پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848268636
وقتي عزيزمان ديگر نيست
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: وقتي عزيزمان ديگر نيست جام جم آنلاين: صبح زود، زنگ تلفن، دلهره عجيب و صداي بغض كرده آن سوي خط كه خبر از مرگ عزيزي ميدهد. اين منظره و موقعيت براي خيلي از ما آشناست و تجربه تلخ و اضطراب آلودي است كه موجب ميشود همواره از هر صداي زنگي در زماني بي وقت دچار استرس و نگراني شويم و با ترس و لرز به سمت تلفن برويم. به قول معروف، اين شتري است كه در هر خانهاي ميخوابد و از آن چارهاي نيست. مرگ عزيزان بويژه اعضاي خانواده يكي از عوامل مهم افسردگي و از هم گسيختگي رواني در انسان شناخته ميشود كه در حالت طبيعي يك واكنش منطقي به حساب ميآيد و غم و اندوه ناشي از فقدان يك عزيز را نميتوان نشانه بيماري يا اختلال حساب كرد، اما اگر مرحله سوگواري و داغداري طولاني شود و از زمان منطقي و طبيعي خود فراتر رود آنگاه بايد به وجود علائم افسردگي و بيمارگونه در فرد شك كرد و براي مقابله با آن به روانشناس يا روانپزشك مراجعه كرد. طي كردن اين بحران روحي و فرآيند سوگ، حاوي برخي نكات و دستورالعملهاي روانشناختي است كه آگاهي از آنها به افراد كمك ميكند، اين دوره دشوار و غمانگيز را راحتتر طي كنند و به روال عادي زندگي خود بر گردند. براي آشنايي با اين مهارتها و تكنيكها اين مقاله را بخوانيد. سوگ بيش از آنكه يك پديده يا كيفيت رواني مستقلي باشد، يك واكنش رواني به يك موقعيت ناگوار و فقدان يك چيز با ارزش است. نوعي پاسخ و عكسالعمل هيجاني نسبت به فقدان و از دست دادن كسي يا چيزي كه براي انسان مهم است. اين امر ارزشمند ممكن است شغل يا مثلا مسكن باشد كه آدمي با از دست دادن آن دچار علائم سوگ شود. اما مقصود از سوك در اينجا در نسبت با فقدان و از دست دادن يك انسان تعريف شده است. بنا به تعريف روانشناسان، سوگ حالت اندوه و ناراحتي شديد دروني در واكنش به از دست دادن شخص يا عقيده و فكري خاص است. اين تعريف مربوط به وضعيت طبيعي سوگ است، اما يك نوع سوگ عميقتر و پيچيده هم داريم كه اگر فرآيند سوگ بدرستي طي نشود، به سراغ آدمي ميآيد. يعني اگر فرد در يكي از مراحل سوگ باقي بماند يا اينكه مراحل را به كندي طي كند و يا شدت واكنشهايش بيش از حد معمول باشد، اصطلاحا ميگوييم سوگ پيچيده شده است. در اين موارد سوگ منجر به بروز مشكلاتي در زندگي معمولي شخص شده و عملكرد او را تحت تأثير قرار ميدهد. مراحل سوگ فردي كه دچار سوگ ميشود به لحاظ رواني مراحل زير را تجربه ميكند كه با توجه به تيپولوژي افراد مثلا برونگرا يا درونگرا بودن، جنسيت، سن، چگونگي حادثه و شخصي كه از دست رفته است، فرق ميكند و داراي شدت و ضعف است. اما به طور طبيعي و بر اساس يافتههاي روانشناسي، مراحل زير فرآيند تجربه سوگ را نشان ميدهد كه معمولا در همه افراد قابل رديابي است: 1- انكار فقدان در اين مرحله بازمانده واقعه از دست دادن فرد و نزديكان خود را باور نميكند و دست به انكار آن ميزند مثلا اينكه «مطمئنم كه زنده است» يا «امكان نداره. مگه ميشه. او نميميره.» 2- درك فقدان. در اين مرحله فرد كم كم و بتدريج به اين نتيجه ميرسد كه عزيزش را از دست داده پس در اين دوره شاهد نخستين احساسات ناراحت كننده خواهيم بود. اين احساس بدين گونه ابراز ميشود كه «كمرم شكست. ديدي عزيزم از دست رفت. ديدي بچم پرپر شد.» 3- احساس ترك شدن و اضطراب. فرد در اين مرحله احساس ميكند تنها مانده و كسي را ندارد و اضطراب زيادي در مورد آينده به وي دست ميدهد: «چه جوري بچهها را تنها بزرگ كنم؟ بدون پدر و مادرم چه كار كنم؟» 4- نا اميدي، گريه كردن، كرختي و سستي، گيجي و منگي 5- مشكل در تصميمگيري، احساس نا آرامي، بي خوابي، از دست دادن اشتها، تحريكپذيري، از دست دادن كنترل خود و فراموشكاري 6- غصه خوردن و يادآوري مداوم عزيز يا عزيزان از دست رفته 7- خشم در اين زمان شاهد عصبانيت و خشم فرد نسبت به خود و اطرافيان و حتي خدا و مقدسات خواهيم بود «اي خدا اين چه حكمتي بود، چرا من؟ چرا اين اتفاق براي من افتاد؟» 8- احساس گناه در اين مرحله فرد بشدت دچار احساس گناه شده و خود را به خاطر اتفاق افتاده مقصر دانسته و سرزنش ميكند مثل اينكه «من دارم تقاص پس ميدهم. چرا من نتونستم كمكش كنم؟» 9- احساس تهي بودن و از دست دادن تصوير ذهني فرد در اين مرحله فرد بشدت احساس خلا‡ و بيهودگي كرده و در واقع تصوير ذهني فرد از خود دچار تغيير و دگرگوني ميشود. اين گفتهها كه «اين اتفاق همه چيز رو با خودش برده، هيچي نمونده، همه چيز خراب شده» حاكي از چنين احساسي است. 10- غم و غصه عميق ناراحتي و غمگيني فرد تا حدي است كه حتي در حضور ديگران هم از بين نميرود. 11- همانند سازي با فرد از دست رفته در اين مرحله فرد از خصوصيات و رفتارهاي كسي كه از دست داده تقليد ميكند. 12- افسردگي عميق در اين مرحله فرد بشدت افسرده است. احتمال وجود افكار يا حتي اقدام به خودكشي در اين مرحله وجود دارد «كاشكي من بميرم» و «ديگه نميخواهم زنده باشم» 13- جنبههاي پاتولوژيك عميق از جمله اختلالات سايكوسوماتيك و هيپوكندرياسيس. 14- مرحله بازسازي در صورت حل سوگ و گذشتن از اين مراحل فرد قادر خواهد بود كه به جامعه بازگشته و زندگي عادي خود را از سر بگيرد. نكته مهميكه بايد مورد توجه قرار بگيرد اين است كه بدانيم موارد فوق از همديگر كاملا جدا نيستند و گاهي شاهد بروز چندين مورد از آنها با همديگر هستيم. اين وضعيت ممكن است حدود 4 تا 6 هفته طول بكشد. البته اين به شرايط بيروني افراد نيز بستگي دارد؛ يعني اگر فرد مورد حمايت و رواني قرار بگيرد سازگاري زودتر ايجاد ميشود و هر چقدر تنها بماند و به حال خود رها شود، سازگاري ديرتر اتفاق ميافتد. پس از طي شدن اين مراحل بسياري از اين افراد به فعاليتهاي عادي و كارهاي روزانه خود بازخواهند گشت، مگر اينكه فرد از قبل داراي اختلالات و ضعفهاي شخصيتي، احساسي و هيجاني پاييني برخوردار باشد كه چنين افرادي بشدت آسيب پذيرند. دكتر مسعود غفاري، روانشناس در اين باره ميگويد: يك انسان بهنجار و سازگار بعد از 4 تا 6 هفته، رفته رفته به شرايط بهنجار زندگي برميگردد و روند زندگي را از سر ميگيرد. در موارد استثنايي مثل حوادثي چون سيل و زلزله كه وقتي فرد به كوچه و بازار و شهر ميآيد مدام با صحنههاي خرابي روبهرو ميشود اين تحريكات ديداري و اطلاعاتي مرتبط به صورت تحريكات شنيداري مانع سازگاري فرد ميشود. دكتر سيما فردوسي، روانشناس درباره تاثير دارو درماني يا رفتاردرماني در ارتباط با اين افراد به هر دو شيوه معتقد است و ميگويد: هر دو لازم است چون برخي به دارو احتياج دارند و اگر دارو مصرف نكنند نميتوانند خود را كنترل كنند و با محيط وفق دهند، حتي نميتوانند بخوابند و دچار توهم و رفتارهاي آشفته ميشوند كه در اين موارد حتما بايد دارو مصرف كنند والبته در كنار دارو بايد از تكنيكهاي رفتاردرماني براي حل مشكل اين افراد غافل نشد. يكي از خطراتي كه به لحاظ روانشناختي و از منظر آسيبشناسي رواني اجتماعي در ارتباط با شيوه رفتار با داغديگان وجود دارد، اعمال رفتارهاي سنتي و غير علمي است كه اطرافيان از سر دلسوزي با اين افراد دارند كه موجب ميشود بازسازي رواني آنان به تاخير بيفتد؛ مثلا برخي هنگام مواجهه با اين افراد سعي ميكنند از گريه كردن آنها جلوگيري كنند يا به پسر بچهها ميگويند شما مرد هستيد و مرد كه گريه نميكند. رفتارهاي اينچنيني سوگ را به تاخير مياندازد و فرد در آينده دچار اختلالات رفتاري خواهد شد. استفاده غلط از برخي عقايد و افكار مذهبي نيز سلامت رواني اين افراد را به خطر مياندازد. دكتر فردوسي در اين باره ميگويد: القاي تعليمات و عقايد مذهبي غلط و افراطي در تشديد بحران و تاخير درمان اين افراد موثر است. از مذهب و دين بايد براي آرامش انسانها استفاده كرد، نه در برانگيختن خشم و غضب يا افسردگي آنها. اينكه مثلا اين حادثه، تقاص فلان گناه و نشانه خشم و قهر خداوند است نمونهاي از استفاده نادرست از مفاهيم ديني در اين زمينه است كه نه تنها كمكي به داغديگان نميكند، بلكه وضعيت روحي آنان را بحرانيتر ميكند و درمان را به تاخير مياندازد.» آنچه اطرافيان داغديده بايد بدانند بديهي است كساني كه عزيزي را از دست دادهاند، از شرايط عادي و منطقي روحي رواني برخوردار نيستند و نزديكان و اطرافيان آنان بايد با رفتار و واكنش صحيح به سازگاري و حل مشكل آنها كمك كنند. به ياد داشته باشيد بهبود اثرات عاطفي حادثه، نياز به زمان زيادي دارد. انتظار نداشته باشيد كه سريعا به وضعيت سابق برگرديدگاهي نداشتن اطلاع كافي و استفاده از شيوههاي غلط و غيرعلمي از سوي اطرافيان فرد مصيبت ديده، وضع را از چيزي كه هست بدتر ميكند و فرآيند عبور از مرحله سوگ را به تاخير مياندازد لذا نزديكان اين افراد بايد به نكات زير توجه داشته باشند و به آن عمل كنند: 1- به افراد اجازه بدهيد در صورت امكان جنازه عزيزانشان را ببينند. 2- فرصت سوگواري و گريه و زاري را براي داغداران فراهم كنيد 3- سعي كنيد افراد مصيبت ديده را دور هم جمع كنيد تا با هم عزاداري كنند. 4- به فرد اجازه و فرصت صحبت كردن بدهيد ولي در صورت تمايل نداشتن وي را مستقيما وادار به صحبت نكنيد. 5- از سكوت نهراسيد، اما بتدريج و آرام سعي كنيد به بهانههاي مختلف به افراد ساكت نزديك شويد ابراز حمايت و كمك كنيد يا از آنها در كارها كمك بخواهيد. 6- بازماندگان (بويژه در حوادث) بيشتر نياز دارند داستان فاجعه را بارها و بارها بازگو كنند. شما ميتوانيد با سوالات بجا و مناسب و با استفاده از روشهاي مناسب گوش دادن مثل توجه كردن، نگاه كردن و تكرار جملات، اين فرآيند و تخليه هيجاني آنها را ادامه دهيد. 7- از دادن قول و وعدههاي بيجا بشدت پرهيز كنيد. بهترين جمله ميتواند اين باشد «درست است كه اوضاع مثل سابق نخواهد شد، ولي مثل الان هم نميماند.» 8- داغديدگان ممكن است احساسات و واكنشهاي مختلف و گاه عجيبي نشان دهند. تمام اين احساسات و واكنشها را بپذيريد و عكسالعمل منفي نشان ندهيد. 9- سعي كنيد از وابسته شدن فرد به خودتان جلوگيري كنيد. 10- شركت در مراسم مذهبي و دعا در حفظ سلامت رواني حادثه ديدگان نقش بسزايي دارد. 11- افراد خانواده و بخصوص كودكان را تا حد امكان از همديگر جدا نكنيد. 12- شرايط و فرصتي را براي بازي كردن و سرگرم شدن براي كودكان فراهم كنيد. توصيههاي لازم به داغديدگان مرگ و از دست دادن عزيزان براي همه ما رخ ميدهد و عبور از اين شرايط سخت به آگاهي و مهارتهايي نيازمند است كه اطلاع از آنها به ما كمك ميكند تا اين وضعيت دشوار سوگ را راحت تر تحمل كنيم و به سلامت از آن بگذريم. ممكن است هفتهها و ماههاي بعد از مصيبت با مواردي از قبيل غمگيني، افسردگي، درماندگي و ناتواني، علاقه نداشتن به كارهاي سابق، بي تفاوتي و بيحوصلگي روبهرو شويد. توصيههاي زير ميتواند در اين مراحل سخت به شما كمك كند: 1- به خود حق بدهيد كه احساس عصبانيت، غمگيني، ناراحتي و بسياري از احساسات ناراحتكننده ديگر داريد. 2- درخصوص احساسات خود با ديگران صحبت كنيد. 3- احساسات و نگراني خود را ابراز و هر وقت خواستيد گريه كنيد. 4- مراقب وضعيت جسمي خود باشيد. وقتي فرصت پيدا كرديد استراحت كنيد و چيزي بخوريد. 5- زماني را براي كارهاي شخصي مانند رسيدگي به بهداشت و مراقبت شخصي خود اختصاص دهيد. 6- به خود سخت نگيريد و به دليل عصبي و پرخاشگربودن خود را سرزنش نكنيد. 7- ارتباط خود را با اطرافيان حفظ كنيد و با بستگان و كساني كه همدرد شما هستند، در تماس باشيد. 8- احساسات و عواطف خود را از هر طريقي كه ميتوانيد ابراز كنيد و اگر دوست داريد و ميتوانيد بنويسيد، نقاشي كنيد، گريه كنيد، دعا كنيد، قران بخوانيد، عصباني شويد، داد بزنيد و غم سنگين خود را بيرون بريزيد. 9- لوازم شخصي و يادگاريهايي از فرد يا افراد از دست داده را نگه داريد و همراه خود داشته باشيد. اگر باعث تسكين شما ميشود ميتوانيد با فرد از دسترفته صحبت كنيد و براي وي نامه بنويسيد يا برايش دعا كنيد. 10- به ياد داشته باشيد بهبود اثرات عاطفي حادثه، نياز به زمان زيادي دارد انتظار نداشته باشيد كه سريعا به وضعيت سابق برميگرديد. 11- زندگي شما پس از اين اتفاق تغيير خواهد كرد و ممكن است مجبور باشيد دوباره و از صفر شروع كنيد يا مجبور به انجام كارهايي باشيد كه تا به حال نكرده ايد. از نظر روحي خود را براي اين تغيير آماده كنيد. 12- تا مدتها شما در وضعيت بحراني به سر خواهيد برد. اين بحران ممكن است عوارضي را در زندگي شما ايجاد كند؛ مثل مشكلات مالي و خانوادگي و... اين عوارض و مشكلات ممكن است گذرا باشد و با تدبير درست حل شود، بنابراين از گرفتن تصميمات مهم براي آينده مانند رها كردن كار، انتخاب محل جديد زندگي و مهاجرت خودداري كنيد. 13- حادثه تلخي كه پشت سر گذاشتهايد، ممكن است عوارض رواني و رفتاري خاصي را به دنبال داشته باشد لذا اگر احساس ميكنيد قادر به مقابله با اين مشكلات نيستيد، به متخصصاني از قبيل پزشك، مددكار، روانشناس، روانپزشك يا مشاور مراجعه كنيد. سخن پاياني در ميان توصيههاي فوق اين مورد آخري با توجه به اينكه فرهنگ مراجعه به روانشناس يا مشاور در هنگام يك اتفاق ناگوار و فشارهاي روحي، در كشور ما هنوز جا نيفتاده است بشدت توصيه ميشود، چرا كه ما در زمان مصيبت و سوگ يا به درون خود فرو ميرويم و غم و اندوه را در خود سركوب و نهادينه ميكنيم كه آثار سوء آن در بلندمدت به بهداشت رواني ما آسيب ميزند يا به برخي راهكارهاي سنتي و غير علمي تا مرز خرافات پيش ميرويم كه تنها بر مشكل ما ميافزايد، لذا سوگواري صرفا در مراسم عزاداري خلاصه نميشود و نيازمند مهارتهايي است تا فرآيند آن بدرستي طي شود و سوگ در بازمندگان تثبيت نشود و باقي نماند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
وقتي عزيزمان ديگر نيست-وقتي عزيزمان ديگر نيست جام جم آنلاين: صبح زود، زنگ تلفن، دلهره عجيب و صداي بغض كرده آن سوي خط كه خبر از مرگ عزيزي ميدهد. اين من.
تهاجم فرهنگي ديگر قابل علاج نيست! ... وقتی فیلم، آهنگ، تابلوی نقاشی، زندگی فلان انقلابی مثلاً ژاندارک یا سرباز فداکار فلان کشور را برای شما به تصویر می ...
شهدای اینجا ، دیگر تشنه نیستند !-شهدای اینجا ، دیگر ... فکه روایت سر زمینی است که رمل های آن پیکر خونین بسیاری از عزیزان این سرزمین را کفن کرده است . فکه ...
بنابراین عراق دیگر برای ایران تهدید نیست، همان طور که ما برای آنها تهدید .... ژنو مبنی بر اینکه وقتی کشوری اشغال میشود نیروی اشغالکننده وظیفه دارد از تمامی ... سایرین میتوانند به کشور عزیزمان بازگردند و یا هر جایی که مایل هستند مسافرت کنند.
ميترسيد از ملاقات با نويسندهاي كه ديگر شاداب و پرانرژي نيست، آزرده شويم. ... آنها را با ظرفشان به همسايه بسيار عزيزمان ميسپارد و از او ميخواهد تا وقتي برميگرديم، ...
وقتی دل یک مرجع تقلید میشکند!-راسخون : عزیزان من! ... مى کنیم توخالى و بى محتواست و به گفته شاعر: زندگى نقطه مرموزى نیست غیر تبدیل شب و روزى نیست تلخ و ...
«خیابان بیست و چهارم»؛ وقتی تماشاگر ارزش ندارد-گره گشاییهای خارق العاده نیز در ... گره گشاییهای خارق العاده نیز در فیلم کم نیستند، خواهر مقتول از این که قاتل، ... سر سبکهای دیگر و کم طرفدارتر (در میان فیلمسازان) مانند سینمای جنایی چه آمده است. .... رانندگی ما در خیابانهای وطن عزیزمان ایران هم از همین قانون پیروی می کند؛ در تقاطع .
زمان جنایتكار است، اما جنایتپیشه نیست-«زمان جنایتكار است، اما جنایتپیشه ... وقتی همهچیز پایان یافت، خاطرشان آسوده شد و به خود گفتند كه «رسیده بود بلایی، ولی بهخیر گذشت. ... ولی از سوی دیگر عبدالله بن زبیر در مكه برخاست و قدرت خود را بیشتر گسترد و یزید را در واپسین ... اما اینبار قربانیان آن، پاكان و عزیزان خدا نبودند.
اين متن توهين به كسي نيست سياسي هم نيست فقط بیانگر بیماری فرهنگی است . ... بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند. ... کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.
چرا جای شما خالی باشد دوست عزیزمان محمدهادی کریمی با ساخت «برف روی شیروانی ... را پاس داشته که من بالشخصه از این عزیز متشکرم و اگر چند نفر دیگر هم مثل ایشان پاسداشت ... از آن برخوردار نیست] ثانیا وقتی قرار است شما درباره شخصیتی ملی [ولو ...
-