تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816912584




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

براى آنان كه گریه كردند


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: به آواى فلوتى كه مى‏نوازد به آرامى، در آرامش، گوش كن ! گوش كن و تصوّر كن آسایش زندگى یك عاشق را كه براى اوّلین‏بار، در زندگى‏اش درك مى‏كند. در سرزمین صلح و صفا با من بیا ... بیا به سرزمینى كه هر روز، روحتان را به گرمى در آغوش مى‏كشد. سرزمینى كه با شبنم صبحگاهى بوسیده مى‏شود و نهرهاى پرجوش و خروش كه موج‏هاى كوچكش با انگشت خداوند، حركت داده مى‏شود. چشمانتان را ببندید و سكوت را گوش دهید: صداى چشمه جوشان ... صداى خش‏خش برگ‏ها ... گریه عقاب و ضرب آهنگ ملایم یك طبل آن‏گاه كه خورشید، شب را مى‏پوشد و با آن، وداع مى‏كند. مردان جوان، از خواب بلند مى‏شوند تا به صبح تازه، سلام كنند. بزرگ‏ترها به آنها مى‏پیوندند ... امروز ، آنها یاد مى‏گیرند كه چگونه شكار كنند ... و یاد مى‏گیرند كه چگونه خود را نجات دهند. آنها ماهرتر مى‏شوند و یاد مى‏گیرند با هم زندگى كردن را در سرزمینى كه آنها آن را «خانه» مى‏نامند. امروز، وقت آن نیست كه تنها به فكر شكار و جان و بقاى خود باشیم؛ باید آموخت از گرگ، شجاعت؛ از عقاب، تیزبینى. احساس كن آن را و لذت حضور آنها را دریاب . چشمانتان را ببندید و نوازش دل‏انگیز باد را احساس كنید ... احساس كنید حضور گرگ را، عقاب را، باز را. آن‏گاه كه به اردوگاه نظر مى‏افكنیم، بچه‏هایى را مى‏بینیم كه شاد و خندان، مشغول بازى هستند. مادران، مشغول كار هستند و جوان‏ترها در كنارشان. لبخند شیرین مادران را مى‏بینى كه با لذّت و شادى، كودكانشان را در میان چمن‏زارها تماشا مى‏كنند. چون یادبودها در دفتر خاطرات، ثبت مى‏شوند تا همیشه در خاطره‏ها زنده بمانند؛ تا حقیقت و راستى به نسل‏هاى آینده منتقل شود. این است گذشته‏شان ... این است حالشان ... و آینده‏شان، كه از نسلى به نسلى دیگر منتقل مى‏شود. زندگى، حق آنهاست؛ با تمامى حادثه‏هایش، با عشق و هیجان‏هایش، با خنده‏هایش و با قناعت‏هایش. آنها نیز از خنكاى فرح‏بخش نسیم بهارى، لذت مى‏برند ... و نوازش پرتوهاى خورشید را بر پوست بدنشان احساس مى‏كنند. هر چند در زندگى، در صلح و آرامش كامل نیستند، ولى با این همه، خانه‏شان است. حتى اگر دقیق‏تر بنگریم، مى‏بینیم كه درد و بیمارى نیز در كمین آنهاست. آنها نیز عاشق مى‏شوند، مریض مى‏شوند، با درد و ضعف و سستى مى‏جنگند و براى بهبودى تلاش مى‏كنند. آنها نیز درست مثل من و شما در بستر مرگ مى‏خوابند و چون مرگ سراغ آنها مى‏آید، به سوگ مى‏نشینند. آنها همین طور بودند و هستند و خواهند بود، درست مثل بقیه؛ ولى با وجود این، برخلاف بقیه با آنها رفتار مى‏شود. بیگانگان به سرزمین مادرى‏شان هجوم آورده‏اند و خانه و قبیله‏شان و عزّت و شأنشان را غارت كرده‏اند. آنها دست به هر كارى زده‏اند؛ آنها دست به هر جنایتى زده‏اند. بنشین و ببین ... گریه‏هایشان را، آه و ناله‏هایشان را ... و حتى گریه‏هاى جنایتكاران را. هر آنچه خواستند با تكیه بر قدرتشان انجام دادند، و هیچ كارى براى خاتمه دادن به این وحشیگرى‏ها انجام ندادند. متنفر نیستم؛ ولى همیشه زندگى را آن‏گونه كه باید باشد به خاطر خواهم آورد ... به یاد خواهم آورد آواى سكوت را ... . صداى چشمه پر آب را ... صداى خش‏خش برگ‏ها را ... گریه عقاب را ... ضربه آرام و ملایم طبل را. و من گوش خواهم داد. گوش خواهم داد به آواى خلوتى كه به آرامى و شورانگیز، در آرامش مى‏نوازد. براى آنان كه گریه كردند. نویسنده : مارتین دِیْل مترجم: حسن مراغه‏اى




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن