واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت سي امين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي (2) تئورىهاى مختلف درباره انقلاب اسلامى
خبرگزاري فارس: انقلاب اسلامى ايران در سال 1979/1357 يكى از تحولات شگرف و عظيم قرن بيستم به شمار مىرود و بسيارى از تئورى پردازان پديده انقلاب را شگفت زده كرده است.امروزه پس از گذشتسي سال از پيروزى انقلاب هنوز علل عوامل، ابعاد و ويژگيهاى آن روشن نگشته است.
انقلاب اسلامى ايران در سال 1979/1357 يكى از تحولات شگرف و عظيم قرن بيستم به شمار مىرود و بسيارى از تئورى پردازان پديده انقلاب را شگفت زده كرده است.امروزه پس از گذشتسي سال از پيروزى انقلاب هنوز علل عوامل، ابعاد و ويژگيهاى آن روشن نگشته است.چرا نهضت مشروطيت (1285/1960) با كودتاى رضاخان در سال 1299 و نهضت ملى شدن نفت در سالهاى پايان دهه 1320 با كودتاى 28 مرداد 1332 با شكست روبرو شد، همچنانكه حركت پرشور مردم به رهبرى امام خمينى (رضوان الله تعالى عليه) در سالهاى 1342 به بعد نيز سركوب گرديد ولى اين تحول عظيم در سال 1357 تحقق يافت؟ چه عوامل و عللى اين پيروزى را به ارمغان آورد؟ البته پديدههاى اجتماعى زاييده يك عامل نيستند ولى مىتوان از اساسىترين و اصلىترين عامل سخن گفت و اهميتشناخت علت اصلى انقلاب به عنوان علت محدثه در بقا و استمرار آن مؤثر است.آيا از ميان متغيرهاى انقلاب، عدم توسعه سياسى، مشكلات اقتصادى، بحرانهاى دينى و مذهبى اساسىترين علتاين پديده اجتماعى استيا اينكه عوامل ديگر مؤثر بوده است؟
جالب توجه اينكه محمد رضا پهلوى در آذر سال 1356 در مراسم فارغ التحصيلى دانشگاه افسرى اعلام كرد: «كسى نمىتواند مرا سرنگون كند من از حمايت كارگران، كشاورزان و بخش وسيعى از مردم عادى و روشنفكران به علاوه از پشتيبانى بى چون و چراى نيروهاى مسلح هفتصد هزار نفرى ايران برخور دارم»(1)
سازمان تحليل اطلاعات دفاعى كه وزارت دفاع و نيروهاى مسلح آمريكا را تغذيه اطلاعاتى مىنمايد در ارزيابى از موقعيت رژيم پهلوى اظهار مىكند: «انتظار مىرود شاه در ده سال آينده نيز همچنان به صورت فعال در قدرت بماند» . (2)
حيرت در اين بود كه چگونه امور ناممكن به ممكن بدل گشت و مردم با دستخالى بر رژيم نيرومند غالب شدند و رژيم مقتدر و با ثبات محمد رضا پهلوى را پاشيدند؟ چگونه او مقبوليت و كار آمدى خود را از دست داد؟
به طور كلى تئورىهاى چرايى انقلاب اسلامى ايران در پنج دسته ذيل خلاصه مىشود:
1- گروهى تئورى توطئه را منشا زايش انقلاب دانستهاند و طرح ريزى از پيش تعيين شده خارجىها خصوصا آمريكا و انگلستان را مؤثر اين پديده شمردهاند، زيرا پيشرفتهاى همه جانبه اقتصادى ايران در توليدات صنعتى، معدنى و كشاورزى در بازارهاى بين المللى و نيز افزايش بهاى نفت در نيمه اول دهه 1350، منافع قدرتهاى غربى را به خطر انداخت. (3)
2- دسته ديگرى با تئورى مدرنيزاسيون علت چرايى انقلاب اسلامى را تفسير كردهاند و شتاب رژيم شاه در اصلاحات مدرن اجتماعى و اقتصادى و ناسازگارى آن با بافتسنتى جامعه و در نتيجه پيدايش بحران هويت را منشا پيدايش انقلاب دانستهاند.اين گروه اقتران زمانى اصلاحات شاه و ريشههاى طغيان در سال 1342 را مؤيد اين نظريه دانستهاند. (4)
خانم نيكى كدى در مقام نقد هر دو تئورى و پيرامون پروژههاى صنعتى و تجارى رژيم محمد رضا پهلوى بر اين باور بود كه اجراى پروژههاى ياد شده طرحهاى بزرگى بودند كه مطابق شرايط ايران طراحى نشده و بىاندازه گران و پر خرج بودند و ناكامى اقتصادى و عدمتقسيم عادلانه وفساد و اسراف مالى به بار آورد. (5)
3- طايفه ديگرى همچون خانم كدى بر اساس مطالب فوق معضلات و ناهنجارىهاى اقتصادى را عامل اصلى بروز انقلاب اسلامى ايران معرفى مىكند. (6)
4- گروه ديگرى از محققان واقع بينانه به عوامل اجتماعى، سياسى، فرهنگى و به خصوص مذهبى توجه دادند.آبراهاميان در اين راستا چنين استدلال مىكند:
«انقلاب از اين جهتبه وقوع پيوست كه شاه در سطح اجتماعى - اقتصادى به نوسازىهايى دست زد، اما در جهت نوسازى در سطح سياسى ناكام ماند» . (7)
برخى از محققان برآنند كه: «علت اصلى و اساس قيام مردم اين بود كه شاه نسبتبه نابودى ارزشهاى مسلط جامعه آنها كه از مذهب و آئين آنها سرچشمه گرفته بود، قيام كرده و به همين دليل بود كه با جريحه دار شدن احساسات مذهبى امت مسلمان ايران، ديگر مجالى براى صبر و تحمل و شكيبايى در مقابل ساير ناملايمات اجتماعى و اقتصادى وجود نداشت» . (8)
پارهاى ديگر از تئورى پردازان انقلاب اسلامى ايران در تعيين عامل اصلى سقوط و شكست رژيم شاه مىنويسند: «اگر ما به جستجوى علل و عواملى كه خارج از ماهيت انقلاب اسلامى و آرمانها و ريشههاى تاريخى آن استبپردازيم، تنها عاملى كه به عنوان علت اصلى و عامل اول مىتوان از جريان انقلاب، از تولد تا پيروزى آن استنباط نمود، اعمال سياست اسلام زدايى توسط شاه بود كه ادامه رژيم خود را به منظور هر چه بيشتر جلب نمودن حمايتخارجى و تحكيم هر چه عميقتر سلطنت و ديكتاتورى در داخل كشور، در گرو آن مىديد. (9)
5- تئورى ديگر بر جامعيت اسلام تاكيد مىكند و نقش تعاليم اسلام را در پيدايش انقلاب اسلامى ايران پررنگتر مىنمايد.استاد مطهرى چنين عقيدهاى را ابراز مىكند و در تفسير اسلامى بودن، معنايى اعم از معنويت درج مىكند و نوعى جامعيت از دين اسلامى را كه متضمن مسايل اقتصادى، سياسى و اجتماعى است ارايه مىنمايد و حريت و آزادى، عدالت، نبودن تبعيضهاى اجتماعى و شكافهاى طبقاتى را در متن تعليمات اسلامى قرار مىدهد.استاد در ادامه مىفرمايد: راز موفقيت نهضت ما نيز در اين بوده است كه نه تنها به عاملمعنويت تكيه داشته بلكه آندو عامل ديگر مادى و سياسى را نيز با اسلامىكردن محتواى آنها، در خود قرار داده است.فى المثل، مبارزه براى پر كردن شكافهاى طبقاتي، از تعاليم اسلامى محسوب مىشود، اما اين مبارزه با معنويتى عميق توام و همراه است.از سوى ديگر روح آزادى خواهى و حريت در تمام دستورات اسلامى به چشم مىخورد. (10)
تفسير جامع نگرانه از دين اسلام و تبيين ابعاد مختلف اجتماعى، سياسى و فرهنگى آن مهمترين تلاش علمى انديشوران و متفكران معاصر همچون علامه طباطبايى، شهيد مطهرى و دكتر شريعتى بود كه منشا شكل گيرى انقلاب اسلامى ايران شد.
پىنوشتها:
1. ر.ك به روزنامه رستاخيز، 14 آذر 1356.
2. ويليام سوليوان، ماموريت در ايران، ترجمه محمود مشرقى، انتشارات هفته، چاپ سوم، تهران 1361، فصل پنجم.
3. ريشههاى انقلاب، ج 1.
4. آنتونى پارسونز، غرور و سقوط...ترجمه دكتر منوچهر راستين، انتشارات هفته، تهران 1363.
5. نيكى كدى، ريشههاى انقلاب ايران، ترجمه دكتر عبد الرحيم گواهى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، صص 177 و 148 و 111 و 102.
6. همان.
7. آبراهاميان، ايران در فاصله دو انقلاب، ص 427.
8. منوجهر محمدى، تحليلى بر انقلاب اسلامى ايران، انتشارات امير كبير، چاپ سوم تهران 1370، ص 88.
9. عباسعلى عميد زنجانى، انقلاب اسلامى و ريشههاى آن، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ دوم، تهران 1368، ص 572.
10. پيرامون انقلاب اسلامى، صص 41- 42.
...............................................................................................
منبع:كتاب جرعه جارى، ص 38گردآورنده: على ذو علم نويسنده: عبد الحسين خسرو پناه
انتهاي پيام/
سه شنبه 1 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]