واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: ولادت پنجمين پيشواي شيعيان، حضرت امام باقر(ع) مبارك باد
حضرت امام محمدباقر (عليه السلام) پيشواي پنجم شيعيان جهان درروزدوشنبه سوم صفريااول رجب سال 57 چشم به جهان گشودند.
هموطن آنلاين _ چشمه جاري شكافنده علم ها در بيابان خشكيده دانش جوشيدن گرفت و جان جويندگان علم و معرفت را از زلال پر بركت خود سيراب ساخت. شيعه نشان افتخار ديگري بر گردن آويخت و بر اين پيشواي معصوم خود باليد. اي افتخار شيعه كه در ضيافت خانه حوزه ها و دانشگاه ها سفره پر نعمت دانش تو گسترده است، ميلاد مسعودت را گرامي مي داريم.
ماه محرم ماه حماسه خونين و هميشه جاويدان كربلا با كوله باري از غم و اندوه سپري شد و در ايام صفر با غم سنگيني كه از لاله هاي خونين دشت كربلا بر دلهايمان هميشه باقي است، در شب ميلاد آخرين بازمانده كربلاي عطش، اشكهاي چشمانمان مضاعف ميشود و طپش قلبمان سنگين تر از ديروز و دستهايمان بر پنجره هاي سخت قبرستان غريب و دلگير بقيع گره ميخورد، آنجا كه مأوي شكافنده دانش هاست.
چشم هايت را مي بندي و ديوار بقيع را در برابرت مييابي و آنگاه كه شبكه هاي پنجره را لمس ميكني مرغ جانت پر مي كشد كه بر مزار هاي مطهر و پاكشان حضور يابي، صورت بر خاك معطرشان بگذاري و با سوز دل غربت اشان را گريه كني. اين جا مدينه است اين جا بقيع است و اين چهار بقعه تاريك و مظلوم ... چهار قبر مظلوم را مينگري كه تنها با سنگي بر روي آنها نشان از مزار شريف گلي از بوستان محمد (ص) دارند.
گل ستاره وجود حضرت باقر در آسمان شيعه تابيدن گرفت؛ اما آسماني كه رخت ماتم بر تن نموده، عزادار ديگر ستارگاني است كه ابرهاي كينه و سنگ دلي در كربلا، جلوي درخشش آنها را گرفته اند.
امام شكافنده دانش ها كه جامع علم و منبع دانش و مشهور به فضيلت و بينش است و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشري، امام پايداري و تلخي چشيده اي از حماسه عاشورا كه پيمانش با خدا غير قابل ترديد و فضيلت و كمالش غير قابل انكار است امام علم كه چشمههاي جوشان دانش و فنون و حكمت از انديشه هاي اين بابغه دين مي جوشيد و ميتراويد و اوراق زندگي اش سراسر سرشار از احاديث روايتها و كلمات قصار و نصيحت هاست.
شب ميلادش، فضاي ساكت و آرام مدينه، مبهوت نورافشاني خانه گلين امام سجاد (ع) است و فروغي نوراني، آسمان مدينه را روشن كرده است؛ نوري كه از چهره معصوم و منور نوزادي مبارك به آسمان ساطع است. چشمه جاري شكافنده علم ها در بيابان خشكيده دانش جوشيدن گرفت و جان جويندگان علم و معرفت را از زلال پر بركت خود سيراب ساخت.
نام مبارك امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است، بدين جهت كه: درياي دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت. القاب ديگري مانند شاكر و صابر و هادي نيز براي آن حضرت ذكر كرده اند كه هريك باز گوينده صفتي از صفات آن امام بزرگوار بوده است.
كنيه امام "ابو جعفر" بود. مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبي (ع) است. بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن (ع) و از سوي پدر به امام حسين (ع) مي رسيد. پدرش حضرت سيدالساجدين، امام زين العابدين، علي بن الحسين (ع) است . تولد حضرت باقر (ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجري در مدينه اتفاق افتاد.
در واقعه جانگداز كربلا همراه پدر و در كنار جدش حضرت سيد الشهداء كودكي بود كه به چهارمين بهار زندگيش نزديك مي شد. دوران امامت امام محمد باقر (ع) از سال 95 هجري كه سال شهادت امام زين العابدين (ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجري يعني مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است. در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق (ع) مسائلي مانند انقراض امويان و بر سر كار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسي و ظهور سرداران و مدعياني مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراساني و ديگران مطرح است، ترجمه كتابهاي فلسفي و مجادلات كلامي در اين دوره پيش مي آيد، و عده اي از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا مي شوند. قاضيها و متكلماني به دلخواه مقامات رسمي و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و عقايد و كلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراكز قدرت خلافت شرح و تفسير مي نمايد و تعليمات قرآني - به ويژه مسأله امامت و ولايت را، كه پس از واقعه عاشورا و حماسه كربلا، افكار بسياري از حق طلبان را به حقانيت آل علي (ع) متوجه كرده بود و پرده از چهره زشت ستمكاران اموي و دين به دنيا فروشان برگرفته بود، به انحراف مي كشاندند و احاديث نبوي را در بوته فراموشي قرار مي دادند. برخي نيز احاديثي به نفع دستگاه حاكم جعل كرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمكاران غاصب خلافت دگرگون مي نمودند. اينها عواملي بود بسيار خطرناك كه بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند. بدين جهت امام محمد باقر (ع) و پس از وي امام جعفر صادق (ع) از موقعيت مساعد روزگار سياسي، براي نشر تعليمات اصيل اسلامي و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشيع و علوم اسلامي را پايه ريزي نمودند. زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقي تعليمات پيامبر (ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و مي بايست به تربيت شاگرداني عالم و عامل و ياراني شايسته و فداكار اهتمام مي ورزيدند، و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوين و تدريس كنند. به همين جهت محضر امام باقر (ع) مركز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود.
دانش امام باقر عليه السلام نيز همانند ديگر امامان از سر چشمه وحى بود، آنان آموزگارى نداشتند و در مكتب بشرى درس نخوانده بودند، �جابر بن عبد الله� نزد امام باقر (ع) مى آمد و از آنحضرت دانش فرا مىگرفت و به آن گرامى مكرر عرض مى كرد: اى شكافنده علوم! گواهى مىدهم تو در كودكى از دانشى خداداد برخوردارى.
در مكتب تربيتي امام باقر (ع) علم و فضيلت به مردم آموخته مي شد. ابوجعفر امام محمد باقر (ع) متولي صدقات حضرت رسول (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بني هاشم و مساكين و نيازمندان تقسيم مي كرد، و اداره آنها را از جهت مالي به عهده داشت. امام باقر (ع) داراي خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامي بود. سيرت و صورتش ستوده بود. پيوسته لباس تميز مي پوشيد. در كمال وقار و شكوه حركت مي فرمود.
امام پنجم (ع) بسيار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه مي كرد و ديگران را نيز بدين كار تشويق مي فرمود. در ضمن سخنانش مي فرمود: مصافحه كردن كدورتهاي دروني را از بين مي برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - ميريزد.
امام باقر (ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامي مانند دستگيري از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين و عيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن ديني، كمال مواظبت را داشت. ميخواست سنتهاي جدش رسول الله (ص) را عملا در بين مردم زنده كند و مكارم اخلاقي را به مردم تعليم نمايد. در روزهاي گرم براي رسيدگي به مزارع و نخلستانها بيرون مي رفت و با كارگران و كشاورزان بيل مي زد و زمين را براي كشت آماده مي ساخت. آنچه از محصول كشاورزي - كه با عرق جبين و كد يمين - به دست مي آورد در راه خدا انفاق مي فرمود. بامداد كه براي اداي نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) مي رفت، پس از گزاردن فريضه، مردم گرداگردش جمع مي شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند مي گشتند.
مدت بيست سال معاويه در شام و كارگزارانش در مرزهاي ديگر اسلامي در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامي - با زور و زر و تزوير و اجير كردن عالمان خود فروخته - كوشش بسيار كردند. ناچار حضرت سجاد (ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر (ع) پس از واقعه جانگداز كربلا و ستمهاي بي سابقه آل ابوسفيان، كه مردم به حقانيت اهل بيت عصمت (ع) توجه كردند، در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مسأله امامت و رهبري، كه تنها شايسته امام معصوم است، سعي بليغ كردند و معارف حقه اسلامي را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا كار نشر فقه و احكام اسلام به جايي رسيد كه فرزند گرامي آن امام، حضرت امام جعفر صادق (ع) دانشگاهي با چهار هزار شاگرد پايه گذاري نمود و احاديث و تعليمات اسلامي را در اكناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.
امام سجاد (ع) با زبان دعا و مناجات و يادآوري از مظالم اموي و امر به معروف و نهي از منكر و امام باقر (ع) با تشكيل حلقه هاي درس، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم ديني را براي مردم روشن فرمود. رسول اكرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بيني وحي الهي وظايفي را كه فرزندان و اهل بيت گرامي اش در آينده انجام خواهند داد و نقشي را كه در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احاديثي كه از آن حضرت روايت شده، تعيين فرموده است. چنان كه در اين حديث آمده است: در زمان اميرالمؤمنين علي (ع) گوئيا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان كه بايد - بر مردم روشن نبود، گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگناي حيات مادي بيرون ننهاده و از زلال دانش علوي جامي ننوشيده بودند و در كنار درياي بيكران وجود علي (ع) تشنه لب بودند و جز عده اي معدود قدر چونان گوهري را نمي دانستند. بي جهت نبود كه مولاي متقيان بارها مي فرمود: "سلوني قبل از تفقدوني"؛ پيش از آنكه من را از دست بدهيد از من بپرسيد و بارها مي گفت: من به راههاي آسمان از راههاي زمين آشناترم. ولي كو آن گوهرشناسي كه قدر گوهر وجود علي را بداند؟ اما به تدريج، به ويژه در زمان امام محمد باقر (ع) مردم كم كم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامي را درك مي كردند و مانند تشنه لبي كه سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گواراي دانش امام باقر (ع) را دريافتند و تسليم مقام علمي امام (ع) شدند و به قول يكي از مورخان: "مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشكر كشي متوجه فتح دروازه هاي علم و فرهنگ شدند". امام باقر (ع) نيز چون زمينه قيام بالسيف (قيام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و كمبود حماسه آفرينان - فراهم نبود، از اين رو، نشر معارف اسلام و فعاليت علمي را و هم مبارزه عقيدتي و معنوي با سازمان حكومت اموي را، از اين طريق مناسب تر مي ديد، و چون حقوق اسلام هنوز يك دوره كامل و مفصل تدريس نشده بود، به فعاليتهاي ثمر بخش علمي در اين زمينه پرداخت. اما بدين خاطر كه نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهاي مختلف - بر ضرر حكومت بود، مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار مي گرفت. در عين حال امام هيچگاه از اهميت تكليفي شورش (عليه دستگاه) غافل نبود، و از راه ديگري نيز آن را دامن ميزد: و آن راه، تجليل و تأييد برادر شورشي اش زيد بن علي بن الحسين بود.
چهارشنبه|ا|7|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]