واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: همسرم از روي ترحم با من ازدواج كرد خبرگزاري فارس: زن ميانسالي كه به همراه شوهرش براي طلاق توافقي به مجتمع قضايي خانواده آمده بود، مدعي شد همسرش نه از روي عشق و علاقه بلكه از روي ترحم و دلسوزي با او ازدواج كرده است. به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، زوج ميانسالي با حضور در شعبه 268 مجتمع قضايي خانواده، دادخواست طلاق توافقي خود را ارائه كردند. مرد ميانسال كه 41 ساله و 15 سال كوچكتر از همسرش است، درباره آشنايي و ازدواج با همسرش به قاضي عموزادي گفت: حدود 13 سال قبل با همسرم كه براي تحصيل به شهر ما آمده بود، آشنا شدم. وي افزود: خانهاي كه همسرم در آنجا زندگي ميكرد به منزل ما نزديك بود و او با مادرم آشنا شده بود و بعضي اوقات به خانه ما رفت و آمد ميكرد و من گاهي او را در خانه ميديدم. وي كه تحصيلكرده رشته فيزيوتراپي بود، به قاضي گفت: همسرم به دليل اشتباه پزشكي دچار فلج شده بود و مجبور بود بقيه عمرش را روي صندلي چرخدار بنشيند. مرد ميانسال ادامه داد: در رفتوآمدهاي او به خانه و همچنين تعريفهايي كه مادرم از اخلاق و رفتار او ميكرد، به او علاقهمند شدم و تصميم گرفتم با او ازدواج كنم و سعي كردم از اندوختههاي علمي براي بهبود وضعيت جسمي او استفاده كنم. وي افزود: مشكل جسمي همسرم و همينطور اختلاف سني بين من و همسرم باعث شد خانوادهام بهويژه مادرم با اين ازدواج مخالفت كنند و به هيچ وجه راضي به اين وصلت نشوند. مرد ميانسال گفت: اما من عاشق همسرم شده بودم و نميتوانستم به كسي غير از او فكر كنم؛ مادرم را به يك امامزاده در نزديكي محل زندگي بردم و او را به قسم دادم كه با اين ازدواج موافقت كند و او هم سرانجام با اين ازدواج موافقت كرد و ما بعد از مدتي با هم ازدواج كرديم و زندگي مشتركمان را آغاز كرديم. اين مرد در ادامه اظهاراتش با ابراز علاقه زياد به همسرش گفت: همسرم را بينهايت دوست داشتم و دارم و هرسال او را براي تغيير روحيه به خارج از كشور ميبردم. وي افزود: زندگي ما به خوبي و خوشي ادامه داشت و من تمام زندگيام را صرف رسيدگي به همسرم ميكردم تا اينكه در سال 84 مادرم به شدت بيمار شد و بعد از مدتي بر اثر بيماري فوت كرد. مرد ميانسال ادامه داد: بعد از فوت مادرم دچار فشارهاي عصبي شدم و روزهاي سخت زندگي من از آن موقع شروع شد. اما اظهارات همسر اين مرد درباره شدت علاقه به همسرش خلاف اظهارات مرد بود و او ادعايي كاملا متفاوت با صحبتهاي همسرش بيان كرد. زن ميانسال در بيان سرگذشت زندگي مشترك 12 ساله با همسرش به قاضي عموزادي گفت: من به دليل تشخيص اشتباه بيماري توسط پزشكان دچار فلج نيمي از بدنم شدم و بايد بقيه عمرم را به همين شكل بگذرانم. وي ادامه داد: من خودم هم در ابتدا با اين ازدواج موافق نبودم، چرا كه او نه از روي عشق و علاقه، بلكه از روي ترحم و دلسوزي به من پيشنهاد ازدواج داد كه من هم مجبور شدم با اين ازدواج موافقت كنم. زن ميانسال ادامه داد: زندگي نسبتاً خوب ما تنها يك سال طول كشيد و بدرفتاريهاي شوهرم نسبت به من بعد از يك سال شروع شد و او از هيچ بيحرمتي نسبت به من دريغ نميكرد. وي افزود: با وجود اينكه من از اول به او گفته بودم كه اين مشكل براي هميشه با من خواهد بود، اما او بعد از مدت كوتاهي به خاطر اين مشكل به من سركوفت ميزد. زن ميانسال در ادامه اظهاراتش افزود: تنها يك سال بعد از ازدواج، او شروع به كتك زدن من كرد و به هر بهانهاي و در هر موقعيتي حتي در حال نماز خواندن با چوب به جان من ميافتاد. وي گفت: من كه در مقابل ضربات او قدرت دفاع نداشتم، چارهاي جز تحمل كردن نداشتم تا او دست از اين كار بردارد و به خاطر تحمل اين ضربات دچار بيماريهاي مختلفي از جمله از دست دادن كليههايم شدم؛ او در اين مدت حتي از توهين به خانواده من هم كوتاهي نكرد و بارها به خانواده من فحاشي ميكرد. مرد ميانسال كه اظهارات همسرش براي او غيرقابل باور بود، از همسرش خواست كه با قسم خوردن به قرآن اين حرفها را تأييد كند كه زن با همان وضعيت خود را به كنار ميز قاضي رساند و با برداشتن قرآن كريم و قسم خوردن به آن دوباره اظهار داشت كه ديگر راضي به اين زندگي نيست و هيچ علاقه اي به شوهرش ندارد. مرد ميانسال با بيان اينكه در حال حاضر همسرش عصباني است و از روي عصبانيت اين تصميم را گرفته و من هم از ته دل راضي به طلاق نيستم از همسر و خانوادهاش خواست يك فرصت ديگر براي اصلاح رفتارش به او بدهند كه با مخالفت همسرش روبرو شد. در نهايت نيز قاضي عموزادي بعد از شنيدن اظهارات دوطرف حكم طلاق را صادر كرد. انتهاي پيام/ر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1255]