واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: دکتر سونوگرافی از من پرسید، چرا مراجعه کردهای و من در پاسخ گفتم به علت درد در ناحیه شکم. دکتر سونوگراف با تعجب گفت یعنی نمیدانی که بچهات دارد به دنیا میآید؟! واقعا از این صحبت دکتر تعجب کرده بودم. باورم نمیشد، بیهوش شدم... جنین به گزارش فردا، «باور» دختر چند ماههای است که خصوصیات عجیبی دارد. عجیبترین خصوصیت او این بود که تا پیش از به دنیا آمدنش، مادرش از باردار بودن خود خبر نداشت! اتفاقی عجیب در علم پزشکی، کودکی که به طرز عجیبی به دنیا آمد، پس از تولدش هم خصوصیات عجیبی دارد و به اذعان پزشکان، از هوش بالایی برخوردار است. اما اینکه چرا مادر این کودک، متوجه نشد که 37 هفته فرزندش را باردار است، در نوع خود جالب میباشد. دیگر خصوصیات عجیب این کودک را از زبان مادرش بشنوید. از چهار پنج روزگی مرا میشناخت میگوید: «همان طور که میدانید وقتی بچهها تازه به دنیا میآیند نمیتوانند گردن خودشان را ثابت نگه دارند، ولی «باور» برعکس بچههای همسنش کاملا گردنش را به اختیار خود نگه میداشت و از همان ابتدای تولد با کنجکاوی به اطرافش نگاهش میکرد. چهار پنج روزش بود که متوجه شدم مرا به خوبی میشناسد و در 10 روزگی افراد را از اشیاء تشخیص میدهد. «باور» از همان ابتدای تولدش به راحتی مینشست و این ویژگیها همه نشاندهنده این بود که «باور» از هم سن و سالان خود متمایز است.» جلوتر از دیگر نوزادان!؟ مادر میگوید: «باور از زمانی که به دنیا آمده از نظر جسمی، فکری، رشدی و رشد مغزی خیلی جلوتر از بچههای هم سن و سالش است. از همان ابتدای تولد، شاید از چند روزگی وقتی من با او صحبت میکردم به صحبتهایم به دقت گوش میداد. باور از نظر شناخت افراد و اشیا نیز بسیار متفاوت است. به نکات مثبت حساس است و با افراد غریبهای که با او رابطه مثبت و خوبی داشته باشند، به سرعت ارتباط عاطفی برقرار میکند.» در طول مدت بارداری به غیر از داروهایی که پزشک زنان برایم تجویز کرده بود و خیلی هم خطرناک بودند، داروهای گیاهی را که به شدت برای جنین خطرناک است، نیز مصرف میکردم از بارداریام خبر نداشتم عجیبترین نکته این بارداری را بخوانید. مادر باور میگوید: «من تا دو یا سه شب قبل از تولد باور از بارداریام هیچ اطلاعی نداشتم و در ظاهر و جسم من هیچ آثاری وجود نداشت، پزشکان و دوستانم هم که با آنها در ارتباط بودم از ظاهر من متوجه هیچ علامتی از بارداری نشده بودند. حتی پزشک متخصص زنان که من در دو یا سه ماهگی بارداریام به او مراجعه کرده بودم هم نتوانسته بود آن را تشخیص دهد. من در آن دوران شش ماه تحت نظر پزشک متخصص زنان بودم ولی متوجه نشده بود که باردارم!» او میگوید: «خودم هم هیچ احساس خستگی و سنگینی نمیکردم.» او همچنین ادامه میدهد: «حتی پزشکان متخصص زنان و زایمان هم به من گفته بودند اگر تصمیم به بارداری گرفتم باید تحت درمان قرار گیرم و جالب اینکه من هیچ تصمیمی برای بچهدار شدن نداشتم.» مشکلی داشتم و به یک متخصص مراجعه کردم، نگو آن زمان دو ماه باردار بودم، اما پزشکان به این موضوع شک نکرده بودند. عجیب اینکه در آزمایشات هم، هیچ نشانهای مبنی بر بارداری من یافت نشد. MRI مغزی هم یکی از مراحل درمانی من بود زیرا فکر میکردند که شاید علت بالا رفتن پرولاکتین خون من تومور باشد، ولی هیچ تومور و مشکل مغزی هم در من دیده نشد. او میگوید: «نکته عجیبتر این بود که من خیلی ورزش میکردم، حتی تقریبا 10 روز قبل از وضع حمل، در استخر و از ارتفاع شیرجه رفتم.» فردای آن شب فهمیدم باردارم شب آخری که فردای آن باور به دنیا آمد دردهای بسیار شدیدی در ناحیه شکم احساس کردم. قبل از آن باید بگویم من در طول این مدت به غیر از داروهایی که پزشک زنان برایم تجویز کرده بود و خیلی هم خطرناک بودند، داروهای گیاهی را که به شدت برای جنین خطرناک است، نیز مصرف میکردم. شب آخر وقتی با این علایم درد به بیمارستان مراجعه کردم، پزشک اورژانس، رادیولوژی و سونوگرافی تجویز میکند، همان طور که میدانید همه این ها برای جنین بسیار خطرناک است، آنها احتمال میدادند که کیست یا آپاندیس است و باید روی من جراحی انجام دهند. ساعت 10 صبح قبل از این که به اتاق عمل بروم پزشک مرا مجددا برای سونوگرافی آماده کرد. دکتر سونوگرافی از من پرسید، چرا مراجعه کردهای و من در پاسخ گفتم درد در ناحیه شکم. دکتر سونوگراف با تعجب گفت یعنی نمیدانی که بچهات دارد به دنیا میآید؟! واقعا از این صحبت دکتر تعجب کرده بودم. باورم نمیشد، بیهوش شدم... در آن بیمارستان زایشگاه نبود، از این رو مرا به زایشگاه منتقل کردند. دکتر عبدالحسین پشـتیبان متخصص کودکان میگوید: شیرخوار «باور هنرجو» از نظر تکامل، رشد مغزی و توجه به محیط اطراف در حد بالایی قرار دارد و از هوش خلاق برخوردار است. همچنین دکتر هادی بخشنده میگوید: «مورخ 8 دی ماه 88 خانم جوانی مراجعه کرد که از درد شکم در عذاب بود.از وی سونوگرافی به عمل آوردیم و متوجه شدیم که وی 37 هفته است که حامله می باشد. وقتی به او گفتیم، او اظهار بیاطلاعی کرد و این برای ما هم عجیب بود. او به ما گفت که ماههاست زیر نظر یک متخصص زنان هستم، چگونه باردارم که خودم متوجه نشدهام، پزشکم هم متوجه نشده، مگر امکان دارد...» دکتر هادی بخشنده میگوید: «علایمی که بیمار داشته در واقع دردهای زایمانی بود که با نگهداری، پیشگیری و ارجاع او به بیمارستان زنان، منجر به تولد ناباورانه نوزادی دیدنی به نام «باور» شد.» بخش تغذیه و سلامت تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]