سربازي هستند!
عوامل دانشآموزي، خانوادگي و اجتماعي، كه در افت تحصيلي نقش دارند، عبارتند از:
عوامل دانشآموزي:
نداشتن انگيزه و ميل و رغبت به آموختن و يادگيري.
ترس از ناكامي در امتحانات و شكست در رقابت، سرزنش معلمان و اخراج از مدرسه.
نداشتن اعتماد و روابط خوب با معلمان و مقاومت در مقابل معيارهاي آنان.
ناسازگاري با معيارها و ضوابط مدرسه، بيانضباطي، غيبتِ زياد و تغيير متوالي مدرسه.
آمادگي جسمي، عقلي و عاطفي نداشتن براي حضور فعال در مدرسه و كلاس.
ضعف بنيه علمي و نداشتن پشتكار براي بهبودبخشيِ وضعيت تحصيلي خود.
عادات منفي از قبيل كمخوابيِ شبانه، تغذيه نامناسب، تماشاي تلويزيون و بازي با رايانه به مدت بيش از سه ساعت در روز، خيالبافي، كندخواني يا بلندخواني، گوش كردن به موسيقي در هنگام انجام تكاليف و…
نداشتن الگوي مناسبِ مطالعاتي در خانه و انتخاب دوستان فاقد انگيزه تحصيلي.
نداشتن مهارت و جسارت لازم براي طرح مشكلات درسي با خانواده و معلمان.
ابهام و سردرگمي درباره آينده شغلي با توجه به بيكاري بخشي از تحصيلكردهها.
گرايش به روابط پنهاني با جنس مخالف و يا فعاليتهاي ورزشي، اجتماعي و…
عوامل خانوادگي:
كمبود روابط عاطفيِ والدين با فرزندان و مشاجره و درگيري بين اعضاي خانواده.
تحت فشار و سرزنش بودنِ دانشآموزاني كه والدينشان توقع و انتظاري بيش از توانشان را دارند.
پدر و مادر سختگير كه همه رفتارهاي فرزندان خود را كنترل كنند، و حتي رشته تحصيلي را بر آنان تحميل نمايند.
انتقاد والدين از معلمان در حضور فرزندان، كه باعث ايجاد ترديد و بدبيني در آنان نسبت به معلمان ميگردد.
والديني كه فاقد شغل و حرفه مناسباند و قادر به تأمين نيازهاي ضروريِ زندگي نباشند.
جابجايي زيادِ محل سكونت و تغيير مدرسه، معلمان و دانشآموزان.
اشتغال زيادِ والدين به كارهاي بيروني و كمبود حضورشان در خانه.
بيسواد و يا كمسواديِ والدين و عدم نظارتشان بر روند تحصيلي فرزندان.
عدم تمايل و رغبت والدين به مطالعه و كتابخواني.
والديني كه ارتباط خوب با آشنايان، فاميل و مدرسه ندارند، و بيش از حد به رفاه خانواده توجه دارند.
بيماري، فوت، و يا جداييِ والدين و تحت تكفل پدر و يا مادرِ ناتني قرار گرفتن.
عوامل اجتماعي:
كمارزش شدنِ مدرك تحصيلي در كسب موقعيتهاي شغلي و اجتماعي.
تنزل و كاهش جايگاه اجتماعيِ تحصيلكردهها در قياس با فعالان اقتصادي.
رونق و گسترش روحيه رفاهطلبي و تجملگرايي در جامعه.
درگير شدن اغلب دانشآموزانِ مناطق محروم به كارهاي اقتصادي براي تأمين معاش.
غلبه گرايشات سياسي بر مسائل آموزشي و پرورشي در جامعه.
نگاه اقتصادي به جذب و تربيت نيروي انساني و تنزل جايگاه معلم در افكار عمومي.
محمدحسين صانعي/
منبع : رصد
انتهاي متن/
سه|ا|شنبه|ا|13|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]