تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): نماز، از آيين هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. براى ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815990936




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قسمت آخر/راهكارهاي تامين عدالت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: قسمت آخر/راهكارهاي تامين عدالت
خبرگزاري فارس: اگر به توصيه هاي قرآني عمل شود و حكومت و ملت بدون در نظرداشتن مناسبات شخصي، خويشاوندي، نژادي و ... با كساني كه در راستاي اقامه عدالت گام برمي‌دارند، همكاري كنند و از همكاري با افراد ستمگر درهرمقام و موقعيتي كه باشند، خودداري كنند، زمينه اجراي عدالت فراهم مي‌شود.


5. نظارت اجتماعي
نظارت اجتماعي از مهم‌ترين و كارآمدترين راهكارهاي اجراي عدالت است. در نظام امامت عدل، اصل امر به معروف و نهي از منكر در عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي، جايگاه ويژه‌اي دارد. حكومت موظف است كه زمينه‌هاي نظارت اجتماعي يا امر به معروف و نهي از منكر را فراهم سازد تا شهروندان بتوانند اين وظيفه اسلامي و ملي را بدون دغدغه و نگراني انجام دهند. هرحكومتي كه هواي خدمت دارد، بايد جايگاه نظارت اجتماعي را به طور شايسته تعريف كند؛ چراكه امر به معروف و نهي از منكر از احكام ضروري اسلام است كه نه فقط در نصوص ديني مورد تأكيد قرار گرفته، بلكه بر مباني عقلي نيز استوار است.
به ديگر بيان، در زندگي اجتماعي هرضرر فردي امكان دارد كه به صورت زيان اجتماعي درآيد؛ به همين دليل عقل و منطق به هر فردي از اعضاي جامعه اجازه مي‌دهد كه در راستاي تأمين عدالت اجتماعي و پاك نگه‌داشتن جامعه از ناروايي‌ها، ستم‌ها و تبعيض‌ها بكوشند.
امر به معروف و نهي از منكر ضامن اجراي عدالت فردي و اجتماعي و در حكم روح و جان آن است. اگر نظارت اجتماعي تعطيل شود، تمام قوانين و اصول اخلاقي اعتبار و كارآمدي خود را از دست مي‌دهد.
فراهم سازي زمينه نظارت اجتماعي منشأ وحياني دارد. قرآن كريم مسلمانان را به ترويج ارزشها و توصيه به حق ، شنيدن آراء و پيروي از بهترين آنها ، شور و مشورت در امور اجتماعي و امر به هنجارها و نهي از ناهنجاريها ، فرا خوانده است. اين فراخواني عموميت دارد، هيچ كس حتي فرمانروايان و كارگزاران نظام بي‌نياز از اين توصيه‌ها نيستند.
پيامبر اكرم (ص) در باره جايگاه و اهميت نظارت اجتماعي فرموده است:
"من امر بالمعروف ونهي عن المنكر فهو خليفة الله في ارضه وخليفة رسوله وخليفة كتابه "
كسي كه امر به معروف و نهي از منكر كند، جانشين خدا، پيامبر و كتاب الاهي است.
از اين حديث نبوي استفاده مي‌شود كه فريضه بزرگ نظارت اجتماعي يك برنامه الاهي است كه بعثت پيامبران و نزول كتاب‌هاي آسماني جزئي از اين برنامه است؛ يعني همه اقدامات در راستاي حاكميت خوبي‌ها و نابودي بدي‌ها است. اجراي عدالت مصداق بارز خوبي‌ها و ستم و تبعيض مصداق آشكار بدي‌ها است.
در حديث ديگري چنين هشدار مي‌دهد: بايد امر به معروف و نهي از منكر كنيد (وظيفه نظارت اجتماعي را جدّي بگيريد) وگرنه خداوند ستمگري را بر شما مسلط مي‌كند كه نه به پيران احترام مي‌گذارد و نه به خردسالان رحم مي‌كند، نيكان و صالحان شما دعا مي‌كنند ولي مستجاب نمي‌شود و از خداوند ياري طلب مي‌كنند، اما خداوند به آن‌ها كمك نمي‌كند؛ حتي اگر توبه كنند، خدا از گناه آنان در نمي‌گذرد .
امام باقر (ع)، نظارت اجتماعي را ضامن اجراي عدالت و سامان يابي زندگي اجتماعي مي‌داند. در نظام امامت عدل، همه امور بايد از طريق تعاون و مشاركت عمومي اداره و نظارت شود. ايشان در فرمايشي گهربار چنين بيان مي‌كند:
" أن الأمر بالمعروف والنّهي عن المنكر فريضة عظيمة تقام به الفرايض وتأمن المذاهب وتحلّ المكاسب وتردّ المظالم وتعمر الأرض وينتصف من الاعداء ويستقيم الأمر "
امر به معروف و نهي از منكر دو فريضه بزرگ الاهي است كه ضامن اقامه ساير فرايض است. با اعمال نظارت اجتماعي، امنيت راه‌ها تأمين مي‌شود، كسب و كار مردم حلال مي‌شود، حقوق افراد تأمين مي‌گردد، زمين‌ها آباد مي‌شود، از ظالمان انتقام گيري مي‌شود و درنهايت همه امور بر اثر نظارت سامان مي‌يابد.
آري! نظارت اجتماعي آثار و بركاتي دارد كه اگر خردمندانه اعمال شود، ظلم و بي‌عدالتي از جامعه ريشه‌كن مي شود و زندگي عادلانه سر و سامان مي‌يابد.
نظارت اجتماعي دو مرحله دارد: يكي مرحله فردي كه وظيفه عموم مردم است؛ به اين معنا كه در نظام امامت عدل همه آحاد مردم نسبت به رفتار اطرافيان و حتي كارگزاران نظام مسئولند. عمل به اين وظيفه، هرچند شعاع محدودي دارد، اما مانع گسترش روحيه بزهكاري و رفتارهاي ستمگرانه مي‌شود و جامعه فارغ از ارعاب و تهديد به حيات تكاملي خود ادامه مي‌دهد.
قرآن كريم داشتن روحيه نظارت را دليل برتري يك جامعه دانسته است:
" كنتم خير امة اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله ... "
شما بهترين امت هستيد؛ چراكه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنيد و به خدا ايمان داريد.
تقدم نظارت برايمان در آيه شريفه بيانگر اين حقيقت است كه نظارت ضامن اجراي ايمان و زمينه‌ساز گسترش آن است. در عرصه سياسي، نظارت ضامن اجراي قانون است و اجراي صحيح قانون زمينه توسعه عدالت اجتماعي را فراهم مي‌سازد.
ديگري، مرحله گروهي كه شعاع عملكرد آن وسيع‌تر و از وظايف حكومت است.
قرآن كريم مي‌فرمايد:
" ولتكن منكم امة يدعون الي الخير يأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر اولئك هم المفلحون "
بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيكي و امر به معروف و نهي از منكر كنند و آن‌ها همان رستگارانند.
اين دو شكل از نظارت اجتماعي (فردي و گروهي) از شاهكارهاي نظام امامت عدل است كه در نظام حقوقي اسلام پيش‌بيني شده است كه از يك سو مردم را به‌گونه‌اي تربيت مي‌كند كه همواره ميداندار فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي باشند و از سوي ديگر، مسأله تقسيم كار در نهاد حكومت اسلامي و لزوم تشكيل گروه نظارت بر اوضاع اجتماعي و رفتار كارگزاران حكومتي را تعريف مي‌كند.
در نظام امامت عدل، هيچ مقامي فرا قانوني و بي نياز از نظارت نيست؛ تا آن‌جا كه امام عدالت، از مردم چنين استمداد مي‌جويد:
" شما ياران حق و برادران ديني من مي‌باشيد، در روز جنگ چون سپر محافظ، دوركننده ضربت‌ها و در خلوت‌ها محرم اسرار من هستيد. با كمك شما پشت‌كنندگان به حق را مي‌كوبم و به ره مي‌آورم و فرمانبرداري استقبال كنندگان را اميدوارم؛ پس مرا با خيرخواهي خالصانه و سالم از هرگونه شك و ترديد ياري كنيد."
امام خميني (ره) نظارت را حق عمومي دانسته، مي‌فرمايد:
"همه ملت موظفند كه نظارت كنند بر اين امور، اگر من يك پايم را كنار گذاشتم، كج گذاشتم، ملت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتي، خودت را حفظ كن!"
حضرت آيت الله خامنه‌اي با اعتقاد به نقش نظارت در اقامه عدالت مي‌فرمايد:
"من عرض مي‌كنم هيچ كس فوق نظارت نيست، خود رهبري هم فوق نظارت نيست؛ چه برسد به دستگاه‌هاي مرتبط با رهبري؛ بنابراين همه بايد نظارت شوند. نظارت بر آن كساني كه حكومت مي‌كنند، چون حكومت به طور طبيعي به معناي تجمع قدرت و ثروت است؛ يعني بيت المال و اقتدار اجتماعي و اقتدار سياسي در دست بخشي از حكام است. براي اين‌كه امانت به خرج دهند و سوء استفاده نكنند و نفسشان طغيان نكند، يك كار واجب و لازمي است و بايد هم باشد ."
اگر مردم از سرخيرخواهي نظارت كنند و محاسن و معايب امور را به يكديگر و كارگزاران نظام گوشزد نمايند و هيچ كس خود را مصون از خطا نداند و پذيراي حق باشد، دل‌ها به يكديگر پيوند م?‌خورد و روحيه تعاون و همياري شكوفا مي‌شود و عزت و كرامت اجتماعي تأمين مي‌گردد.
در جامعه‌اي كه نظارت اجتماعي كمرنگ شود و مردم در انجام اين وظيفه خطير كوتاهي كنند، يا دولت نظارت بر رفتار عمال و كارگزارانش را جدي نگيرد، عزت و كرامت عمومي خدشه‌دار مي‌گردد.
مرحوم نراقي (ره) پيامد ناگوار مداهنه در امر به معروف و نهي از منكر را چنين بيان مي‌كند:
" سستي در كار بررسي و سازش، از مهلكاتي است كه فساد و ضررش به عالم و به توده مردم سرايت خواهد كرد، چگونهي اگر بساط امر به معروف و نهي از منكر جمع شود، ديانت خوار و نابود مي‌شود، نبوت تعطيل مي‌گردد، سستي عموميت مي‌يابد، گمراهي فراگير، جهالت و ناداني شايع و احكام دين ضايع مي‌گردد؛ همچنين آثار شريعت خداوند كهنه خواهد شد و بندگان هلاك خواهند گشت و بلاد نابود مي‌شوند و به خراج خواهند رفت "
اگر نظارت اجتماعي به عنوان وظيفه همگاني در جامعه اجرا شود، همه امور سامان مي‌يابد.
به همين جهت مي‌بينيم در هردوره‌اي كه اين سنت (امر به معروف و نهي از منكر و تنبيه خطا كاران) احيا شد، بدون اين‌كه از ملامت كسي ترسيده شود، توسط علماي متكفل آن و از ناحيه نيك بختان آمرين به معروف و سعي كنندگان در اجرا و امضاي آن‌ها، مردم به انواع اطاعت‌ها و خيرها روي آورده‌اند و بركت‌هاي آسمان و زمين به روي آن‌ها گسترده شده است .
6. پيوند استوار حكومت و ملت
در نظام امامت عدل، حكومت و ملت نقش تعيين كننده‌اي در اجراي عدالت دارند. به همان نسبتي كه كارگزاران نظام موظفند در برپايي عدالت بكوشند، مردم نيز رسالتي دارند. اقامه عدالت نيازمند تعاون و همياري جدي حكومت و مردم است.
همان‌گونه‌كه رسالت دولت فراهم‌سازي زمينه نظارت اجتماعي است، ايجاد فضاي مناسب فرهنگي به منظور اقامه عدالت نيز وظيفه دولتمردان است. كارگزاران نظام امامت عدل بايد به گونه‌اي زمينه‌سازي كنند كه مردم به صورت خودجوش در برپايي عدالت بكوشند؛ يعني با ايجاد تحول مثبت فرهنگي روحيه عدالتجويي را در آحاد مردم شكوفا سازند؛ چنان‌كه رسالت پيامبران الاهي نيز چنين بوده است: ليقوم الناس بالقسط شرط نخست همياري حكومت و ملت، پيوند استوار آن دو است. اين ارتباط به دو صورت تجلي مي‌يابد:
يكي رابطه حكومت با توده مردم و ديگري ارتباط حكومت با نخبگان و دانايان قوم. به هر نسبتي كه اين دو رابطه قوي و دوستانه باشد، مشاركت و انديشه جمعي قوي‌تر تبلور مي‌يابد. مشاركت مردم بويژه نخبگان، ضريب احتمال خطا و انحراف از مسير عدالت را پايين مي‌آورد؛ چراكه آنان واقعيت‌هاي اجتماعي نظير ضعف‌ها، كاستي‌ها و تبعيض‌هاي موجود نظام را بهتر تشخيص مي‌دهند. اگر فضاي باز سياسي فراهم گردد و مردم و فرزانگان ملت با جرأت و بدون دغدغه و نگراني نظارت فنّي بر عملكردهاي نظام داشته باشند و رفتارهاي نظام را مورد نقد و انتقاد دلسوزانه قرار دهند، از نصيحت و خيرخواهي دريغ نمي كنند؛ درنتيجه زاويه انحراف نظام از مسير عدالت كاهش مي‌يابد. امام علي (ع) فرمود:
"من استقبل وجوه الارآء عرف مواقع الخطا"
كسي كه از افكار و آراء گوناگون استقبال كند، صحيح را از خطا خوب مي‌شناسد.
به همين دليل امام علي (ع) به مالك اشتر فرماندار مصر چنين توصيه مي‌كند:
"با دانشمندان فراوان گفت و گو كن و با حكيمان فراوان سخن در ميان نه، درباره آن‌چه شهرهايت را استوار دارد."
البته به اين نكته بايد توجه كرد كه هرنظر و انديشه‌اي را نمي‌توان به عنوان راهكار سازنده پذيرفت؛ چراكه ممكن است صاحبان انديشه‌اي بدون تأمل يا به‌تبع خواسته‌هاي نفس نظرهايي ارائه دهند كه با مصالح نظام سازگاري نداشته باشد؛ چنان‌كه امام علي (ع) مي‌فرمايد: "اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع "
چه بسيار انديشه‌هايي كه قرباني آرزوها است.
نظر انديشمندان از دو حال خارج نيست: اگر برخاسته از عقل و فطرت باشد، درمان است و اگر ناشي از هوا و هوس باشد، بيماري جان است؛ چنان‌كه امام علي (ع) فرمود:
"انّ كلام الحكماء اذا كان صوابا كان دواءً واذا كان خطاءً كان داءً "
گفتار حكيمان اگر صحيح باشد، درمان واگر نادرست باشد، بيماري جان است.
داشتن ارتباط مستقيم با مردم و ايجاد فضاي گفت و شنود دوستانه و فراهم ساختن فرصت سازمان يافته براي گفت و گو با انديشمندان جامعه، زمينه نقد و انتقاد و نظارت عمومي را فراهم مي‌سازد. چنين سياستي نه فقط براي اصلاح رفتار كارگزاران و اجراي عدالت اجتماعي نقش راهبردي دارد كه شرط بقا و ماندگاري نظام سياسي نيز هست؛ چراكه در پرتو اين سياست، وفاق عمومي تجلي عيني مي يابد. نظامي كه متكي به آراء مردم باشد، قوي و شكست ناپذير خواهد بود.
فاصله ميان حكومت و مردم سبب مي‌شود كه كارگزاران حكومتي دچار غفلت شوند، بسياري از واقعيت‌هاي اجتماعي بر آنان پوشيده بماند و يا به صورت غيرواقعي گزارش شود؛ درنتيجه فكر و انديشه كارگزاران نظام در مداري بسته و پيش ساخته جريان يابد. نخستين پيامد فاصله گرفتن حكومت از مردم، محروميت حكومت از نعمت افكار عمومي و عقل جمعي است كه در اداره جامعه به شدت نيازمند آن است.
در نظام امامت عدل، زمينه براي گفت و شنود و انتقاد سازنده و مثبت همواره فراهم است.
پيامبر گرامي اسلام، چنان سياستي را برگزيد كه مردم با خيال آسوده دربرابر خليفه سخن مي‌گفتند:
"خليفه مي‌پرسد، آيا من پادشاهم يا خليفه؟
مسلمان در جواب مي‌گويد: اگر يك درهم كمتر و بيشتر در غيرمورد خرج كني، پادشاه هستي وگرنه خليفه."
امام علي (ع) در جايگاه خليفه پيامبر، همواره بر اين سياست خردمندانه عنايت داشت كه مردم را در عرصه‌هاي سياسي ـ اجتماعي نظام امامت عدل، فعال و خلاق نگه دارد و پاسخگو بودن كارگزاران حكومت را به عنوان يك ضرورت گوشزد كند.
پس بخشي از اوقات خود را به كساني اختصاص ده كه به تو نياز دارند تا شخصا به امور آنان رسيدگي كني و در مجلس عمومي با آنان بنشين و دربرابر خدايي كه تو را آفريده است، فروتن باش و سربازان و نگهبانان خود را از سر راه آنان دور كن تا سخنگوي آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفت و گو كند.
من از رسول خدا (ص) بارها شنيدم كه مي‌فرمود: "ملتي كه حق ناتوانان را از زورمندان، بي اضطراب و بهانه‌اي باز نستاند، رستگار نخواهد شد."
پس درشتي و سخنان ناهموار آنان را به خود هموار كن و تندخويي و خودبزرگ‌بيني را از خود دور ساز تا خدا درهاي رحمت خود را به روي تو بگشايد و تو را پاداش اطاعت ببخشايد ... كار هر روز را در همان روز انجام ده؛ زيرا هر روز كاري مخصوص به خود دارد .
سيره عالي پيامبر اكرم و امام علي (ع) و ديگر ياران و اصحاب، امواج انقلاب اسلامي را نخست در جامعه عرب و سپس در جهان گسترش داد. اين رستاخيز بزرگ اسلامي دل‌هاي همه عدالت جويان جهان را تسخير كرد. هنوز كه هنوز است صداي رساي محمد و علي بر ديواره اعصار و قرون مي‌خورد و فرياد عدالت و ظلم ستيزي را به جهانيان آموزش مي‌دهد.
در اين زمينه به داستان سوده همداني اشاره مي‌كنيم:
سوده دختر عماره همداني پس از شهادت امام علي (ع) از ستم كارگزاران معاويه بخصوص "بسربن ارطات" كه در قلمرو حكومتش ظلم و بي‌عدالتي را به نهايت رسانده بود، به معاويه شكايت برد و تهديد كرد اگر "‌بسربن ارطات" را عزل نكند، مردم قيام خواهند كرد.
معاويه او را نكوهش كرد و گفت: با قوم و عشيره‌ات مرا تهديد مي‌كني؟ تو را باز مي‌گردانم تا "بسر" تو را كيفر كند.
سوده پس از لحظه‌اي سكوت اشعاري را در وصف ايمان، عدل و روح بلند امام علي (ع) خواند و سپس با معاويه حكايت ملاقاتش با امام علي را بازگو كرد. سوده گفت: روزي از كارهاي خلاف كارگزارش، به حضرت شكايتي بردم، امام علي گريه كرد و از اعمال نارواي كارگزارش برائت جست؛ سپس بر قطعه پوستي دستور بركناري او را نوشت و به من داد.
معاويه پس از شنيدن سخنان سوده درباره رفتار مردم دوستانه امام علي (ع)، دستور داد آن‌گونه كه سوده مي‌خواهد، نامه‌اي بنويسند.
سپس گفت: آري! علي‌بن‌ابي‌ طالب شما را اين گونه بار آورده است كه دربرابر زمامداران، بي‌پروا سخن بگوييد .
آري! ارتباط سالم حكومت با مردم، عامل عدالت و مبارزه با ستم و تبعيض است. فاصله گرفتن حكومت از مردم و سراپرده نشيني كارگزاران، فضاي بي‌اعتمادي را فراهم مي‌سازد كه پيامد بي‌اعتمادي مردم نسبت‌به حكومت، گسترش تدريجي روحيه بي‌تفاوتي است. در جامعه‌اي بي‌تفاوت، حق و باطل جايگزين يكديگر مي‌شود و در چنين نظامي سخن از عدالتخواهي و ظلم‌ستيزي خوشايند مردم نيست تا براي اقامه آن بكوشند و امام علي (ع) چه زيبا فرمود:
"هيچ‌گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار كه پنهان بودن رهبران، نمونه‌اي از تنگ‌خويي و كم اطلاعي در امور جامعه مي‌باشد. نهان شدن از مردم، زمامداران را از دانستن آن‌چه بر آنان پوشيده است باز مي‌دارد؛ پس كار بزرگ، كوچك و كار كوچك، بزرگ جلوه مي‌كند. زيبا، زشت و زشت، زيبا مي‌نمايد و باطل به لباس حق در مي‌آيد. همانا زمامدار، آن‌چه را كه مردم از او پوشيده دارند، نمي‌داند و حق را نيز نشانه‌اي نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود ."
در نظام امامت عدل، پيوند استوار حكومت و مردم بيانگر حقوق و تكاليفي است كه اگر به خوبي اجرا شود، يعني هم حكومت و هم مردم در ايفاي حق و انجام تكليف خود وفادار باشند، آثار و پيامدهايش بسيار مثبت و سازنده است.
عزت يافتن حق، پديداري راه‌هاي دين، پايداري سنت پيامبر(ص)، اصلاح جامعه، اميدواري به بقاي حكومت، نااميدي دشمنان نظام و حاكميت عدالت، از آن‌جمله است .
برعكس، فاصله ميان حكومت و ملت به گونه‌اي كه كارگزاران حكومت نسبت‌به مردم و مردم نسبت‌به نظام بي‌اعتنايي پيشه كنند و به وظايف خود چنان‌كه شايسته و بايسته است عمل نكنند، آثار ويرانگري دارد: تفرقه و اختلاف، نيرنگ بازي در دين، فراموش شدن سنّت، تعطيلي احكام دين، حاكميت هوا و هوس، گسترش بيماري‌هاي رواني، بي‌اعتنايي به حق، رواج يافتن باطل، ذليل شدن نيكان، عزيز شدن بدكاران و در يك كلام پديداري نشانه‌هاي ستم از جمله اين آثار است .
7. زي مردمي داشتن كارگزاران نظام
ارتباط حكومت و مردم در روش و منش حاكمان تأثيرگذار است و موجب مي‌گردد كه آنان زي مردمي پيدا كنند. همسان‌زيستي آنان با مردم بخصوص اقشار محروم، اعتماد و همبستگي ملي را تقويت مي‌كند. تفاوت فاحش سطح زندگاني كارگزاران با سطح زندگي عامه مردم، مديريت جامعه را با بحران مواجه ساخته و سرانجام از كارآمدي ساقط مي‌سازد.
روحيه طبقاتي داشتن همواره مشكل اساسي جوامع بشري بوده است. در جامعه‌اي كه اقليتي حاكم زندگي مرفه داشته باشند و در ناز و نعمت غرق باشند، اما اكثريت مردم از ابتدايي ترين و ساده ترين وسايل و امكانات زندگي محروم باشند، چنين اجتماعي هرگز روي امنيت را نخواهد ديد و ظلم و ستم و استكبار بر آن چيره خواهد شد.
بر اين اساس، پيامبران الاهي كه رسالت هدايت مردم براي اقامه عدالت اجتماعي را بر عهده داشته‌اند، همواره بسان توده مردم زندگي كرده‌اند؛ گويا اراده خداوند بر اين تعلق گرفته كه آنان در عمل، مردم را به راه راست هدايت و عدالت را از خود و اطرافيان خود شروع كنند.
آري! كساني كه رسالت اقامه عدالت را بر عهده دارند، بايد ساده زيست باشند و همانند اكثريت مردم زندگي كنند تا عزم ملي براي اقامه عدل در جامعه پديدار گردد. به بيان كوتاه، كارگزاران نظام امامت عدل بايد از جنس مردم باشند؛ هرچند مرفهان بي‌درد و افزون‌طلبان بي‌درك چنين سياستي را برنمي‌تابند و بر كارگزاران كه از جنس مردم باشند، خرده مي‌گيرند. چنان‌كه ثروتمندان و زورگويان معاصر پيامبران‌الاهي، نوعا چنين منطقي داشته‌اند كه برگزيدن رهبران ديني را از ميان محرومان و پابرهنگان بر نمي‌تابيدند و ايراد مي‌گرفتند كه چرا پيامبر از ميان ثروتمندان و صاحبان قدرت برگزيده نشده است ؟
دربرابر اين منطق، خداوند به پيامبر توصيه مي‌كند كه: " به مردم بگو من فقط بشري هستم مثل شما" ؛ يعني من از جنس مردم هستم و مي‌خواهم زي مردمي داشته باشم.
در قرآن كريم حشر و نشر با محرومان به پيامبر توصيه شده است:
" واصبر نفسك مع الّذين يدعون ربّهم بالغداوة والعشي يريدون وجهه ولا تعد عيناك عنهم ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هويه وكان امره فرطا "
با كساني باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مي‌خوانند و تنها رضاي او را مي‌طلبند و هرگز به خاطر دنيا چشمان خود را از آن‌ها بر مگير و از كساني كه قلب شان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن؛ همان‌ها كه از هواي نفس پيروي كردند و كارهاي شان افراطي است.
در جامعه جاهلي عرب همانند ديگر جوامع اشرافي، فاصله سطح زندگي حاكميت اشراف با توده مردم فرق داشته است. در جامعه عرب آن‌روز اين وضع به شدت حاكم بود، تا آن‌جا كه گاه بر پيامبر اسلام خرده مي‌گرفتند كه چرا پابرهنگاني همانند سلمان و ابوذر گرد او را گرفته‌اند.
در شأن نزول آيه شريفه نوشته‌اند كه جمعي از ثروتمندان مستكبر و اشراف از خودراضي عرب به محضر پيامبر رسيدند و گفتند: اگر اطرافيان تو (ابوذر، حبّاب و ...) نباشند و آن‌ها را از خود دور سازي، ما نزد تو خواهيم آمد و در مجلست خواهيم نشست؛ مادام كه اين‌ها دور تو جمع باشند، جاي ما نيست؛ چون چنين مجلسي شايسته اشراف و آقازاده‌ها نيست.
در اين زمان آيه مباركه نازل شد و خداوند به پيامبر توصيه كرد كه هرگز تسليم خواسته‌هاي اشراف از خودراضي نشود.
پيامبر فرمود:
" سپاس خدايي را كه به من فرمان داد تا با شما نشست و برخاست داشته باشم؛ زندگي و مرگ با شما خوش است."
اين باور كه پيامبر (ص) همانند ديگران است و بايد مانند آنان زندگي كند، در دوران حكومتش در يثرب به بار نشست.
امام خميني (ره) مي‌فرمايد:
"پيغمبر وارد شد به يك آدم درجه سه‌اي و اشخاصي كه دورش جمع شده بودند، يك اشخاص فقير و بي بضاعتي و خودش هم يك منزل و اطاق (نه مثل اين اطاق) يك اطاقي با ساقه خرما و ... "
ابن هشام، زندگي ساده و مردمي پيامبر را مفصل تشريح و تبيين كرده است .
پيامبر (ص) فرمود:
"اجلس كما تجلس العبيد "
مانند بنده مي‌نشينم.
رسول خدا همانند بنده مي‌نشست و غذا مي‌خورد و باور داشت كه بنده است.
اين روش حكيمانه و مردمي، بسيار سريع دل‌ها را شيفته خود ساخت. مردم دور پيامبر را گرفتند، يثرب مركز مسلمانان شد، حكومت اسلامي تأسيس كردند كه قوام آن عدالت اجتماعي بود و مردم در حكومت نقش داشتند و به تدريج فعاليت‌هاي سياسي ـ اجتماعي مسلمانان گسترش يافت .
پيامبر از مردمان وحشي و جاهل آن‌روز، كارگزاراني خداترس و بلندهمت تربيت كرد. رويه تازه‌اي كه محمد (ص) در اقتصاد و سياست پيش گرفته بود، چنان مؤثر افتاد كه آنان خوي و عادت ديرينه شان را به كلي ترك گفتند .
رويه موفقيت آميز پيامبر در خدمت‌رساني موجب گرديد تا خداوند او را به عنوان الگوي حسنه معرفي كند .
پس از پيامبر، سيره و منش امام عدالت، تابلوي درخشاني فراروي نظام امامت عدل است. امام علي (ع) الگوي ساده زيستي است و همواره بر ساده زيستي كارگزاران نظام امامت عدل تأكيد مي‌ورزيد.
آن‌گاه كه مطلع گشت كه عثمان بن حنيف فرماندار بصره (در سال 36 هجري) در دعوت يكي از سرمايه‌داران شركت كرده است، به او نامه‌اي به اين مضمون نوشت:
پس از ياد خدا و درود، اي پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردي از سرمايه‌داران بصره تو را به مهماني خويش فراخوانده و تو به سرعت به سوي آن شتافتي، خوردني‌هاي رنگارنگ براي تو آوردند ... گمان نمي‌كردم مهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده وثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده‌اند، انديشه كن در كجايي؟ و بر سر كدام سفره مي‌خوري؟
آگاه باش! هر پيروي را امامي است كه از او پيروي مي‌كند و از نور دانشش روشني مي‌گيرد. آگاه باش امام شما از دنياي خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضايت داده است. بدانيد كه شما توانايي چنين كاري را نداريد؛ اما با پرهيزكاري و تلاش فراوان و پاكدامني و راستي، مرا ياري دهيد ... من نفس خود را با پرهيزكاري مي‌پرورانم تا درروز قيامت كه هراسناك ترين روزها است، در امان و در لغزشگاه‌هاي آن ثابت قدم باشد .
ساده زيستي امام علي (ع) از روي ناتواني نبوده، او مي‌توانست از نعمت‌هاي دنيا به هر گونه‌اي كه مي‌خواست، بهره ببرد؛ اما حضرت به جامعه‌اي مي‌انديشيد كه همه از نعمت‌هاي دنيا يكسان بهره‌مند باشند. او مي‌خواست در زندگي با مردم شريك باشد.
من اگر بخواهم مي‌توانم از عسل پاك و از مغز گندم و از بافته‌هاي ابريشم، براي خود غذا و لباس فراهم آورم؛ اما هيهات كه هواي نفس بر من چيره گردد و حرص و طمع مرا وادارد كه طعام‌هاي لذيذ برگزينم، درحالي كه در "حجاز" يا "يمامه" كسي باشد كه به قرص ناني نرسد يا هرگز شكمي سير نخورد. يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم‌هايي كه از گرسنگي به پشت چسبيده و جگرهاي سوخته وجود داشته باشد.
آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمؤمنين خوانند و در تلخي‌هاي روزگار با مردم شريك نباشم؟ و در سختي‌هاي زندگي الگوي آنان نگردم ؟
آري! علي و رسول خدا چونان روشنايي يك چراغند يا چون آرنج به يك بازو پيوسته‌اند. آنان تجلي حقيقت و اسوه عدالت هستند و بايد به گونه‌اي زندگي كنند كه نسل‌هاي آينده با تمسك به سيره آنان، اسلام محمدي را از اسلام وارونه و سازگار با اشرافيت و بي‌اعتنا به طبقه محروم بازشناسند.
اگر امام علي (ع) شريك آلام و رنج‌هاي مردم نبود، نمي‌توانست صداي عدالت انساني باشد. در نظام امامت عدل، مردم ولي نعمت كارگزاران هستند و رابطه حاكمان با مردم كاملا عاطفي و انساني است.
شهيد مطهري (ره) مي‌گويد: "قلب زمامدار بايد نسبت به ملت كانون مهر و محبت باشد و قدرت و زور كافي نيست. با قدرت و زور مي‌توان مردم را گوسفندوار راند، ولي نمي‌توان نيروهاي نهفته آنان را بيدار كرد و به كار انداخت. نه تنها قدرت و زور كافي نيست، عدالت هم اگر خشك اجرا شود كافي نيست؛ بلكه زمامدار همچون پدري مهربان بايد قلبا مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و هم بايد داراي شخصيتي جاذبه‌دار و ارادت‌آفرين باشد تا بتواند اراده و همت آنان و نيروهاي عظيم انساني آنان را به پيش برد و در راه هدف مقدس خود به خدمت بگيرد ."
نظام امامت عدل، اشرافيت كارگزاران را برنمي‌تابد، داستان شريح قاضي دراين‌باره بسيار عبرت آميز است. او در زمان تصدي پست قضاوت، خانه‌اي به قيمت 80 دينار خريد، امام علي به خاطر اين اقدام شريح به شدت او را نكوهش كرد كه چرا در جايگاه قضاوت نظام اسلامي، خانه‌اي آن‌چناني خريده است؟
"اي شريح! اگر هنگام خريد خانه نزد من آمده بودي، براي تو سندي مي‌نوشتم كه ديگر براي خريد آن، به درهمي يا بيشتر، رغبت نمي‌كردي. آن سند را چنين مي‌نوشتم: اين خانه‌اي است كه بنده‌اي ذليل آن را از مرده‌اي آماده كوچ خريده، خانه‌اي از سراي غرور كه در محله نابود شوندگان و كوچه هلاك شدگان قرار دارد، حدود اين خانه به چهار سمت منتهي مي‌گردد:
يك سوي آن به آفت‌ها و بلاها، سوي دوم آن به مصيبت‌ها، سوي سوم به هوا و هوس‌هاي سست كننده و سوي چهارم آن به شيطان گمراه كننده ختم مي‌شود و درِخانه به روي شيطان گشوده است.
اين خانه را فريب خرده آزمند، از كسي كه به زودي از جهان رخت برمي‌بندد، به مبلغي كه او را از عزت و قناعت خارج و به خواري و دنياپرستي كشانده، خريداري كرده است.
هرگونه نقصي در اين معامله باشد، بر عهده پروردگاري است كه اجساد پادشاهان را پوسانده و جان جبّاران را گرفته و سلطنت فرعون‌ها چون "كسرا" و "قيصر" و "تبَّع" و "حمير" را نابود كرده است ."
اين نامه فقط براي قاضي شريح نيست، بلكه براي همه كارگزاران نظام‌هاي ديني است. در نظامي كه قاضي شريح‌ها از بيت المال براي خود هزينه كنند و هيچ‌گونه نظارت و حسابرسي در كار نباشد، انتظار اجراي عدالت امري بيهود است.
امام علي (ع) در نامه‌هاي متعددي كه به كارگزاران نظام علوي نوشته، بر اين حقيقت تأكيد ورزيده كه حكومت امانت است؛ پس مواظب باشيد از موقعيت فراهم آمده سوء استفاده نكنيد و زندگي‌تان ارتباط تان صبغه مردمي داشته باشد .
امام خميني (ره) بنيانگذار نظام امامت عدل، به كارگزاران نظام توصيه كرد كه بايد به حكومت نبوي و علوي اقتدا كنند و چگونه زيستن را از آن بزرگواران ياد بگيرند تا در راستاي اقامه عدالت توفيق يابند.
"آن طرز حكومت اسلام، طرز حكومت آدم سازي است، شما خود، رؤساي اسلام را بايد ملاحظه كنيد، مثل پيغمبر اكرم كه رئيس اسلام است، اميرالمؤمنين كه پس از او رئيس اسلام بود، شما خود آن‌ها را ببينيد كه وضعشان چه جوري بوده است، ديكتاتوري بوده است؟ پيغمبري كه با مردم ديگر وقتي مي‌نشست، معلوم نبود آقا كدام است و نوكر كدام است ـ و عرض بكنم ـ كه اصحاب كدام است و خود پيغمبر كدام است؟ پيغمبري كه با مردم همان طور مي‌نشست، جلسه بنده‌ها و فقرا بود، در زندگيش زندگي فقرا بود و بيت المال، مال مردم بود و هيچ تصرفي نمي‌كردند، مثل يكي از فقرا زندگي مي‌كرد ."
8. مبارزه با ستمگران
بدون شك درهرجامعه‌اي افراد زورمند و از خودراضي وجود دارند كه عدالت را برنمي‌تابند و تلاش‌هاي عدالتخواهانه را مزاحم منافع و بهره‌وري شخصي خود مي‌دانند؛ بنابراين همواره مي‌كوشند كه با لطايف‌الحيل، سلطه ستمگرانه خود را بر مردم حفظ كنند. به همين دليل در نظام امامت عدل، همان‌گونه‌كه قيام دايمي و همه‌جانبه براي عدالت يك رسالت است، مبارزه مستمر و فراگير با عوامل و زمينه‌هاي ستم نيز به عنوان يك وظيفه عمومي مطرح است؛ چراكه با وجود عوامل ستم و حاكميت ظالمانه، دستيابي به عدالت امكان پذير نيست.
جامعه‌اي كه عدالت را حقيقتي جدي تلقي كرده، درباره عوامل تأمين كننده عدالت و موانع برقراري آن بينديشند و نتا?ج انديشه‌هايش را براي بهره برداري عرضه كند، قيام به عدالت كرده است.
تفكر درباره آثار عدالت و پيامدهاي ظلم نوعي قيام براي عدالت است؛ چنان‌كه انديشه درباره حيات، نماد برتري از حيات است.
در جامعه‌اي كه روحيه بي‌تفاوتي و سهل‌انگاري حاكم شود و مردم و كارگزاران نظام دربرابر تبعيض و بي‌عدالتي‌ها واكنش نشان ندهند، تدريجا عدالت جايش را به بي‌عدالتي مي‌دهد.
توصيه قرآن كريم اين است:
"... وتعاونوا علي البرّ والتقوي ولا تعاونوا علي الإثم والعدوان... "
... و (همواره) در راه نيكي و پرهيزكاري باهم تعاون كنيد و (هرگز) در راه گناه و تعدي همكاري نكنيد...
براساس اين توصيه ارزشمند، همان‌گونه كه مشاركت در نيكي ممدوح است، همكاري در بدي نيز مذموم است و هرگونه تعاون در اهداف باطل و اعمال ظالمانه ممنوع است.
اگر به اين توصيه قرآني - كه شامل همه مسائل حقوقي، اجتماعي، اخلاقي و سياسي مي‌گردد- عمل شود و حكومت و ملت بدون در نظرداشتن مناسبات شخصي، خويشاوندي، نژادي و ... با كساني كه در راستاي اقامه عدالت گام برمي‌دارند، همكاري كنند و از همكاري با افراد ستمگر درهرمقام و موقعيتي كه باشند، خودداري كنند، زمينه اجراي عدالت فراهم مي‌شود.
ياري نكردن ظالم، خود نوعي مبارزه با ستم و ستمگري است. اگر افراد جامعه آن را جدّي بگيرند، روحيه تعدي و تجاوز و استثمار از جهان ريشه‌كن مي‌شود.
رهبران عادل نظام امامت عدل كوشيده‌اند كه مردم را از ياري دادن به ستمگران بازدارند و بر اين امر تأكيد ورزيده‌اند كه ستمكاران و ياري دهندگان آنان سرنوشت يكسان دارند. رسول اكرم (ص) فرمودند:
"اذا كان يوم القيامة نادي منادٍ اين الظّلمة؟ واعوان الظلمة؟ واشباه الظّلمة؟ حتي من برءً لهم قلما ولاق لهم دواتا، قال: فيجتمعون في تابوتٍ من حديدٍ ثم يرمي بهم في جهنّم ."
هنگامي كه روز قيامت برپا شود، منادي ندا در مي‌دهد: كجايند ستمكاران و كجايند ياوران آن‌ها و كساني كه خود را شبيه آن‌ها ساخته‌اند؟ حتي كساني كه براي آنها قلمي تراشيده‌اند يا دواتي را ليقه كرده‌اند، همه آن‌ها را در تابوتي از آهن قرار مي‌دهند، سپس در ميان جهنّم پرتاپ مي‌شوند.
در حديث ديگري فرمود: "كسي كه به سوي ستمگري برود تا او را ياري كند، در صورتي‌كه مي‌داند او ظالم است، از اسلام خارج شده است ."
صورت ديگر مبارزه با ستمگري، بي‌اعتنايي به ظالمان و عدم اعتماد به آنان است:
"ولا تركنوا الي الّذين ظلموا فتمسكم النّار "
بر ستمگران تكيه نكنيد كه موجب مي‌شود آتش شما را فرو گيرد.
آيه شريفه مهم‌ترين برنامه اجتماعي، سياسي، نظامي و عقيدتي را بيان مي‌كند. اعتماد به ظالمان مفاسد فراواني در پي دارد كه مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از:
الف) تكيه بر ستمگران باعث تقويت آن‌ها و موجب گسترش ظلم اجتماعي است.
ب) اعتماد به ظالمان تأثير فكري و فرهنگي دارد؛ چراكه به تدريج زشتي ستمگري را از بين مي‌برد و ظلم و بي‌عدالتي توسعه مي‌يابد.
در يك كلام، سرانجام اعتماد به ظالمان، اسارت اجتماعي است.
در جامعه‌اي كه مردم و كارگزاران نظام، فعال و بيدار باشند، فريب توطئه‌هاي ستمگران را نخورند و به آن‌ها تكيه و اعتماد نكنند؛ درنتيجه فرعون‌ها، قارون‌ها و نمرودها به جود نمي‌آيند تا بر جامعه حاكم شوند.
بدين ترتيب عدالتخواهان در عين تكيه بر عقل و منطق و اخلاق، وظيفه دارند دربرابر گردنكشان و ستمگران بايستند و با آنان پيكار كنند تا فتنه و ظلم از زمين ريشه‌كن شود و چه فتنه‌اي بدتر از ظلم و تجاوز به حقوق ديگران؟
آيات متعددي در قرآن كريم ستمكاران را محروم از بخشايش خداوندي معرفي مي‌كند و آيات ديگري، ظلم و ستمگري را عامل سقوط تمدن‌ها و متلاشي شدن جوامع مي‌داند . اگر با ستمگري مبارزه جدي نشود، دو گروه مترفين (غوطه وران در عيش و اسراف در اموال) و ملأ (اشراف و اغنياي كامجو) كه در امتداد تاريخ همواره در مسير "خود محوري" حركت كرده و خود را غايت و ديگران را وسيله تلقي كرده‌اند، به حاكميت ننگين خود ادامه خواهند داد كه قرآن كريم با بيان كوبنده، اين ستمكاران تاريخ را مورد نكوهش قرار داده است ؛ چراكه خودكامگي آنان به تيره‌روزي بينوايان جامعه مي‌انجامد.
از لحاظ تاريخي، اين دو گروه موانع جدي دربرابر قيام‌هاي عدالتخواهانه بوده‌ و هستند. پيامبران الاهي نيز همواره با اين دو گروه از خودراضي پيكار خستگي‌ناپذير داشته‌اند. مبارزات حضرت ابراهيم، موسي، عيسي، نوح، هود، صالح، شعيب و محمد (ص)، خاتم النبيين، الهام‌بخش نظام امامت عدل است.
در قرآن كريم، حدود 290 آيه ناظر به پيكار با ستم و ستمكاري و دفاع از ستمديدگي است . آيا بر پيروان قرآن لازم نيست كه با روح?ه طبقاتي مبارزه كنند؟
تشريع قانون جهاد در اسلام، طرح جامع مبارزه با ستمگري و دفاع از ستمديدگي است. جهاد براي محو كفر و شرك و بت‌پرستي، جهاد در راستاي دفاع از مظلومين، جهاد براي خاموش كردن فتنه‌ها و ... همه حاكي از اين حقيقت است كه مبارزه پيگير و خستگي‌ناپذير، از مهم‌ترين راهكارهاي تأمين عدالت و احقاق حق مي‌باشد.
اصولاً مبارزه با موانع تكامل، يك قانون عام در جهان آفرينش است. همه موجودات زنده اعم از حيوانات و نباتات براي رسيدن به هدف مي‌كوشند و با موانع تكامل مبارزه جدّي دارند. اين قانون در عالم انسان‌ها از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. جامعه‌اي كه افراد آن همواره در حال "مبارزه" و "مراقبت" به سر مي‌برند، زنده و سعادتمند است؛ برعكس، جامعه‌اي كه افراد آن در فكر هوسراني و تأمين منافع شخصي‌اند، دير يا زود از بين مي‌رود و اين نابودي نيز به‌دست خود آنان فراهم مي‌شود .
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
" اغزوا تورثوا ابنائكم مجداً"
مبارزه كنيد تا مجد وعظمت را براي فرزندانتان به ميراث بگذاريد.
همچن?ن هشدار م?‌دهد:
" فمن ترك الجهاد البسه الله ذلاّ وفقراً في معيشته ومحقا في دينه "
آن كس كه جهاد را ترك كند، خدا بر اندام او لباس ذلت مي‌پوشاند و فقر و احتياج بر زندگي و تاريكي بر دين او سايه شوم مي‌افكند.
در اين رويكرد، جهاد فقط به معناي جنگ مسلحانه نيست، بلكه هر نوع تلاش و پيكاري را كه براي تحقق عدالت و احقاق حق انجام گيرد، شامل مي‌شود. به اين ترتيب، جهاد علاوه بر نبردهاي دفاعي و گاهي تهاجمي، مبارزات علمي، منطقي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي را نيز دربرمي‌گيرد؛ يعني در همه عرصه‌ها بايد با ستم و بي‌عدالتي به مبارزه برخاست.
امام نظام امامت عدل، مبارزه با ستمگران را بسيار جدّي مطرح كرد. در سال 35 هجري در روز دوم خلافتش، دربرابر ظلم و بي‌عدالتي چنين اعلام موضع كرد:
" والله لو وجدته قد تزوج به النساء وملك به الاماء لرددته فان في العدل سعة ومن ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق "
به خدا سوگند بيت المال به تاراج رفته را هر كجا بيابم، به صاحبان اصلي آن باز مي‌گردانم؛ گرچه با آن ازدواج كرده يا كنيزاني خريده باشند؛ زيرا در عدالت، گشايش براي عموم است. آن كس كه عدالت براي او گران آيد، تحمل ستم براي او سخت‌تر است.
حضرت در اين اقدام عادلانه بسيار جدي بود و دستور داد اموال بيت المال را نزد هركس بيابند، هرچه سريع‌تر برگردانند. مبارزه قاطع با ستمگران و تلاش پيگير در اجراي عدالت، نيازمند قاطعيت و تحمل دشواري‌ها است. ممكن است افزون طلبان عافيت انديش، از مجريان عدالت فاصله بگيرند و چه‌بسا اقدام به كارشكني كنند؛ به همين دليل بعضي ياران امام علي (ع) از حضرت درخواست مي‌كردند كه در اجراي عدالت، شدت عمل به‌خرج ندهد.
اما در نظام علوي، عدالت شاه‌بيت سرور حكومت است و تساهل در اجراي عدالت ممنوع است.
امام پس از سركوب شورش نهروان در سال 38 هجري، در كوفه خطبه‌اي ايراد فرمود كه در فرازي از آن چنين تأكيد ورزيد:
" الذّليل عندي عزيز حتي آخذ الحق له، والقوي عندي ضعيف حتي آخذ الحق منه ."
خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را بازگردانم و نيرومند در نزد من ناتوان است تا حق را از او باز ستانم.
حضرت طي نامه‌اي به "زياد بن ابيه" جانشين فرماندار بصره نسبت به خيانت به بيت‌المال چنين هشدار مي‌دهد:
همانا به راستي، به خدا سوگند مي‌خورم اگر به من گزارش كنند كه در اموال عمومي خيانت كرده‌اي، كم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده و در هزينه عيال درمانده و خوار و سرگردان شوي .
...........................................................................
انتهاي پيام/
 پنجشنبه 3 بهمن 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن