واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مقدمهای بر صحیفه سجادیه
اقسام دعا (2) گفته شد كه دعا به اعتبارات گوناگون دارای اقسام مختلفی است و در بحث گذشته دو قسم از تقسیمات دعا به لحاظ هماهنگى زبان ، قلب و حقیقت بیان شد و اینك سومین قسم آن. دعاى ملحون گاهى دعا كننده در اثر عدم آشنایى یا عدم توجه، لفظ دعا را به صورت غلط استعمال مى كند، در حالى كه درخواست روحى او خلاف آن را اراده كرده است . در روایات و اخبار، از این دعا به دعاى ملحون تعبیر شده است .در كتاب شریف عده الداعى ، ذیل حدیثى از امام جواد علیه السلام آمده است كه اعراب الفاظ دعا، شرط اجابت یا ترتیب ثواب بر دعا نیست، بلكه فقط در ادب حضور و زیبندگى بیشتر و نتیجه عالى تر اثر دارد، لذا جمله امام جواد علیه السلام: «و دعائه الیه من حیث لا یلحن» به منزله مدح این نوع دعا نیست ، زیرا هرگاه كلمات دعا صحیح ادا شود، مقصود را بهتر ادا مى كند.دنباله فرمایش امام جواد علیه السلام «ان الدعا الملحون لا یصعد الى الله» نیز دلالت بر این دارد كه دعا به صورت ملحون و غلط بالا نمى رود، زیرا اجابت دعا لطفى عظیم است كه خداوند بر بندگان روا داشته است و هرگز خلاف آن كرامت واقع نمى گردد. هم چنین فرمایش نبى اكرم صلى الله علیه و آله و سلم :«هر گاه فردی غیر از امت من قرآن را به لحن غیر عربی قرائت كند ملائكه آن را بصورت عربی بالا میبرند». شاهد بر این مطلب مى باشد كه اصل در دعا و مناجات با حق ، ارتباط روحى است. دعاى قلبى دعایى است كه در آن لفظ وجود ندارد، بلكه فقط قلب متوجه خداوند است، و پیوسته این ارتباط باطنى و راستین بین عبد و رب برقرار مى باشد، كه این حقیقت دعا و بهترین حال یك انسان است. حال طلب خواسته اى است كه انسان باطنا آن را مى خواند، ولى هنوز آن را از خداى خود نخواسته است . خداى متعال این خواسته را نیز اجابت مى كند، اما چه بسا این اجابت در اثر عمل شایسته اى بوده كه قبلا انجام داده یا به عوض دعایى بوده است كه براى امر دیگرى داشته و به جهت مصلحتى به اجابت نرسیده است. این مضمون هم در ادعیه و روایات زیاده مشاهده مى شود. امیر المؤ منین علیه السلام در دعاى كمیل به خداى متعال عرض مى كند : اللهم مولاى ، كم من قبیح سترته و كم من فادح من البلاء اقلته و كم من عثار وقیته و كم من مكروه دفعته و كم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته . و در دعاى افتتاح وارده شده است : فكم یا الهى بن كربه قد فرجتها و هموم قد كشفتها و عثره قد اقلتها و رحمه قد نشرتها و خلقه بلاء قد فككتها در روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده كه حضرت فرمودند : هر كس روز دوشنبه و پنج شنبه را در ماه شعبان روزه بگیرد، حق تعالى بیست حاجت از حوایج دنیا و بیست حاجت از حوایج آخرتش را برآورده مى سازد.این شواهد نشان مى دهند كه بسیارى از حوایج واقعى انسان كه مورد درخواست واقع نشده یا هنوز انسان شعور به آن حوایج پیدا نكرده نیز به اجابت مى رسند. دعاى تكوینى دعایى كه فقط نظام تكوین خواهان آن است .اصولا نظام طبیعى عالم چنان تنظیم شده است كه به تمام نیازهاى موجودات ، گیاهان ، حیوانات و... جواب مثبت داده و آن را آماده ساخته است ؛ همانند غذاى متناسب با نوزاد كه در سینه مادر قبل از تولد آماده سازى شده و كودك با تمام وجود خواهان آن است . در قرآن كریم آمده است : «تمام آنچه در آسمان و زمین هستند، از خداى خود سؤال مىكنند»(2). و نیز «تمام آنچه را شما درخواست كردید عطا نمودیم و اگر نعمت هاى خدا را بخواهید بشمارید، نخواهید توانست»(3).روشن است كه انسان هرگز توانایى طلب نعمت هاى غیر متناهى اى را كه بدان ها محتاج است ندارد، پس تمام نعمت هایى كه در عالم خارج هست - كه قابل شمارش هم نمى باشد - بخشش و اجابت تكوینى پروردگار عالم است .ناگفته نماند كه بسیارى از مواهب الهى ، اصلا در مسیر فكر انسان قرار نمى گیرد تا انسان آن را تمنا نماید، از این رو اگر دستگاه آفرینش ، بسیارى از نیازهاى ما (مانند انواع و اقسام میوه ها، سبزى ها، رنگ ها، زیبایى ها و... را در خود نداشت ، در توان هیچ فكر و اندیشه اى نبود كه حتى یكى از آن ها را تصور كند و سپس تمنا نماید. مثلا اگر میوه هاى زمستانى و تابستانى خلق نمى شد، در توان كدامین فكر بود كه آن ها را تصور كند و درخواست نماید؟پس ، بیشترین عطایاى الهى در جواب به حاجات تكوینى انسان است ، بدون آن كه تقاضایى از ما در كار باشد. فقط اوست كه مى داند این موجود خاص به چه چیزهایى محتاج است و بدون این كه درخواستى در كار باشد، از راه لطف به او عطا فرموده است .ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته ما مى شنود (3)البته این نكته هم دانستنى است كه این گونه از دعا، هرگز از اجابت جدا نیست ؛ زیرا امرى است كه آن را نظام احسن ایجاب كرده است ، و بر اساس حكمت الهى ، آنچه كه در نظام احسن لازم باشد، وجودش حتمى بوده و تخلف ناپذیر مى باشد.قابل ذكر است كه تقسیم دعا به اقسام شش گانه فوق ، نوعى از حصر عقلى نمى باشد، لذا امكان افزایش آن خصوصا در زمینه هاى عرفانى وجود دارد؛ در عین حال ، این مقوله فعلا از بحث ما خارج است .(1) الرحمن /29.(2) ابراهیم ، 34.(3) مثنوى معنوى ، دفتر اولر.ك : شرح صحیفهی سجادیه - آیت الله ممدوحی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]