واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
سقوط تخته سياه روي سرم باعث شد هنرمند شوم همه ما مريم سعادت را با بازي در مجموعه تلويزيوني زي زي گولو ميشناسيم. او فعاليت هنري خود را با بازي در سريال آرايشگاه زيبا در نقش عروس كم حرف و خجالتي خانواده شروع كرد و از آن پس ديگر بازيگري را رها نكرد. مريم سعادت، فارغالتحصيل رشته تئاتر عروسكي از دانشكده هنرهاي دراماتيك است و شروع كارش به سال1360 و فعاليت در نمايشهاي عروسكي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان برميگردد. او از آن سالها تا امروز در 3 حوزه تئاتر، سينما و تلويزيون فعاليت چشمگيري داشته است وكارهاي به ياد ماندني فراواني را در كارنامه هنرياش به ثبت رسانده است كه از آن جمله ميتوان به زي زي گولو، بدون شرح، تهران 11، رستوران خانوادگي و ماهيهاي عاشق ميشوند، گلنار و... اشاره كرد. اين روزها او در تئاتر شهر با نمايش «كنسرت حشرات» مشغول بازي است. اين نمايش موزيكال يكي از نمايشهاي پرتماشاگر جشنواره بينالمللي عروسكي بوده و آهنگساز آن كيوان كيارس است. اشعار آن توسط اميرسلطان احمدي و محمد بحراني سروده شده و با خوانندگي اين دو شاعر در كنار دلارام مستوفي، ماني شرفي و مهناز خطيبي اجرا ميشود. مريم سعادت معتقد است از يك حادثه خطرناك ولي در عين حال خندهدار جان سالم به در برده است كه فكر ميكنم خواندن آن براي شما هم خيلي جالب باشد. او ميگويد: كلاس اول دبستان بودم. آن زمان نيمكتهاي ما 3 نفري بود و من در رديف دوم كلاس سر ميز نشسته بودم. كلاس ما تخته سياه بزرگي داشت كه تمام عرض كلاس را گرفته بود. يك روز اين تخته سياه را از جا درآوردند كه رنگش كنند. بعد از اينكه به تخته رنگ زدند، براي اينكه خشك شود و كسي رنگي نشود آن را روي تاقچهاي در كنار نيمكتها قرار داده بودند. آن روز معلممان داشت ديكته صحيح ميكرد كه من يكدفعه ديدم همه همكلاسيهايم فقط من را نگاه ميكنند و ميگويند آخي آخي و.... و يكسري سر و صداي مبهمي كه من اصلا دليلش را نميفهميدم. بعد يكدفعه ديدم چشمانم سياهي رفت و خوردم زمين و ديگر چيزي نفهميدم. حالا جريان از اين قرار بود كه تخته به آن بزرگي روي سر من افتاده بود و همكلاسيهايم اين صحنه فرود تخته را ميديدند، ولي نميتوانستند كاري كنند. تنها شانسي كه آوردم اين بود كه تخته به لبههاي ميز گير كرده بود و سنگيني وزنش گرفته شده بود، ولي با اين حال يك لحظه هيچي نفهميدم و همه چيز جلوي چشمانم سياه شده بود. بعد من را به دفتر مدرسه بردند و آب دادند تا حالم سر جا آمد. سعادت در حالي كه ميخندد، ميگويد: احتمالا همين سقوط تخته روي سرم باعث شد من ضربه مغزي بشوم و به طرف تئاتر و نمايش روي بياورم. به هر حال هر چه بود و هست انشاءالله خير است. جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2768]