واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خداحافظی ایتالیاییها با «پاواروتی»
آنروزها كه "لولچیانو پاواروتی" - لوسیانو - از دانشگاه فارغالتحصیل شد، دقیقا نمیدانست كه معلم باقی بماند یا این كه بهكار خوانندگی حرفهیی روی آورد؛ پدرش گفت: لوچیانو! اگر سعی كنی كه روی دو تا صندلی بنشینی، از وسط آنها میافتی؛ پس باید یك صندلی را انتخاب كنی. پاواروتی معلمی را رها و بهخوانندگی چسبید. او پس از هفت سال مطالعه و نومیدی بود كه در نخستین برنامه حرفهیی خود ظاهر شد و بار دیگر پس از هفت سال تلاش، به اپرای متروپولیتن راه یافت. او صندلیاش را انتخاب كرده و موفق هم شده بود. لوچیانو پاواروتی، 12 اكتبر 1935 در خانوادهای فقیر در "مودنا"ی ایتالیا متولد شد. پدرش خوانندهی آماتور ارتش موسولینی و یك نانوا بود. او در جوانی عاشق فوتبال و یكی از اعضای تیم فوتبال شهر شد و بعد از سالها تمرین صدا و نمایشهای آماتوری با پدرش، برای شركت در مسابقات بینالمللی لینگین به شهر والس رفت و موفق به كسب جایزهی اول این مسابقه شد. میگویند همین امر مقدمهای شد كه نخستین نقش حرفهییاش را در سال 1961 با عنوان "رودولفو" اپرای خواننده دورهگرد (LA Boheme) اثر جاكومو پوكینی، در سالن اپرای رجوا میلیا اجرا كند. با اجرای این نقش، وی بهعنوان خوانندهی اپرا رسمیت یافت و در سال 1965 در سالن كاونت گاردن لندن، توجه جان ساترلند - خوانندهای سوپرانو استرالیایی - را به خود جلب كرد و این آغاز فعالیت جهانیاش شد. سپس به استرالیا رفت و چیزهای زیادی دربارهی تنظیم صدا و آوازخوانی از ساترلند یاد گرفت آن دو در اپراهای زیادی باهم ظاهر شدند؛ ازجمله "خوابگرد" اثر وینچنزو بلینی و "فریب" اثر جوزفه وردی و همچنین صفحات زیادی را نیز باهم پر كردند. از سال 1970 پاواروتی حضور گستردهای در سالنهای مشهور سراسر جهان پیدا كرد. گفته میشود، گرچه در ابتدا، تخصص وی اجرای نقشها تند و تیز و سبكی چون الوینو در "خوابگرد" بود، اما بعدها توانایی اجرای نقشهای سنگینتر مانند ریكاردو در اپرای یك بالماسكهاش را پیدا كرد. همچنین وی كنسرتها و نمایشهای زیادی را از جمله در استادیومهای چندین هزار نفری اجرا كرد؛ بهعنوان مثال میگویند، اجرای نقش دوك مانتوا از اپرای ریگولتوی وردی، با حضور 200 هزار نفر در پارك مركزی نیویورك از جمله شاهكارهای فوقالعادهی او بوده است. وی امیدوار بود به اینوسیله اپرا را به مردمیكه تاكنون چیزی از اپرا نمیدانستند بیشتر معرفی میكند و آنها را با این سبك موسیقی آشتی دهد. پاواروتی با تشكیل گروه "پاواروتی و دوستان" كه در آن خوانندگان مشهور بینالمللی پاپ دنیا ازجمله برایان آدامز، آناستازیا، سلین دیون، التون جان، اریك كلاپتون، انریكو ایلگسیاز، ریكی مارتین، استینگ و بسیاری دیگر، به او ملحق شده بودند، كنسرتهای خیرخواهانهی زیادی جهت كمك به كودكان جنگزده اجرا كرد. در سال 1990، با دو خوانندهی تنور اسپانیایی تیمی تشكیل دادند و در فینال جامجهانی فوتبال یك كنسرت تلویزیونی را در رم اجرا كردند كه یكسال بعد جایزهی " گرمی" را از آن خود كرد. این تیم سه نفره به محبوبیت زیادی دست یافت و در مناسبتهای زیادی از جمله مراسم فینال جام جهانی لسآنجلس در 1994، پاریس در 1998 و یوكوهومای ژاپن در 2002 برنامه اجرا كردند. این سه آلبوم از جمله پرفروشترین آثار كلاسیك جهان بهشمار میآیند. وی همچنین چندین برنامه نیز با بزرگان پاپ از جمله برایان آدامز - خواننده كانادایی -، استینگ - خواننده انگلیسی - و گروه ایرلندی u2 اجرا كرده است. او زندگی نامه خود را به نام داستان من (Pavarotti:My Own Story) در سال 1981 و دنیای من در سال 1995 منتشر كرد. اپرای عروسكی فیگارو و دون ژوان، آثار وردی، پاواروتی و دوستان و مادر از اجراهای دیدنی و ماندگار بهشمار میروند. لولچیانو پاواروتی هیچگاه خود را وادار به یادگیری نتها و تكرار آنها نكرد، او بیشتر مواقع از استعداد ذاتی خود بهره گرفته و نخستین هنرمند اپرا بود كه از قدرت رسانهها برای پیشبرد كارها و موفقیتش استفاده نكرد. پاواروتی در 13 مارس 2004 در سالن متروپولتین نیویورك با اجرای آخرین برنامهاش رسما از دنیای اپرا خداحافظی كرد. وی صبح پنجشنبه، - 15 شهریور - ششم سپتامبر 2007، در سن 71 سالگی در شهر مودنای ایتالیا درگذشت. پاواروتی كه بهخاطر سرطان لوزالمعده تحت درمان بود، در ماه ژوئیه 2006 برای درمان سرطان پانكراس در نیویورک تحت عمل جراحی قرار گرفته و از آن زمان تاکنون در انظار عمومی ظاهر نشد. طی هفتهی جاری اعلام شده بود كه پاوراتی به پاس فعالیتهایش در ترویج فرهنگ ایتالیا جایزهای دولتی دریافت خواهد کرد. او نخستین کسی بود که قرار بود جایزهی فرهنگ ایتالیا را دریافت کند. خودش گفته بود: این جایزه وجودم را از شادی و غرور پر میکند. بهرغم خوشبینیها نسبت به توانایی پاوراتی برای ازسرگیری تور خداحافظی در سالجاری، وضعیت سلامتیاش مانع بازگشت او به صحنه شد. وی آخرینبار، ابتدای سال 2006، در مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی تورین برنامهای عمومی اجرا کرد. او همیشه میگفت: من فكر میكنم زندگی توام با موسیقی، زیباترین نوعی زندگی است، بههمین دلیل همواره زندگیام را وقف موسیقی كردهام.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 841]