واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: معرفت فاطمي سخنراني آيت الله جوادي آملي در خطبه دوم نماز جمعه قم؛ 20 تيرماه 1382 همه ما اين كارها را داريم؛ روضه خواني، اشك ريختن، سينه زني، خب اينها يك مطلب است. مطلب ديگر اين است كه بدانيم وجود مبارك فاطمه (س) چه كرده است؟ حضرت زهرا (س) يك سلسله كارهائي كرده كه نه فهمش مقدور ماست، نه ما مأمور به تأسّي هستيم. آنچه كه مرحوم كليني (رض) نقل مي كند كه جبرئيل به ديدار او آمده، آن حرف ها را به وجود مبارك فاطمه (س) گفته است. حضرت علي بن أبيطالب را خواست، به علي بن أبيطالب فرمود: يا علي! اينها گفته هاي جبرئيل است، من ا ملاء مي كنم، تو بنويس... اينها را نه عقل ما مي رسد و نه...فقط ما يك گريه شوق داريم وقتي اين گونه احاديث را براي ما مي خوانند. اينكه در بعضي از روايات دارد كه ائمه فرمودند مادر ما حجه الله است، يا در نهج البلاغه مي بينيد وجود مبارك حضرت امير به گفت فاطمه استدلال مي كند و مي گويد : فاطمه اينچنين فرمود. براي اين است كه فاطمه معصوم است، گفته او حجت است، برهان است، البته امام نيست اما هر معصومي حرفش حجت است. در بعضي از مطالبي كه در نهج البلاغه است، وجود مبارك حضرت امير به گفته فاطمه (س) استدلال مي كند. مي گويد: زهرا اينچنين فرمود. مگر علي بن ابيطالب همتائي دارد بعد از پيغمبر؟ خود حضرت صاحب مقام سلوني است ولي با اين حال مي گويد: زهرا اينطور گفت. حالا چرا فاطمه(س)حجت خداست؟ براي اينكه ما خيلي از حرف هايمان را از كتاب او گرفتيم. ما مي گوئيم: در « مصحف فاطمه » است. از امام صادق (س) سئوال مي كنند: آخر اينطور كه خبر غيبي مي دهي، كجا نوشته است؟ در كدام كتاب نوشته است؟ در قرآن نوشته است؟ مي فرمايد: بله، در كتابي كه شبيه قرآن است و آن مصحف مادرمان است. آن را هم جبرئيل آورده ديگر! حالا ما كه ناتوانيم در فهم اين موارد؛ تنها اشك شوق مي ريزيم و آنجائي كه مي گويند: در را به پهلو زدند، يك شكل ديگر اشك مي ريزيم.اينها به ما نگفتند: شما ياد بگير ! امّا آن چيزهائي كه خود حضرت گفته، آنها را بايد ياد بگيريم و آن كتابهائي است كه براي هزار سال قبل است، دست اوّل است ؛ نظير دلائل المامه ي مرحوم طبري. طبري از علماي بزرگ شيعه است. او صاحب دلائل المامه، يك چند سالي قبل از شيخ طوسي بوده است. البته در يك عصر زندگي مي كردند، ولي سنّ شريف ايشان چند سال قبل از سنّ شريف شيخ طوسي بود. ايشان در اين كتاب دلائل المامه، مسنداً از حضرت نقل مي كند. آقايان روحانيون حتماً اين كتاب را ببينند. البته، آنچه كه در فضائل اين خاندان است، نوشته صد سال قبل، دويست سال قبل، سيصد سال قبل، مثل مرحوم مجلسي، همه اينها نور است. امّا وقتي شما دسترسي داريد به آن سند اوّل و دست اوّل، خب ديگر به بحار و اينها نوبت نمي رسد اين بحار مال چهار صد سال قبل است. آن كتاب مال قبل از چهار هزار سال. خدا در قرآن فرمود: شما بدهكاريد؛ به پيغمبر بدهكاريد. براي اينكه او شما را آدم كرده، زنده كرده، نياكان شما بت پرست بودند. اين ا ستجيبوا لله و للرّسول ذا دعاكم لما يحي يكم (1)، به بركت پيغمبر است. خب شما بايد اجرش را بدهيد. لا اسئلكم عليه اجراً ؛ اجرش چيست؟ الا المودّه في القربي (2). بايد با خاندان پيغمبر رابطه گرم داشته باشيد. آدم اگر اينها را نشناسد، چطوري با اينها رابطه داشته باشد؟ پس معرفت اينها لازم است، توأم با محبت شان. معرفت شناسنامه اي البته خوب است، ولي مشكلي را حل نمي كند و محبت نمي آورد. وجود مبارك فاطمه زهراء كه اوّل حامي ولايت بود؛ براي اينكه مدرسه عالمانه داشت و به استناد آيات قرآني حديث نقل مي كرد تا تثبيت كند علي جاي پيغمبر نشسته است.طبري در دلائل المامه، مسنداً نقل مي كند از ذات مقدّس زهرا (س) كه روزي در مدينه زلزله اي آمد. همه از خانه ها بيرون آمدند، فرار كردند، و ديوارها هم مرتب مي لرزيد. همه هم ترسيدند. اينها ديدند وجود مبارك علي بن ابيطالب هراسي ندارد! خوب زلزله است، زمين لرزه است، زير آوار رفتن است. از مدينه بيرون آمدند. همه مي ديدند ديوارهاي مدينه دارد مي لرزد، و حضرت امير اصلاً ترسي ندارد. عرض كردند: يا علي! زلزله است، در شما هيچ اثري نيست، مثل اينكه خبري نيست؟ عرض كردند: يا علي! چطور در شما هيچ اثري نمي كند؟ حضرت زهرا (س) نقل مي كند در حضور اين مردم وجود مبارك حضرت امير، دستش را گذاشت روي زمين، فرمود: اسكني (3)، ساكن باش؛ ديدند زمين آرام شد! اين؛ علي(ع) اين است. اسكني ب ذن الله، آرام؛ آرام شد. همه علل و عوامل طبيعي زلزله حق است، هيچ حرفي در آن نيست. مرض به وسيله ميكروب مي آيد، ويروس مي آيد، علل و عواملي دارد، امّا نّي ابر ء الأكمه و الأبرص باذن الله(4)؛ مسيح هم در كنارش هست. زلزله صدها علل و عوامل طبيعي دارد، همه اش حق است امّا اينها علل قابلي اند، علل معّد و ممّد اند، كار به دست ديگري است. آن ديگري اگر به خليفه اش اجازه بدهد كه بگويد: زمين آرام! مي گويد: چشم. بعد اين آيه را خواند: و ذا زلزله ... . فرمود: اين كه يك زلزله مختصر است. ذا زلز لت الأرض ز لزالها. و أخرجت الأرض أثقالها. و قال الانسان مالها. يومئذ تحدّ ث أخبارها. بأنّ ربّك اوحي لها (5)، اين انسان علي بن ابيطالب است! حالا اگر كسي اين مقامات را به وسيله زهرا (س) بشناسد، آنوقت علوي خوبي خواهد بود، ديگر به دنبال ديگري نمي رود. اما اگر نه، به وسيله همان بخشش ها و مبارزات و اينها بشناسد چون آنها امثال و شواهد و نظائر دارد، ممكن است دنبال ديگري هم برود. اين كه اولين حامي ولايت وجود مبارك زهرا (س) بود، تا شاگردانش جمعش مي شدند؛ مسنداً، به استناد آيات قرآني، آنچه را كه خودش حجت خداست و معصوم هست، ديده بود؛ براي مردم بيان كرد تا روشن بشود علي جاي پيغمبر نشسته است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ(1) انفال . 24 (2) شوري . 23 (3) دلائل المامه. ص 2(4) آل عمران . 49 (5) زلزله . آيات 1 تا 5 منبع:کیهان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]