واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات - با چاپ جلد هفتم «هزار و یک شب» و ترجمه مقالهای از آندره میگل فرانسوی، گام جدیدی در شناخت «هزار و یک شب» و تحقیق درباره آن برداشته شد. محمد رضاپور هر چند هزار و یک شب زاده فکر و خیال و افسانهپردازیهای ایرانیان است و بعدها از صافی اعراب و مسلمانان گذشته و رنگ و بوی اسلامی و عربی گرفته، اما در حقیقت به دست فرانسویها جان تازهای گرفت و به جهانیان شناسانده شد. هزار و یک شب تا قرن هجدهم میلادی که به فرانسوی ترجمه شد، تقریباً از یادها رفته بود. آنتوان گالان، محقق فرانسوی که درباره تاریخ، سکهها و نشانهها تحقیق میکرد به طور اتفاقی به نسخهای دستنویس از داستان «سندباد» برمیخورد و از داستان خوشش میآید و با تحقیق میفهمد که این داستان، یکی از داستانهای مجموعه داستانی بزرگ به زبان عربی است که سالهاست مهجور مانده و حتی خود اعراب و مسلمانان هم از آن اطلاع چندانی ندارند. و این چنین ماجرا آغاز میشود. منشاء هزار و یک شب، در حقیقت کتاب «هزار افسان» ایرانیان باستان است که به زبان پهلوی نوشته شده بود. هزار و یک شب کتاب عجیبی است؛ هم به دلیل سرگذشتی که داشته و هم به خاطر خود قصهها و فرم روایتی کتاب. کتاب در طول قرنها، ماجراهای بسیاری را از سر گذرانده، قسمتهایی از آن کم شده، قسمتهایی اضافه شده و خلاصه در هر دورهای آنقدر تغییر کرده که شاید بتوان گفت شباهت چندانی با قصههای متن اصلی ندارد. اما از همه اینها که بگذریم خوشبختانه از گزند حوادث جان به در برده و به دست ما رسیده است. جستوجوی گالان برای جمعآوری نسخههای خطی و پراکندهای که از کتاب باقی مانده بود و بعد از آن ترجمهاش به فرانسوی، باعث شد ترجمهها و شرحهای مختلف و بسیاری توسط فرانسویها و انگلیسیها و دیگر شرقشناسان اروپایی از کتاب انجام شود و این در حقیقت تولد دوباره کتاب بود. بیش از صد و پنجاه سال بعد از ترجمه گالاکان، عبداللطیف طسوجی که نویسندهای تبریزی بود به دستور محمدشاه قاجار شروع به ترجمه فارسی کتاب کرد. این ترجمه اولین ترجمه فارسی از «هزار و یک شب»ی بود که قرنها صاحبان اصلیاش، یعنی ایرانیان، از آن محروم بودند. با ترجمه فارسی کتاب توقع آن میرفت که موج جدی و جدیدی از پژوهشهای علمی و دندانگیری درباره کتاب به راه بیفتد. اما این اتفاق نیفتاد و همچنان غربیها پیشتاز «هزار و یک شب شناسی» ماندند. تا اینکه در چند دهه اخیر جلال ستاری در چند پژوهش مستقل برخی قصههای کتاب را بررسی کرد و این اثر بزرگ و ماندگار را بیش از پیش به ایرانیان شناساند. علاوه بر اینها، نشر مرکز در یک اقدام قابل تحسین، به ابراهیم اقلیدی پیشنهاد داد شروع به ترجمه جدیدی از کتاب کرد که ده سال (۱۳۸۶ - ۱۳۷۶) زمان برد. ترجمه اقلیدی جدا از اینکه ترجمهای امروزیتر از کتاب است، دقت بیشتری هم در ترجمه و تطبیق نسخههای عربی، فرانسوی و انگلیسی دارد. ترجمه اقلیدی متن ساده و روان و عامیانهای دارد درست عکس ترجمه طسوجی که هر چند شیرین و آهنگین است اما مانند همه متنهای دوره قاجار مکلف و پیچیده است. متن کتاب اصلی، بیشتر شبیه ترجمه اقلیدی است. ساده و روان و عامیانه، آن طور که مردم کوچه و بازار صحبت میکنند. این ترجمه در کنار پژوهشهای جلال ستاری راه تازهای برای تحقیقهای بیشتر و عمیقتر از این کتاب فراهم کرد. شش جلد اول «هزار و یک شب» ترجمه اقلیدی در زمستان ۱۳۸۶ توسط نشر مرکز منتشر شد و قرار شد مجلدهای دیگر آن به مرور منتشر شود. هفته گذشته، هفته خوبی برای هزار و یک شب دوستان بود. در این هفته جلد هفتم از هزار و یک شب و کتاب «مقدمه بر هزار و یک شب» به بازار آمدند. اما «مقدمه بر هزار و یک شب». این کتاب شامل دو بخش است. بخش یکم که دو سوم کتاب را تشکیل میدهد، در اصل مقدمهای است که آندره میکل فرانسوی بر ترجمه جدیدی که از هزار و یک شب منتشر کرده و در آن فهرستوار درباره تاریخچه هزار و یک شب، تحقیقهایی که درباره آن انجام شده و بیشتر درباره متن خود کتاب نکتههای نغز و ناشنیدهای نوشته است. میکل در مقدمهاش بحث جالبی در باب چگونگی از یاد رفتن کتاب در بین مسلمانان کرده است و با بررسی اجمالی تاریخ اسلام و اعراب به نتایج خوبی میرسد. همچنین بحث درباره مضامین اخلاقی قصههای کتاب، نکات جالبی دارد. بخش دوم کتاب، مصاحبهای است با جلال ستاری که بیشتر درباره بررسی مفهموم عشق و تقابلش با مرگ در قصههای هزار و یک شب است. این مصاحبه با اینکه بسیار مختصر است، به نکات جالب و دقیقی از این مفاهیم در کتاب اشاره میکند و این مرهون سالها پژوهش ستاری در زمینه قصههای هزار و یک شب است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]