واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات - گفتوگو با راضیه تجار، عضو هیأت علمی جایزه ادبی جلال آلاحمد درباره داوری این جایزه، برنده نداشتن و حواشی بسیارش سیدحسن فرامرزی: خانم تجار فکر میکنید آثاری که از طرف جایزه جلال آلاحمد تقدیر شدهاند، شایستگی ادبی کافی داشتهاند؟ از نظر من هر دو کار، کارهای خوبی بودند. البته من به خیرالموجودین اعتقاد دارم. نیازی نیست در انتظار یک شاهکار ادبی باشیم که مو لای درزش نرود. اما مسأله اصلی این است که ما به همدیگر انگ میزنیم. مدام همدیگر را متهم میکنیم. وقتی یک مؤسسه از یک اثر یا آثاری تقدیر میکند چرا عدهای میآیند تو سر این آثار و و نویسندههایش میزنند. من و نویسندگان و منتقدینی که همفکر من هستند با آقای یوسف علیخانی رابطه چندانی نداریم. آقای علیخانی با افرادی در ارتباط است که ما با آنها تا به حال دیالوگ چندانی نداشتهایم اما همین آقای علیخانی چند شب پیش با من تماس گرفت و مطلبی را یا من در میان گذاشت که بسیار تعجب کردم. ایشان اینطور بیان کرد که از زمانی که «اژدهاکشان» مورد تقدیر قرار گرفته، عده زیادی از دور و نزدیک نه تنها به ایشان خرده گرفتهاند که اصلاً شخصیت ایشان را به ناسزا گرفتهاند. امسال چند بار شاهد بودیم که داوران جایزههای مختلف اینطور اعلام کردهاند که مثلاً در فلان سال هیچ اثری شایستگی جایزه اول را نداشته است. آیا یک مُد و پرستیژ است یا واقعاً داورها سختگیر شدهند؟ببینید داور تشنه خواندن یک اثر خوب است. من داور جایزههای متفاوتی بودهام. به نظر من اغلب آثاری که در یک سال چاپ میشود آثاری ژورنالیستی هستند که مخاطب آنها فقط و فقط خانهدارها هستند که شاید در صد آن یک به چهل باشد. یعنی یک اثر خوب در مقابل چهل اثر عامهپسند. حالا از این آثار خوب که قابل خواندن است تعدادی فقط به فرم پرداختهاند و تعدادی فقط به محتوا. کم پیش میآید یک نویسنده هر دوی این اصول را رعایت کرده باشد. در نتیجه انتخاب سخت میشود. ممکن است داورهای جشنوارهای دیگر آن آثار را تنها مورد تقدیر قرار دهند. یعنی این پدیده «جایزه ندادن» مد یا پرستیژ نیست؟فکر میکنم اینطور نیست یا حداقل امیدوارم اینطور نباشد. در مورد جایزه جلال آلاحمد چطور؟اول این را بگویم که هر چند داوران این جایزه را میشناسم اما خودم از داوران این جایزه نبودم. من فقط عضو هیأت علمی این جایزه بودم. اما در مورد سؤال شما به هر حال وقتی یک جایزه بالا باشد داورها ناخودآگاه سختگیرتر میشوند و میروند به سمت انتخاب آثاری که واقعاً شاهکار باشند و مو لای درزشان نرود. قبل از جشنواره آلاحمد، جایزه کتاب سال با ۵۰ سکه گرانترین جایزه بود و حالا جایزه آلاحمد گرانترین است. داورها با وجود جایزه ۱۱۰ سکهای، ناخودآگاه رفتهاند به سمت انتخاب یک شاهکار ادبی. فکر نمیکنید این مسأله موجب سوء تفاهم شود؟ یعنی واقعاً موشکافی داورها به حجم نقدی جایزه بستگی دارد؟مگر نوبل اینقدر سختگیری نمیکند. ارزش نقدی یک جایزه ادبی با کیفیت یک اثر رابطه مستقیم دارد. بروید و ببینید در شهرستانها برخی جایزهها که بیشتر حالت بومی دارند و در سطح محدودی برگزار میشوند، آثار بسیار ضعیفی را برنده اعلام میکنند. جایزهاش هم از نظر نقدی در سطح بالایی نیست. پس اینطور نتیجه میگیریم که داوران جایزه آلاحمد به اثری جایزه ۱۱۰ سکهای میدهند که یک شاهکار ادبی بیبرو برگرد باشد. حالا سؤال من این است که این داوران صلاحیت و شایستگی قضاوت در مورد اثری شاهکار را دارند؟ به نظر من داوران جشنواره آلاحمد صلاحیت این انتخاب را دارند. دو نفر از داوران امسال در مقام استادی هستند. در ضمن باید دقت کنیم تعداد افرادی که داور باشند و درعین حال سلامت روح داشته باشند و مطالعه کنند بسیار کم است. خانم تجار اگر شما داور جشنواره آلاحمد بودید با همین طرز فکر و سیاست داوری میکردید؟من اینطور داوری نمیکردم. به نظر من نویسنده ایرانی در سطح و اندازه خودش مینویسد. ما نباید انتظار داشته باشیم حتماً یک شاهکار ادبی خلق شود تا برنده جایزه 110 سکهای شود. من گفتهام، باز هم میگویم که به خیرالموجودین اعتقاد دارم. اما نکته مهم این است وقتی مسئولان جایزه آلاحمد 25 سکه تقدیری به 2 اثر هدیه میدهند این همه المشنگه میشود؛ چه برسد به اینکه 110 سکه به این آثار اختصاص میدادند. جایزه آلاحمد نگران نیست که به دولتی بودن متهم شود؟شترسواری دولا دولا نمیشود. اینها انگهای شبهروشنفکری است. فقط عده شناختهشدهای هستند که دماغشان را میگیرند و میگویند «پیف پیف فلان جایزه دولتی است». این دوستان فقط به آثاری جایزه میدهند که به هر شکلی با نیش و کنایه دولت را زده باشند. اما اگر یک اثر، ارزشی باشد به آن پشت میکنند. منظورتان از ارزش چیست؟ بعضی آثار فرم خوبی دارند اما از نظر محتوا بیمارند و تهی. این آثار نباید برنده اول باشند یا حداقل نباید به سقف نهایی برسند. بنابراین جشنواره آلاحمد با همه داورهای متفاوت و سلیقههای متناقضش یک نگاه نهایی دارد که نگاهی ارزشی است؟ درست است که رعایت تکنیک نوشتن مسألهای است الزامی و گویای هنر نویسندگی اما آنچه این ارزش را ارزشمندتر میکند محتوای خوب یک اثر است. پس هیچوقت آثار جویس مورد پسند داورهای جشنواره آلاحمد نخواهد بود. کدام پدری است که این اثر را به فرزندش توصیه کند؟ آن هم در کشور ما. اما ممکن است در کشور انگلستان آثار جویس بهتر هضم شود. به هر حال هر ملیتی غذاهای خودش را میپسندد. چرا جایزههای ادبی ایران مانیفست ندارند؟ اساسنامهای که روند کاری آنها را مشخص کند تا این همه به دولتی بودن، باند بودن، روشنفکر بودن و... متهم نشوند.در مورد دیگر جشنوارهها نمیدانم. اما جشنواره آلاحمد اساسنامه دارد. در مورد این اساسنامه کمی توضیح میدهید؟هیأت علمی جشنواره آلاحمد بر اساس شخصیت «جلال» عمل میکند. جلال، هم داستان مینوشت هم نقد و سفرنامه و... جشنواره آل احمد هم فقط در همین حوزهها فعالیت میکند. همانطور که میبینید جشنواره آلاحمد هیچگونه فعالیتی در حوزه شعر ندارد. علتش هم این است که جلال شاعر نبود. کل اساسنامه جایزه آلاحمد فقط مبتنی بر همین مسأله است؟بهتر است شما اساسنامه را ببینید تا ناگفتهای باقی نماند. صحبت دیگری ندارید؟چرا. میخواهم بگویم که ما باید خودمان را اصلاح کنیم. ما اخلاق برخورد با یک اثر ادبی را نداریم. ما باید اول اخلاقمان را اصلاح کنیم و بعد قضاوت کنیم و نویسندگان ما طبقهای هستند بسیار زحمتکش. توقع از آنها هم بسیار بالا است. اما این نویسندگان حقالزحمه خود را کافی دریافت نمیکنند. یک فیلمنامهنویس هرچند قلم به دست است اما چون با سینما در ارتباط است حقالزحمهاش را حداقل به اندازه کافی دریافت میکند. ولی نویسندهها چه؟ مثلاً همین انتشاراتیها. اینها که دیگر دولتی نیستند. اما یک قانون نانوشته سهم نویسنده را برای تیراژ 1500 الی 2000 نسخهای، 10% الی 12% و حداکثر 15% تعیین کرده است. تازه بگذریم از نوقلمهایی که بابت چاپ آثارشان پول هم میدهند. مسأله بعد هم برمیگردد به خود نویسندهها که در این وضعیت حتی به خودشان هم رحم نمیکنند و یکدیگر را تکهپاره میکنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]