تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821090817




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاواني كه جهان براي ٨ سال زمامداري بوش پرداخت


واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: تاواني كه جهان براي ٨ سال زمامداري بوش پرداخت
مي گويند ديوانه اي سنگي در چاه مي اندازد كه صد عاقل نمي توانند آن را بيرون آورند. حكايت «جورج بوش» رئيس جمهور تازه رفته آمريكا و شعار مشهورش «جنگ با تروريسم»، حكايت همان سنگ و چاه است، زيرا اگر بخواهيم نگاهي گذرا به كارنامه سياسي ٨ ساله بوش بيندازيم، خواهيم ديد كه به كار بردن اين عبارت سه كلمه اي و اصرار بر آن دردسرهاي بسياري را براي وي به همراه داشته است؛ به گونه اي كه هم نارضايتي هاي بسياري را در ميان مردم آمريكا برانگيخت و هم چهره اين كشور را بيش از پيش در اذهان جهانيان تخريب كرد.

جرقه اي براي انفجارهاي بزرگ
بيش از ٨ ماه از آغاز دوره اول رياست جمهوري «جورج دبليوبوش» نگذشته بود كه حادثه اي عجيب و غيرقابل تصور محافل خبري جهان را تكان داد. در ١١ سپتامبر سال ٢٠٠١، دو هواپيماي مسافربري با فاصله زماني كوتاهي از يكديگر، خود را به برج هاي دوقلوي سازمان تجارت جهاني زدند. در همان روز، ساختمان وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) نيز هدف حمله قرار گرفت. عبارت دردسرساز بوش (War On Terror ) درست ٩ روز پس از اين حملات، كه هنوز هم پس از ٨ سال در هاله اي از ابهام قرار دارد، به كار رفت و رئيس جمهور آمريكا در نطقي تلويزيوني اعلام كرد كه «جنگ با تروريسم» از هم اكنون آغاز شده است، ولي در همين جا پايان نخواهد يافت.

به دنبال «بن لادن» در افغانستان
١٧ روز پس از سر دادن شعار جنگ با تروريسم توسط بوش، نيروهاي آمريكا با همراهي ناتو به افغانستان لشكركشي كردند. بهانه اين حمله، مربوط به همان شعار و در واقع عمليات جست وجو براي يافتن «اسامه بن لادن» سركرده گروه القاعده بود كه عامل حملات ١١ سپتامبر معرفي شده بود. بوش در اين حمله كه تا به امروز ادامه يافته است، نتوانست نشاني از بن لادن به دست آورد، اما از سرنگوني حكومت طالبان براي پوشاندن شكست خود و هم پيمانانش در افغانستان بهره برد. اين خودنمايي هم ديري نپاييد چون با وجود دولت دموكراتيكي كه آمريكا خود را پايه گذار آن مي دانست، بار ديگر صداي پاي طالبان به گوش رسيد و ناامني و قاچاق موادمخدر به افغانستان بازگشت.

اصرار آمريكا براي افزايش نيروهاي ائتلاف در افغانستان با واكنش سرد هم پيمانان اروپايي اش مواجه شد و دولت بوش ناگزير شد براي دستيابي به اهدافش يك تنه بار افزايش نيرو را به دوش بكشد.در حاشيه لشكركشي به افغانستان، آمريكا با حملات موشكي به مناطق قبيله نشين شمال پاكستان -كه هم مرز با افغانستان است- خشم مردم اين كشور را برانگيخت. بهانه اين حملات نيز پناه گرفتن شبه نظاميان طالبان و القاعده در اين مناطق بود، اما قربانيان اصلي باز هم غيرنظاميان بودند. از اين رو، حملات پي در پي و بدون توجيه آمريكا به مناطق مرزي پاكستان، صداي دولت اين كشور هم پيمان آمريكا را هم درآورد. بدين ترتيب، ثمره عملي كردن شعار جنگ با تروريسم جورج بوش در افغانستان و پاكستان، دشمن تراشي و نفرت آفريني در اين دو منطقه بود.

لايحه ميهن دوستي و انتقاد ميهن دوستان
اما پيامدهاي پي گيري شعار جنگ طلبانه جورج بوش، مردم آمريكا را هم بي نصيب نگذاشت.

بوش پسر، ١٩ روز پس از حمله به افغانستان، لايحه اي را تقديم كنگره كرد كه به «لايحه ميهن دوستي» يا USA PATRIOT Act معروف شد. البته عنوان اين لايحه برگرفته از حروف اول عبارت «وحدت و قدرت بخشيدن به آمريكا از طريق تامين ابزارهاي مناسب مورد نياز براي جلوگيري از تروريسم» بود. اين لايحه كه به تصويب كنگره رسيد، دست دولت آمريكا را در شنود مكالمات و كنترل اطلاعات خصوصي از قبيل ايميل ها، پرونده هاي پزشكي، مالي و... مردم باز گذاشت تا از اين طريق، به هرگونه اطلاعات مربوط به شبكه هاي تروريستي كه به ادعاي بوش قصد برهم زدن امنيت آمريكا را داشتند، دست يابد. طبيعي بود كه تصويب اين لايحه انتقاد گسترده نهادهاي حفظ حقوق مدني و مردم آمريكا را برانگيزد، ضمن اين كه اجراي آن هم دردي از دولت بوش دوا نكرد و تروريستي را به دام سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا نينداخت. اما سيطره حكومت نئومحافظه كاران را بر افكار عمومي با ايجاد رعب، محقق ساخت.

باتلاق عراق
عطش جنگ طلبي رئيس جمهور آمريكا با حمله به افغانستان فروننشست و اين بار سلاح مبارزه اش با تروريسم عراق را نشانه رفت. پيش از آن كه در ٢٠ مارس سال ٢٠٠٣ حمله به عراق آغاز شود، سر و صداهاي بسياري مبني بر وجود سلاح هاي كشتارجمعي در عراق برخاست. آغازگر اين هياهو دولت آمريكا بود و پس از آن رسانه ها با پي گيري اين موضوع، رفته رفته اذهان عمومي را براي جنگي ديگر آماده كردند.بوش تلاش كرد در عراق هم ترفندي مانند افغانستان به كار گيرد؛ يعني هم چنان كه اوايل كار، افكار عمومي را در افغانستان با سرنگوني طالبان راضي نگه داشته بود، در عراق هم به واسطه سرنگوني صدام بر مردم منت بگذارد. اما اين ترفند هم مانند افغانستان كارگر نيفتاد و ديري نگذشت كه بر پيشاني نيروهاي آمريكايي در عراق، مهر اشغالگر خورد. آمريكا در روند دموكراسي مورد ادعاي خود در عراق نيز صداقت نشان نداد، زيرا چندي پس از محاكمه و اعدام صدام و اجراي برنامه «بعثي زدايي»، براي نيروهاي سابق بعث نوحه دلسوزي سر داد و خواستار بازگشت آن ها به مشاغل پيشين خود شد.طولاني شدن اشغال عراق و هم زماني آن با اشغال افغانستان، بازگشت ناآرامي به عراق، تحميل هزينه هاي هنگفت جنگ بر مردم آمريكا و مخالفت هاي روزافزون داخلي و جهاني با جنگ افروزي بوش، آمريكا را به فكر خروج از عراق انداخت. اما بوش كه نمي خواست به همين سادگي ها از عراق عقب نشيني كند با پوشش احتمال بازگشت ناامني به عراق، پس از فراز و نشيب هاي فراوان، توافق نامه اي امنيتي را با بغداد به امضا رساند تا در چارچوب آن نيروهاي آمريكايي تا پايان سال ٢٠٠٩ به طور كامل از خاك عراق خارج شوند. برآيند دستاوردهاي بوش در عراق، لنگه كفش هايي بود كه «منتظر الزيدي»، خبرنگار عراقي در آخرين سفر وي به بغداد حواله اش كرد تا بدين ترتيب اوج نفرت مردم عراق از بوش، سال ها در خاطرش بماند.

نقض حقوق بشر، ازگوانتانامو تا ابوغريب
اما شعار جنگ با تروريسم تنها به هيئت حملات نظامي درنيامد، بلكه خود را در قالب ساخت زندان ها و شكنجه گاه هاي مخوف نيز نشان داد كه از آن ميان، زندان هاي گوانتانامو در خليج كوبا و ابوغريب در عراق بيش از ديگران معروف شد. وجه مشترك اين زندان ها، بازداشت مظنونان بدون محاكمه و حتي تفهيم اتهام و وارد آوردن انواع شكنجه هاي جسمي و روحي به آنان بود. افشاي نقض مكرر حقوق بشر در اين زندان ها به علاوه وجود زندان هاي مخفي سازمان سيا در كشورهاي اروپايي، عاملي ديگر براي بي اعتبار كردن آمريكا در جهان بود و روزبه روز بر اصالت شعار جنگ با تروريسم بيشتر ضربه زد.

تحميل بزرگ ترين بحران اقتصادي به جهان
سرانجام همه عوامل گفته شده دست به دست هم داد تا حكومت «جورج واكربوش»، چهل و سومين رئيس جمهور آمريكا، ايجادكننده بزرگترين بحران اقتصادي آمريكا و جهان شود.دولت بوش، همچنان كه در سياست خارجي يكه تازي كرد، در سياست داخلي با اعمال قوانين خودخواسته كه با حمايت اكثريت جمهوري خواه در كنگره حاصل آمد، تسهيلات سنگين و گسترده اي را در اختيار بنگاه هاي اقتصادي متحد خود قرار داد . از سوي ديگر، با صرف درآمدهاي دولتي در جنگ هاي عراق و افغانستان، دست شركت ها و كارتل هاي اقتصادي متمايل به جمهوري خواهان را در چپاول اين درآمدها باز گذاشت، نتيجه اين اقدامات بحران مالي در آمريكا بود كه دولت بوش تمام تلاش خود را به كار برد كه تا آخرين سال زمامداري اش مانع از آشكار شدن و رسانه اي شدن اين ماجرا شود.

سه |ا| شنبه |ا| 8 |ا| بهمن |ا| 1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن