واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > فوتبال ملی - نتیجه بازی دیروز اجازه نداد بازی چهارشنبه به یک میدان انتخاباتی و تبلیغاتی بزرگ تبدیل شود. فرهاد عشوندی: 1- «یادتان هست؟ تیم ما هنوز به آلمان نرفته بود. رئیس سازمان ورزش میگفت سطح فوتبال ایران بالاتر از آسیاست و ما باید حتماً از گروهمان صعود کنیم. میگفت با مکزیک و آنگولا را ببریم و بازنده بازی به پرتغال هم نباشیم.» این جملات را برانکو ایوانکوویچ سرمربی سابق تیم ملی در جام جهانی 2006 آلمان گفته است. او تنها ساعتی پس از تساوی ایران و کرهشمالی که تیم ملی را در آستانه حذف از جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی قرار داد این جمله را در گفتوگو با «خبرورزشی» مطرح کرد؛ او که برای اولین بار در تاریخ تیمش را بیدردسر جهانی کرد. تیمی که پس از رسیدن به جامجهانی سمبل دولتیستیزی در ورزش شد. محمد دادکان رئیس وقت فدراسیون فوتبال با انتصاب محمد علیآبادی در مقام رئیس سازمان ورزش حاضر نشد تا فشار دولتی را برای برکناری سرمربی کروات تیم ملی و انتخاب مربی ایرانی تمکین کند تا جنگی بزرگ فوتبال ملی را در بر بگیرد. سازمان ورزش و فدراسیون فوتبال یک سال سرشاخ با هم جنگیدند. رئیس سازمان ورزش بیش از چند بار بر صعود تیم ملی از گروه خود تأکید کرد ادعایی که دادکان آن را سیاستی میدانست که علیآبادی سعی دارد برای روز ناکامی تیم ملی در دست داشته باشد نام میبرد. دادکان که رئیس سازمان ورزش را اینگونه تحقیر میکرد: «ایشان هنوز نمیداند تیم فوتبال را 11 نفره ارنج میکنند. او میگوید 6 لژیونر را با 6 بازیکن لیگی به زمین بفرستید تا تیم کامل شود. . .» این دعوا ادامه داشت تا لحظهای که تیم ملی در دقیقه 45 بازی با آنگولا در تیرماه 1385 حکم به برکناری محمد دادکان داد؛ «در پی ناکامی بزرگ فوتبال ملی و برای همدردی با مردم محمد دادکان عزل شد.» برانکو از آلمان با تیم ملی وداع کرد و فدراسیون فوتبال از هم پاشید تا رئیس سازمان ورزش تیمی که جرمش ناکامی در بازیهای جهانی بود در دست بگیرد و تلاش کند تیمی در سطح موفقیت جهانی بسازد. 2- امیر قلعهنویی هدایت تیم ملی را در دست گرفت، قلعهنویی سرمربی تیم ملی شد تا فدراسیونی که سازمان ورزش ادارهاش میکرد در جام ملتهای آسیا شگفتیساز شود. فوتبال ملی که به دلیل اشتباه متولی دولتی ورزش کشور اسیر تعلیق و کمیته انتقالی شده بود اما در بخش اجرایی داشت بیش از هر زمانی دیگر هزینه میکرد. فدراسیون انتقالی در این فاصله رقمی بیش از 10 میلیارد تومان هزینه کرد تا قدم به بازیهای جام ملتهای آسیا بگذارد. تیم قلعهنویی را پرستارهترین تیم تاریخ ایران لقب میدادند. همه ستارهها در ترکیب 11 نفره کنار هم ردیف میشدند اما این تیم هم نتوانست حتی به جمع 4 تیم نهایی برسد و با شکست مقابل کره از رقابتها کنار رود. تیمی که رئیس ورزش معتقد بود باید به جمع 16 تیم برتر جهان صعود کند در هم شکست تا تیم ملی به پایینترین سطح محبوبیت خود در تاریخ برسد. روند دخالت در ورزش اما متوقف نشد و این بار محمد علیآبادی سعی داشت خود را رئیس سازمان ورزش کند تصمیمی که موفق به انجامش نشد چون فیفا با دخالت در برگزاری مجمع مانع این اتفاق شد. محمود احمدینژاد در برنامهای زنده این اتفاق را به خیانت صفایی فراهانی تعبیر کرد و گفت: «خودم از علیآبادی خواسته بودم کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شود چون از همه شایستهتر بود برای سامان بخشی به فوتبال اما با کارشکنیهای یک حزب و خیانت آنها _ مقصود رئیسجمهوری حزب مشارکت و محسن صفایی فراهانی به عنوان رئیس کمیته انتقالی بودند_ باعث شد تا این اتفاق نیفتد و حالا هم به خواست من علیآبادی انصراف داد. 3- بهمن ماه سال 1386 بود، تیم ملی باید آماده میشد تا بازیهای حساس مقدماتی جام جهانی را آغاز کند. با ممانعت فیفا از حضور علیآبادی، کفاشیان و تاج فدراسیون فوتبال را در اختیارگرفتند. دو مدیری که هیچ گاه وابستگیشان را به سازمان تربیت بدنی تکذیب نکردند. این دو اینگونه مأموریت یافتند تا شخصی جدید را برای هدایت تیم ملی برگزینند. روزها گذشت و درحالی که فدراسیون و مردم میخواستند تا افشین قطبی هدایت تیم ملی را در دست بگیرند اما دستهایی از غیب علی دایی را ناباورانه در کمتر از چند ساعت سرمربی تیم ملی کردند. شخص رئیسجمهور در کنار معاونش و البته رئیس کارخانجات سایپا سه مقامی بودند که این انتخاب را به آنها نسبت میدادند. این حقیقتی بود که کفاشیان در شب برکناری دایی به آن اعتراف کرد: «آقای فردوسیپور اگرچه در انتخاب دایی نقشی نداشتیم اما خودمان تصمیم گرفتیم او دیگر نباشد.»4- خرداد ماه 87 بود. علی دایی و تیمش آماده مصاف با امارات در تهران میشدند که رئیسجمهور سرزده به تمرین تیم ملی رفت. محمود احمدینژاد از حمایت همهجانبه از دایی سخن گفت. این حمایت اما یک سال هم امتداد نداشت چون باخت تیم ملی به عربستان جوی را در آزادی رقم زد که رئیس دولت انتظارش را نداشت. انتقاد از فوتبال دولتی داشت فریاد میشد. موجی راه افتاده بود که فقط دامن دایی را در استادیوم نگرفت. فریاد خشم رئیسجمهور پس از شکست اگرچه دامان دایی را گرفت اما درمانی بر درد مردمی خشمگین نبود و همین خشم بود که قطبی را به ایران برگرداند. قطبی که آمده بود تا معجزه کند. او عادت به خوشبینی محض دارد. دولت تمام امکاناتش را بسیج کرد تا تیم ملی چیزی کم نداشته باشد اما تیم در پیونگ یانگ برنده نشد. حالا 6 امتیاز از دو بازی هم شاید نتواند ایران را به جام جهانی برساند. 5- 20 خرداد، 48 ساعت پیش از انتخابات حساس ریاست جمهوری تیم ملی در تهران آخرین قطره شانسش را برای ماندن در کورس جهانی شدن خرج میکند. 4 سال قبل در بازی خاطرهانگیز ایران و بحرین تقریباً حجم وسیعی از تبلیغات انتخاباتی کاندیداها در ورزشگاه آزادی انجام شد. حالا اما بازی قبل از انتخابات شرایطی متفاوت دارد. مسابقه نه جشن صعود که ممکن است اشک سقوط را به همراه داشته باشد. تیمی که 4 سال قبل محکوم بود چون نتوانست به جمع 16 تیم برسد، حالا در همان دور نخست و پیش از مرحله نهایی در یک قدمی ناکامی است. در این شرایط آیا رئیسجمهور و معاونانش به آزادی میآیند و بازی تیم ملی را تماشا میکنند؟ دیگر نامزدهای رئیسجمهوری آیا جسارت قدم گذاشتن به آزادی در مسابقهای که میتواند یک پایش شکست باشد را خواهند داشت؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 498]