واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: فطرى بودن دين
پرسش:
اينكه مي گويند دين يك مقوله فطري است به چه معنا است لطفا مفهوم فطري بودن دين را تبيين كنيد؟
پاسخ:
دانشمندان و صاحب نظران مباحث كلامي، درباره منشأ گرايش انسان به دين ديدگاههاي مختلفي را بيان كرده اند كه از جمله آنها جهل و ترس و... است. در اين ميان علماي اسلامي با الهام از آموزه هاي قرآني بحث فطرت را مطرح كرده اند كه بارزترين آنان شهيد مطهري(ره) است كه در اين زمينه بحث نسبتا مبسوطي را ارائه نموده اند. اينك چارچوب نظرات استاد را به شرح زير در پاسخ به اين سؤال مطرح مي كنيم:
شهيد مطهري(ره) ضمن معرفي مساله فطرت، به مثابه «ام المعارف» اسلامي به فلسفي بودن اين مساله اشاره نموده و مي گويد: «موضوعات مهم فلسفه اين سه موضوع است: خدا، جهان، انسان. اين بحث، بحثي است مربوط به انسان و مي توان گفت از يك نظر و يك شاخه مربوط است به انسان و خدا. يك سر مساله انسان است و سر ديگر آن خدا. در منابع اسلامي، يعني در قرآن و سنت، روي اصل فطرت تكيه فراوان شده است... اين كه قرآن براي انسان، قائل به فطرت است، يك نوع بينش خاص درباره انسان است.» (اصول فلسفه، ج5)
انواع فطريات (بينشي و گرايشي)
گاهي فطريات به فطريات در ناحيه گرايش ها و فطريات در ناحيه بينش ها تقسيم مي شود. يعني گفته مي شود يك سلسله گرايش ها و يا يك سلسله بينش ها، فطري است. اين دو نوع فطريات تفاوت عمده اي با يكديگر دارند. به عنوان مثال گاهي گفته مي شود: «خداشناسي فطري است»، و گاهي هم گفته مي شود: «خداپرستي فطري است». خداشناسي به مقوله بينش يا شناخت مربوط مي شود، ولي خداپرستي در حوزه گرايش است. خداشناسي فطري است، به اين معناست كه انسان فطرتا به خدا گرايش دارد.
اين دو با هم تفاوت عمده دارند، زيرا لازمه «خدا وجود دارد» اين نيست كه انسان گرايش فطري به خدا داشته باشد. البته اگر گرايش به خدا فطري باشد، لازمه اش اين است كه شناخت خدا هم فطري باشد. از اين رو ميان فطري بودن شناخت خدا با فطري بودن گرايش به خدا، نسبت عموم و خصوص مطلق وجود دارد، يعني لازمه فطري بودن شناخت خدا، فطري بودن گرايش به خدا نيست، ولي لازمه فطري بودن گرايش به خدا، فطري بودن شناخت خدا است.
انواع فطريات گرايشي
گاهي به فطريات گرايشي، فطريات احساسي نيز گفته مي شود. شهيد مطهري(ره) فطريات احساسي را به پنج دسته تقسيم مي كند:
1-حقيقت جويي
انسان مي خواهد جهان هستي و اشيا را آن چنان كه هستند دريافت كند. مقوله حقيقت جويي را حس كاوش نيز ناميده اند. اين همان حسي است كه در كودك وجود دارد و دوست دارد درباره همه چيز سؤال كند. اكتشافات بزرگ بشر نيز از همين رهگذر رخ داده است.
2-گرايش به خير و فضيلت
گرايش به خير و فضيلت، همان گرايش هاي اخلاقي است، مانند گرايش انسان به راستي از آن جهت كه راستي است و در مقابل، تنفر از دروغ. فضيلت دو نوع است؛ فردي و اجتماعي. فضيلت فردي مانند گرايش به نظم و انضباط، يا گرايش به تسلط بر نفس و فضيلت اجتماعي مانند گرايش به تعاون و كمك به ديگران.
3-گرايش به جمال و زيبايي
در انسان گرايش به جمال و زيبايي-چه به معناي زيبايي دوستي و چه به معناي زيبايي آفريني كه هنر است- به طور مطلق وجود دارد. هر انساني لباسي زيبا و مرتب و آثار هنري را دوست دارد.
4-گرايش به خلاقيت و ابداع
انسان دوست دارد چيزي را كه نبوده به وجود بياورد و علم هم در خدمت اين هدف بوده است. انساني كه چيزي را ابداع و اختراع مي كند، مسرور مي شود. همچنين كساني كه طرح اجتماعي جديدي مي آورند و يا نظريه جديدي مطرح مي كنند، عامل اصلي براي چنين چيزهايي گرايش انسان به خلاقيت است.
ادامه دارد
سه|ا|شنبه|ا|13|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]