تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820972950
عربستان سعودي، از تنش خارجي تا بحران داخلي
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: عربستان سعودي، از تنش خارجي تا بحران داخلي
* اشاره:
شوراي روابط خارجي آمريكا با اشاره به تضعيف روابط دوجانبه ميان آمريكا و عربستان سعودي مينويسد: دو نقطه تعادل روابط دو كشور از دوران قديم- جنگ سرد و سلطه آمريكا بر ميادين نفتي رياض- ديگر به پايان رسيدهاند و واشنگتن و رياض بايد به دنبال منافع مشتركشان در ديگر حوزهها بگردند.
انديشكده شوراي روابط خارجي آمريكا در گزارشي با عنوان «عربستان سعودي در خاورميانه جديد» به قلم «گرگوري گاوز» به تحليل روابط واشنگتن-رياض خصوصا پس از وقوع انقلاب عربي در كشورهاي خاورميانه ميپردازد.
***
روابط آمريكا با عربستان سعودي دهههاست كه هميشه يكي از مسائل مهم در سياست آمريكا محسوب ميشود. اين دو كشور برغم تفاوتهاي مهمشان در تاريخ، فرهنگ و كشورداري، به طور عمومي درباره مسائل مهم سياسي و اقتصادي تفاهم دارند و اغلب براي دستيابي به اهدافشان به يكديگر تكيه داشتهاند. جنگ 1990-91 خليج فارس احتمالا واضحترين مثال در اين زمينه است، اما همكاري آنها در حفظ امنيت منطقه، تعديل بازار نفت جهاني و تعقيب تروريستها را نبايد ناديده گرفت.
روابط آمريكا و عربستان با وجود اهميتي كه دارد به طور فزايندهاي در حال خدشهدار شدن با بياعتمادي و نبود تفاهم است. يكي از سؤالات اساسي، ثبات عربستان سعودي است. در گزارش ويژه شوراي روابط خارجي تلاش شده ابتدا بنيانهاي ثبات كنوني رياض و منابع بالقوه ناآراميهاي آينده توضيح داده شود. بيتوجهي به اينكه عربستان سعودي توانسته است برغم اشتراك بسيار در مشكلات اجتماعي و اقتصادي با مصر، يمن و ليبي، از تغييرات مهم دوران قيامهاي سياسي در خاورميانه در سال 2011 جان سالم بدر ببرد، دشوار است، اما رهبري رياض به رغم همتايان خود در قاهره، صنعا و طرابلس توانست با افزايش خدمات عمومي در زمينه مسكن و حقوق افراد و تكيه بر نيروهاي امنيتي وفادار و بسيار مجهز، نظم را تا حد زيادي برقرار كند. اين بدان معنا نيست كه نگارنده گزارش بر اين عقيده است كه ثبات خانه آل سعود تضمينشده است. وي به اين نكته اشاره ميكند كه وارثان اصلي تخت پادشاهي، همگي سالخورده هستند و هنگامي كه نسل جديد جانشينان وارد صحنه شوند، پتانسيل نزاعهاي خشونتبار و پر سروصدا ممكن است افزايش يابد. علاوه بر اين، جمعيت به سرعت در حال رشد است و دلايل كمي وجود دارد كه فكر كنيم نفت براي هميشه ميتواند آرامش اجتماعي به ارمغان بياورد. از نظر «گاوز» احتمالاً مهمترين نكته در اينجا اين است كه پاسخ رهبري عربستان سعودي به قيامهاي سال 2011، نتوانسته است از بحرانهاي آينده جلوگيري كند و فرصت ايجاد اصلاحات سياسي قابل مديريت، به طور عمده از دست رفته است.
«گاوز» با بازگشت به وضعيت منطقه، اين مسئله را پيچيده ميداند. عربستان سعودي با توجه به ذخاير عظيم نفتي، حمايت سياسي و اقتصادي مخفيانهاش از متحدانش و نفوذ ايدئولوژيك سلفيگري، سختگيرانهترين تعبير از اسلام كه احتمالا جنجاليترين صادرات رياض است، از همسايگان خود پيشي گرفته است. اين در حالي است كه اقدامات اخير عربستان سعودي به رغم تمامي ثروت و نفوذ مذهبيش، موفقيتآميز نبوده و اين كشور نتوانسته است نفوذي را كه ايران در عراق پس از صدام بدست آورد، كسب كند، از قدرت گرفتن حزبالله در لبنان جلوگيري كند و تلاشهاي ادامهدارش براي تضعيف دادن حماس و قدرت گرفتن تشكيلات خودگردان به بنبست رسيده است.
*فروريزي پايههاي اتحاد
تعجبآور نيست كه روابط عربستان و آمريكا با اين چالشها و ديگر مشكلات، از جمله ناراحتي عربستان از تصميم آمريكا براي فاصله گرفتن از حسني مبارك، رئيسجمهوري مخلوع مصر، فقدان پيشرفت در روند صلح اسرائيل و فلسطينيان و مسئله ايران، تحت تاثير قرار بگيرد.
آمريكا نيز از دخالت عربستان در بحرين و حمايت آن از افراطگرايان در منطقه و جهان نگران است. دو نقطه تعادل روابط آمريكا و عربستان سعودي از دوران قديم- جنگ سرد و عمليات آمريكا در ميادين نفتي رياض- ديگر مسائل مهمي به شمار نميآيند. اكنون جاي تعجب نيست كه روابط بين دو كشور با افزايش مشكلات به تيرگي گرايد و پايههاي قديمي اتحاد غيررسمي آنها فرو ريزد. به نظر گاوز، بسيار بهتر است اعلام كنيم كه دو كشور ديگر نميتوانند انتظار داشته باشند كه در چنين شرايطي به همكاري نزديك خود ادامه دهند. وي پيشنهاد ميكند كه آمريكا درباره اين روابط بر اساس منافعش و در صورت همكاري عربستان و نه عاداتي كه از گذشته مطرح بودهاند، بازنگري كند. بنابراين اولويتبندي اين منافع از اهميت برخوردار خواهد بود. گاوز پيشنهاد ميدهد آمريكا به جاي تحت فشار قرار دادن رياض براي انجام اصلاحات سياسي در داخل، يا درخواست از اين كشور براي كاهش قيمت جهاني نفت، از قدرت سياسي خود در جاهايي كه واقعا لازم است مانند حفظ امنيت منطقه، از بين بردن شبكههاي تروريستي و جلوگيري از توليد تسليحات هستهاي استفاده كند.
كمتر روابطي مانند روابط آمريكا با عربستان سعودي از اهميت برخوردار است و لازم است زماني كه اين روابط وارد فاز جديدي ميشود، انتظارات و اولويتهاي دو كشور مشخص شود. گاوز در گزارش خود با عنوان «عربستان سعودي در خاورميانه جديد» به خوبي به ارزيابي چالشها و فرصتهاي پيش روي عربستان سعودي ميپردازد و بحثهاي جالبي را براي برقراري روابطي تعديلشدهتر و تجارت مآبانه بين واشنگتن و رياض مطرح ميكند تا بتواند حقايق دنياي مدرن را بهتر نشان دهد.
در حالي كه آمريكا تعهدات خود به ايجاد خاورميانه بزرگتر را مجددا ارزيابي ميكند، اين گزارش ديد روشني براي شراكت محدود، اما احتمالا مناسبتر و پايدارتر براي آينده ارائه ميدهد.
بدون شك هيچ اتحادي همانند اتحاد ميان آمريكا وعربستان سعودي در آينده غيرمحتمل نيست، زيرا عربستان داراي سيستم پادشاهي بوده، عميقا از نظر اجتماعي محافظهكار است، مروج مدلي سختگيرانه و غيرقابل تحمل از اسلام بوده و كشوري است كه اسامه بن لادن و 15 تن از 19 هواپيمارباي 11 سپتامبر در آن به دنيا آمدهاند. بنابراين اتحادش با آمريكا معنايي ندارد. بسياري از سياستمداران آمريكايي بر اين فرض هستند كه رژيم سعودي به رغم سوابق درخشانش در ايجاد ثبات داخلي در خاورميانه ناآرام، شكننده است. يكي از اعضاي كنگره آمريكا در اول جولاي 2011 گفت: «عربستان كشوري بيثبات در منطقهاي بيثبات است.» در عين حال عربستان كشوري است كه كمترين تاثيرات را در سياست داخليش از قيامهاي اعراب در سال 2011 پذيرفته است. بسياري از افرادي كه فكر ميكنند عربستان از نظر داخلي بيثبات است، به طور متناقضي قدرت زيادي را هم براي اين كشور متصور هستند، تا حدي كه از آن به عنوان رهبر مقابله با انقلابهاي منطقه ياد ميكنند.
اكنون نكته مهم اين است كه چگونه سعوديها ميتوانند رهبري مبارزه با انقلابها را به عهده داشته باشند، در حالي كه از عمليات ناتو عليه معمر قذافي حمايت كرده، به طور موفقيتآميزي براي انتقال قدرت علي عبدالله صالح در يمن مذاكره كرده و سركوب تظاهركنندگان توسط بشار اسد، رئيسجمهوري سوريه را محكوم كردهاند و اينكه آنها چگونه قدرتمند هستند كه نتوانستند براي حسني مبارك، متحدشان در مصر، كاري انجام دهند.
*نقطههاي مشترك قديمي
اين دو درك اشتباه از كشوري كه در آستانه تغيير حكومت قرار دارد، اما قادر است قدرت خود را در خاورميانه و فراتر از آن نشان دهد، چيز جديدي نيست. ناظران و ديپلماتهاي غربي 60 سال است كه سقوط رژيم سعودي را پيشبيني ميكنند. انتظار ميرفت كه مرگ عبدالعزيز بن سعود، نخستين پادشاه سلسله آل سعود در عربستان در سال 1953 منجر به سقوط آن شود. چالش مليگرايانه عربي كه «جمال عبدالناصر» در اواخر دهه 1950 و اوايل دهه 1960 ايجاد كرد، اين ايده را از بين برد. سقوط شاه در ايران در سال 1979 منجر به اين حدس و گمانها شد كه عمر سلطنت در عربستان نيز به پايان رسيده است.
بنابراين افرادي كه باقي ماندن حكومت در عربستان را در اين روزها مورد ترديد قرار ميدهند، با افرادي كه در گذشته نيز چنين ميپنداشتند، در يك رديف هستند.
تصوير سعوديها به عنوان رهبر جنبش مبارزه با انقلابهاي منطقه كه قادر به خاتمه بهار عربي هستند، رياض را به عنوان قدرت منطقه پس از تحريم نفتي 1973 و «پايگاه شيطان» به دليل حمايت از مذهب سياسي در حوادث 11 سپتامبر، مطرح كرده است. سعوديها نه شكننده هستند و نه كاملا قوي. سياست موثر آمريكا در برابر عربستان سعودي بايد از اين سادهانگاريها دوري كرده و با حقايقي كه در سيستم داخلي سياسي و سياست خارجي منطقهاي سعوديها وجود دارد، روبرو شود. گرچه به گفته برخي، روابط بين آمريكا و عربستان سعودي بحراني نيست، اما ديگر دو لنگري كه پيش از اين، اين روابط را تثبيت ميكردند، وجود ندارند؛ چشمانداز جنگ سرد و عمليات آمريكا در صنعت نفت سعوديها. با توجه به تعداد فزاينده مسائلي كه واشنگتن و رياض نظر متفاوتي راجع به آنها دارند، اكنون زمان آن است كه بدانيم اين روابط اكنون بيش از آنكه به طور خودكار در جهت همكاري پيش رود، متقابل است.
اگر واشنگتن در اين فضاي جديد خواستار واكندن سنگهايش با رياض است، بايد درباره اولويتهايش به روشني صحبت كند. آمريكا بايد درباره مسائلي كه منافع مشترك در آنها مشخص است، مانند ايجاد ثبات در يمن يا تخريب القاعده و شاخههاي منطقهاي آن همكاري كند. اين مسئله بايد سعوديها را به تجديد نظر در سياستهايشان مانند انزواي دولت عراق و ايجاد خصومتهاي فرقهاي ميان شيعه و سني كه ميتواند به منافع آمريكا و عربستان در آينده ضربه بزند، ترغيب كند، زيرا اين مسئله روشن است كه همكاري تمامعيار درباره مسائل امنيتي نياز به اين گامها دارد. در نهايت، سياستمداران آمريكايي بايد روشن كنند كه توليد تسليحات هستهاي از سوي عربستان، هرگونه همكاري دو كشور در زمينه مسائل امنيتي را در آينده به خطر مياندازد.
* قدرت محدود اما مهم
اگر سياستگذاران آمريكايي اين اولويتها را در تعاملاتشان با سعوديها مد نظر قرار دهند، قادر خواهند بود از فرصتهاي تبادل ديپلماتيك، هنگامي كه سعوديها چيزي را از واشنگتن ميخواهند، استفاده كنند. اگر رياض مايل به هماهنگي با واشنگتن درباره تغيير سياست در سوريه است، واشنگتن نيز ميتواند خواستار كمك عربستان درباره عراق به عنوان هدف مشترك بزرگترش در ثبات منطقهاي شود. ابتكار جديد عربستان-آمريكا درباره يمن ميتواند به تعهد رياض براي دست كشيدن از لفاظيهايي شود كه منجر به درگيريهاي فرقهاي ميشود. نگراني عربستان از قدرت منطقهاي ايران، مسئلهاي كه مقامات آمريكايي اغلب از آن صحبت ميكنند، بايد با اين پاسخ روبرو شود كه عملكرد سياسي رياض در مسائل فرقهاي بحرين و عراق، توان ايران را در جهان عرب افزايش ميدهد. آمريكا نياز به عربستان سعودي و رياض نياز به واشنگتن دارد. اگرچه روابط بين اين دو كشور فاقد بنيان تاريخيش است- چشمانداز مشترك جنگ سرد و عمليات آمريكاييها در صنعت نفت عربستان- دو طرف هنوز منافع مشترك متعددي دارند. اگر واشنگتن درك كند كه سعوديها از نظر داخلي شكننده نيستند و اينكه قدرت محدود، اما مهمي دارند تا بر تحولات منطقهاي تاثيرگذار باشند، در تعاملاتش با رياض، واقعگرايانهتر عمل ميكرد. اگر واشنگتن در روابطش اولويتهاي خود را مشخص كند و با يك صدا با سعوديها صحبت كند، قادر خواهد بود منافع مشترك خود با عربستان سعودي را نيز تشخيص دهد. اينها رويكرد جديد(و البته منفعتگرايانه) واشنگتن در قبال رياض بود، اما سؤال اينجاست كه آيا رژيم سعودي به واقع داراي آنچنان استحكام سياسي در داخل است كه آمريكا بتواند براي بلندمدت به منظور تعامل با آن، برنامهريزي كند؟
بيداري اسلامي در عربستان
شرايط حاكم بر كشور عربستان بويژه در «جده» و «قطيف» نشان ميدهد، اين كشور در آستانه تغيير و تحولات مهمي قرار دارد و راهكارهاي امنيتي و قضايي كه رژيم حاكم تاكنون به آن متوسل شده، در اين مرحله حساس نميتواند اين كشور را از موج بيداري اسلامي برهاند.
«مضاوي الرشيد، نويسنده معارض سعودي با درج مقالهاي در روزنامه فرامنطقهاي «القدس العربي» به بررسي ناآراميهاي اخير در استان قطيف اين كشور ميپردازد و در اينباره مينويسد: به نظر ميرسد عربستان سعودي براي حل بحرانهايي كه هم اكنون به بحرانهاي ريشهاي و ساختاري در اين كشور تبديل شده است، فقط به دو وسيله نيروهاي امنيتي و دستگاههاي دولتي تكيه ميكند.
بازداشت 17 شهروند سعودي ظرف يك هفته و محكوم كردن آنها به زندانهاي بين 5 تا 30 سال و محاكمه گروهي از زندانيان جده كه از سال 2007 تاكنون بدون محاكمه در بازداشت بسرميبردند، بيانگر بحران ريشهاي حاكم بر اين كشور است.
بالطبع اتهامات وارده به تمامي اين افراد، اتهاماتي همچون فتنهانگيزي و ايجاد بحران در كشور، داشتن شك و ترديد به استقلال دستگاه دادگستري، پولشويي و ارتباط با طرفهاي خارجي و رسانههاي عربي و خروج از حكم حكومتي و اقدامات تروريستي بوده است.
اين درحالي است كه كارشناسان و صاحبنظران، به شدت از نحوه محاكمه متهمان جده به دليل محاكمه غيرعلني و پشت درهاي بسته و حضور نداشتن وكلاي متهمان و مطبوعات و رسانهها، بسيار متعجب شده و انتقاد كرده بودند و اگر در اين ميان روزنامهنگار يا خبرنگاري در جلسه محاكمه ديده ميشد، تماماً وابسته به رژيم بودند و بالطبع در پايان دادگاه نيز تمامي متهمان به زندانهاي ابد محكوم شدند و آزادي آنها فقط منوط به دستور سلطنتي شد.
درحاليكه اين موضوع همچنان فكر فعالان سياسي داخلي و خارجي را به خود مشغول داشته بود و همه در عادلانه بودن احكام صادر شده توسط دادگاه ابراز شك و ترديد ميكردند، چهار شهروند سعودي در استان قطيف توسط نيروهاي امنيتي به شهادت رسيدند، درحالي كه تنها جرم آنها اعتراض به محاصره امنيتي تحميل شده به منطقه قطيف توسط مزدوران آلسعود از 10 ماه پيش تاكنون بود.
مانند هميشه براي محاصره تحميل شده به قطيف، رژيم از اصطلاحاتي مانند ايجاد فتنه و آشوب، مزدوري و تهديد امنيت و تحريك جوانان استفاده كرد و از شيوخ منطقه خواست براي آرام كردن اوضاع، در اقدامي بيهوده پا پيش بگذارند، اما اين ترفند بازتابي كاملا معكوس داشت و موجب شد، اوضاع از آنچه كه بحراني مينمود، بحرانيتر شود كه با ورود نيروهاي امنيتي منطقه همراه و روياروييها تشديد شد.
تشديد روياروييها، خبر از تعميق بحران و تشديد درگيري نيروهاي امنيتي با تظاهركنندگان قطيفي ميداد كه تنها خواسته آنها برقراري مساوات و از بين بردن تبعيضهاي طايفهاي بود.
درحاليكه از گوشه و كنار كشور صداهايي در حمايت از سياستهاي آلسعود به گوش ميرسيد كه خواهان مجازات اين معارضان شيعي و حتي بيرون راندن آنها از كشور بود تا نسبت به بروز بحراني عميق و بروز خشونتها در عربستان سعودي هشدار دهد، صداهاي ديگري نيز از برخي مناطق به گوش رسيد كه خواهان حفظ وحدت ملي بودند و تبعيضهاي طايفهاي و ريختن خون برادران و هموطنان را محكوم ميكردند.
* تغيير و تحولات عميق
با بررسي شرايط حاكم بر دو عرصه جده و قطيف، درمييابيم كه عربستان در آستانه تغيير و تحولاتي قرار دارد كه رژيم با استفاده از راهحلهاي امنيتي يا محاكمههاي فوري و آني بويژه در اين مرحله حساس، نميتواند بر آنها غلبه كند و كنترل آنها را به دست گيرد.
محاكمههاي جده و روياروييهاي امنيتي قطيف، در واقع بيانگر گشوده شدن صفحهاي جديد در تاريخ عربستان سعودي هستند تا پرده از شيوهها و اقدامات سركوبگرانه رژيم حاكم بر
عربستان سعودي بردارند كه در ادامه، استفاده از مشت آهنين و زبان خشونت در رويارويي با خواستههاي سياسي اصلاحطلبانه، نمود پيدا ميكند. تا اين لحظه رژيم سعودي تمامي خواستههاي سياسي را ناديده گرفته و حتي تلاش كرد اعتبار اين خواستههاي اصلاحطلبانه را با اصطلاحاتي از قبيل تروريسم و فتنهانگيزي زير سؤال ببرد، اگرچه شيوه تبيين تمامي اين خواستهها، مسالمتآميز و به دور از هرگونه خشونت بود.
در واقع مشكل اساسي موجود در عربستان در همين نكته، يعني نبود افق سياسي و منسوب كردن تمامي تحركات اصلاح طلبانه عربستان به تروريستي بودن نهفته است. همين امر موجب ميشود كه عربستان همواره در حالتي از خفقان بسربرد.
اگر رژيم تاكنون با خطابههاي مذهبي و صدور فتواهاي گوناگون كه هرگونه تحرك سياسي را محكوم ميكرد، به كار بردن مشت آهنين، سركوبهاي امنيتي، بازداشت، قتل و كشتار به سان آنچه كه در قطيف حاصل شد، در سركوب هرگونه تحرك سياسي و اصلاح طلبانه موفق مينمود، اكنون اوضاع به هيچوجه به شكل سابق نيست.
به نظر ميرسد، مقامات سعودي از ارائه هرگونه راهحل جديد براي رويارويي با اين خفقان، بيش از هر زمان ديگري ناتوان مينمايد، اگر چه رژيم در اين راه تلاش كرد تا اوضاع اقتصادي، ارائه خدمات و كمكها و فرصتهاي شغلي را افزايش داده و از سقف بيكاري حاكم بر كشور بكاهد و از اصلاحات داخلي سخن بگويد. با اينكه اقتصاد سعودي در ميان كشورهاي عرب حوزه خليج فارس، اقتصادي نسبتا قدرتمند مينمايد، اما اين اقتصاد هيچگاه نخواهد توانست جايگزين اصلاحات سياسي واقعي (حتي صوري) شود.
ادامه دارد
چهارشنبه|ا|7|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]
-
گوناگون
پربازدیدترینها