واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: گزارش ايسكانيوز از نشست « سينما، شهر،اقتباس ادبي» 1 محمدرضا اصلاني: با خودشناسي مي توان جهان آفرينش را شناخت
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز : محمدرضا اصلاني گفت: با خود شناسي مي توان جهان آفرينش را شناخت و با شناخت آفرينش هنرمند دست به خلق اثر هنري مي زند .
به گزارش خبرنگار سينمايي گروه فرهنگي هنري باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز"، محمدرضا اصلاني در نشست« سينما، شهر،اقتباس ادبي» اظهار داشت : سينما وقتي جدي شد كه به اقتباس از رمان و داستان رو آورد سينما يك معنا و امري ادبي است و درست كه به ظاهر تصويري است اما در اصل ادبي است .به دليل اين كه روايتي به شدت ادبياتي و جهاني است.
اغلب فيلم هاي هاليوودي از نمايش نامه ها و رمان هاي موفق آمريكااست. كه تهيه كنندگان انتخاب كرده به سناريو نويس ها براي تبديل به فيلم نامه مي دهند.
اصلاني تصريح كرد: در واقع ادبيات يك سناريو اورجينال و اصلي است شايد10درصد فيلم نامه اورجينال داريم و 90درصد فيلم ها در هاليوود بيشتر اقتباس از رمان ها و ادبيات است و اين يك جور تضمين كاري براي سينما دوستان و تهيه كنندگان است. روشنفكران و اهالي فكر و انديشه هيچ وقت از اقتباس خسته نشدند بلكه به اين گونه ادبي به شدت علاقمند هستند. فيلم هاي «آنتونيوني» بشيتر از رمان اقتباس شدند و از درونيات شخصيت ها ، رفتار و گفتگو ها در فيلمنامه خود و اقتباس از زمان استفاده كرده است. «اورسن ولز» هم از رمان هاي و نول هاي دوران خودبه خصوص دو فيلمش «دن كيشوت»و «محاكمه كافلا» ازاقتباس استفاده كرده است.
كارگردان آتش سبز افزود: اقتباس به معناي اين نيست كه يك داستان را از رمان و نول ادبي برداشته و تبديل به فيلم و تصوير كنيم بلكه در واقع سبك و ساختار يك فيلم است كه اقتباس را شكل مي دهد اقتباس نشان مي دهد كه چگونه روح يك اثر در فيلم تجلي پيدا مي كند.
در سينما فيلمساز تصوير مي سازد نه اينكه از يك داستان صرفا تصوير برداري كرده باشد در اصل بايد اقتباس يك فيلم درامي از تصوير باشد، ادبيات بايد الگو باشد متاسفانه در ايران بين رمان نويس ها و فيلم سازان اختلاف عقيده و يك جور دعوا وجود دارد.نويسنده انتظار دارد صفحه به صفحه رمانشان تبديل به فيلم شود در صورتي كه اين امكان پذير نيست و باعث تاسف اين كه، به جزء چند مورد از اين گونه اقتباس ها موردي در سينماي ايران وجود ندارد.
«محمدرضا اصلاني» خاطر نشان كرد: به دليل ضعف در بخش هاي مالي، اقتباس دچار ضعف در ايران است. عدم اقتباس ادبي باعث شد سينماي ايران به كپي برداري از آثار نازل قديمي و خارجي برود و اين ضربه مهلكي بر پيكره سينماي ملي و بومي وارد كرده است، در سه دهه اخير فيلمسازان توانستند نبض سينما را در دست گرفته و بر مسائل اقتصادي و اجتماعي بپردازند، در واقع واقعيت نبايد صرفا يك پوسته ظاهري باشد.
در دهه 40ما بيش از يك يا دو رمان نداشتيم ولي در حال حاضر ساليانه 40 تا 50رمان نوشته مي شود كه پيشرفت و رشد اين گونه ادبي را نشان مي دهد.
«اصلاني» در پايان گفت: روايت و اقتباس در هر جايي مختص بر خود آنجاست و قهرمان يك نشانه است. رستم اپيك نيست بلكه پدر و پسر همديگر را مي شناسند و اين يك نشانه است. چگونه روايت كردن، واقعيات جامعه را نشان مي دهد. ادبيات، اسطوره ها و نشانه ها تصويري از يك جامعه است.در اصل انسان اگر خود را نشناسد نمي تواند جهان پيرامون خود را شناخته ودست به خلق اثر هنري بزند. ما مجموعه اي از ادراكات خود هستيم، و همين ادراكات است كه مفهوم و معنا را در غالب تصويربيان مي كند و فيلمساز بايد به اين مفهوم ها و نشانه ها پي ببرد تا بتواند اقتباسي موفق از ادبيات داشته باشد.
دوشنبه 30 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]