واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: يادداشت فريد زكريا در نيوزويك: اوباما و راه دشوار كاريزما ماندن
فريد ذكريا، سردبير هفتهنامه آمريكايي نيوزويك در سرمقاله شماره هفته گذشته اين مجله به بررسي و تحليل مشكلات و موانعي پرداختهاست كه باراك اوباما، رئيس جمهور منتخب ايالات متحده، با آن مواجه خواهد بود. او در اين يادداشت با بيان اينكه عمده مشكل آمريكا و رئيس جمهور جديد آن «اعاده حيثيت از اطمينان از دست رفته و اصلاحات در آمريكا»، است، بر اين باور است كه اوباما دير يا زود، و در چالش با اين مشكلات چهره كاريزماتيك خود را از دست خواهد داد. آنچه در پي ميآيد متن كامل يادداشت فريد زكريا در نيوزويك است.
آفتاب- مطهر اميري: ماكس وبر جامعه شناس آلماني، قدرت كاريزماتيك - فره مند- را اينگونه توصيف ميكند: «كيفيت وجودي يك فرد كه او را از انسانهاي عادي متمايز ميكند و او را داراي قدرتهاي فرا طبيعي و فرا انساني نشان ميدهد و يا حداقل او را با اين قدرت يا استعداد خاص بازنمايي ميكند».
گروهي از طرفداران اوباما به گونهاي سخن ميگويند كه گويا فردي را با چنان ويژگيهايي يافتهاند. آنها اعتقاد دارند كه تولد، جريان زندگي… و قدرت بيان ويژه و استثنايي به او كيفيتي منحصربه فرد بخشيده است. اوباما البته داراي شبهه ويژگيهاي كاريزماتيك است. و اين البته براي او استعداد قابل توجه و ويژهاي در عرصه سياسي فراهم آورده است.
اما خيلي زود قدرت اوباما از يك قدرت كاريزما و متاثر از ويژگيهاي فردي به يك قدرت رسمي و اداري متاثر از جريانات روزمره بروكراتيك و تحت انقياد كابينه تغيير خواهد كرد. به اصطلاح وبر، يك تغيير چهره از اقتدار كاريزماتيك به يك اقتدار قانوني.
در ژانويه گذشته اوباما به دولت ايالات متحده راه پيدا كرد و نامش در ابتداي ليست بلند بالاي كابينه جديد قرار گرفت.
عليرغم همه مشكلات و بحرانهايي كه تا به حال وجود داشته است ايالات متحده همچنان يكي از مهمترين كشورهاي دنيا محسوب ميشود. آنچنان كه قادر به انجام حتي آزمون و خطاهاي بيشماري در سطح دنيا است كه ديگر كشورهاي قدرتمند قادر به انجام آن نيستند.
اينجا ياد نويسنده آلماني «جوزف ژووف» ميافتم كه از آمريكا با عنوان «ابر قدرت هميشگي» ياد ميكرد. علاوه بر اين جايگاه كه آمريكا همواره در اذهان و در واقعييت در اختيار داشته است، كيفيتهاي منحصر به فرد اوباما، و احتمالا ترميم و التيام احساسات مردم كه متاثر از دوران رياست جمهوري بوش در اقصي نقاط جهان خدشه دار شده بود را نيز ميتوانيد به ويژگيهاي كنوني آمريكا در اذهان اضافه كنيد.
اوباما، البته كه يك رييس جمهور كاريزماتيك باقي نخواهد ماند. آنها مجبورند رودرو با مشكلات مواجهه شوند. و نهايتاً اين كه تاثير حضور و قدرت فرهمندانه آنها تحت استراتژي اتخاذ شده در مقابله با مشكلات، افزايش يا كاهش مييابد.
درعمل اما اين مهم نيست كه آنها كاريزما دارند يا نه. جرج واشنگتن، آبراهام لينكلن و فرانكلين روزولت قدرت كاريزماتيك تاريخي خود را در عمل ساختند نه در سخن گفتن.
آن زمان كه جنگ عراق گزينه اصلي بسياري از راي دهندگان به اوباما بود واقعا مهم نبود كه اوباما چه فكر ميكرد يا اينكه تيم انتخاباتي وي چه وعدههايي ميداد. او بر اين اساس كه چگونه از پي بحران اقتصادي كه آمريكا و دنيا را در معرض مشكلات جدي قرار داده است بر خواهد آمد مورد قضاوت قرار خواهد گرفت.
براي اينكه اوباما در اذهان باقي بماند نبايد نقشي كمتر از نقش منجي سرمايه داري ايفا كند.
البته اولين وظيفه او سختترين آنها خواهد بود. اعاده حيثيت از دست رفته آمريكا.
در پي راه يافتن اوباما به كاخ سفيد، يك رضايت و شادي فراگير در سراسر آمريكا اتفاق افتاد. اما اين چيزي از فشار مشكلات
” آخرين راهي كه اوباما ميتواند اين اعتماد ازدست رفته را باز گرداند، احياء خود سيستم است. كابينه او در حالي دولت را در اختيار ميگيرد كه مجبور به تقويت واحدهاي خصوصي، تضمين پرداخت ضرر واحدهاي اقتصادي و پرداخت وام به صنايع خودروسازي ميباشد.... “
اقتصادي مردم در ايالات متحده نميكاهد. به قول ديويد سوانسن، رئيس دپارتمان اقتصاد دانشگاه ييل، سختي كار آنجاست كه دولت ايالات متحده بايد اعتماد از دست رفته مردم را به سيستم اقتصادي كه در حال حاضر شكست خورده و غير قابل اعتماد به نظر ميرسد را باز احياء كند.
اين اعتماد از دست رفته چگونه باز ميگردد؟ كاري كه در ساحت عمل سختتر از حيطه سخنپراكني و شعار است. جورج بوش امور را چنان آرام و تحت كنترل نشان ميدهد كه باعث نگراني غير عادي مردم شده است. و اين گويا به اين خاطر است كه به نظر ميرسد كه آرامش بوش ارتباطي واقعي با اتفاقات و پديدههاي پيرامون وي ندارد.
گويا وي كاملا از اوضاع عراق، لويزيانا يا افغانستان بي اطلاع است. فرانكلين روزولت نيز همچون بوش ديدگاهي خوشبينانه را ترويج ميكرد. اما او سختيهاي بسياري را براي تشخيص و تبيين عمق مشكلاتي كه ايالات متحده با آن روبهرو بود متحمل شد. وي در دوران ابتداي كار خود اساس سيستم بانكي آمريكا و مشكلاتي كه اين سيستم با آن روبهرو بود را براي مردم توضيح داد و سپس براي دوباره بهتر به كار انداختن آن از مردم كمك خواست. و در حالي كه مشكلات را ليست كرده و آماده داشت ميگفت: «اين مشكل همه ماست».
مرحله بعدي ايجاد اعتماد در مردم نسبت به استحكام و پيشبينيپذيري سيستم تجاري در آمريكاست. سوانسن يكي از موفقترين سرمايه داران دهه گذشته بر اين اعتقاد است كه «شكاف عميق و بحرانزايي در شيوه عمل كابينه بوش وجود دارد. بازار بايد قابل پيش بيني و مطمئن باشد. و عملكرد كابينه تنها عدم اطمينان و در نتيجه پيش بيني ناپذيري بوده است. ابعاد اين قضيه منحصر به فرد، پاسخهايش به هر نهاد متفاوت و منطق آن مبهم است . همه اينها تنها باعث حيراني و ابهام در سرمايهداري ميشود.
” اوباما چالشهاي اساسي و سختي پيش رو خواهد داشت. اما هيچكدام- نه عراق، نه روسيه، نه پاكستان و چين و افغانستان- به اندازه اين وظيفه مهم، تاثير گذار نخواهد بود. اعاده حيثيت از اطمينان از دست رفته و اصلاحات در آمريكا.... “
و نهايتا تمام اينها سرمايهداري را با خطرات جدي روبرو ميسازد».
راه حل سوانسن ساده و ساختارمند است. وي ميگويد: «دولت بايد تمام سرمايههاي پولي بازار را- بي هيچ محدوديتي- براي 6 ماه گارانتي كند. دولت بايد درصد ريسك احتمالي اين روزها در تجارت را پايين بياورد تا مردم بار ديگر بتوانند سرمايههاشان را به جريان بياندازند».
در حال حاضر دولت نه تنها براي به جريان انداختن سرمايههاي خصوصي تسهيلاتي ارائه نميكند كه حتي در حال تبديل شدن به جانشيني براي آن است . اين هيچ مشكلي را حل نميكند.
آخرين راهي كه اوباما ميتواند اين اعتماد ازدست رفته را باز گرداند، احياء خود سيستم است. كابينه او در حالي دولت را در اختيار ميگيرد كه مجبور به تقويت واحدهاي خصوصي، تضمين پرداخت ضرر واحدهاي اقتصادي و پرداخت وام به صنايع خودروسازي ميباشد.
برخورد مناسب و يافتن بهترين راه حل و عمل كردن به آن در بازار اقتصادي به همان اندازه پيچيده و دشوار خواهد بود كه اتخاذ يك استراتژي براي خروج از عراق پيچيده و دشوار است. اما اگر اوباما موفق به اصلاح قوانين دولتي و سيستم اداري آمريكا – و در نهايت موفق به بازسازي اقتصاد امريكا- شود، موفق خواهد شد اذهان مردم را در اقصي نقاط جهان نسبت به سيستم آمريكايي و تجارت در آمريكا مطمئن و آرام سازد. اين ياد آور بحران بانكي در ژاپن است كه تنها زماني فروكش كرد كه توانست سيستم جديد اداري با يك بازرسي سخت و محكم اتخاذ كند.
اوباما چالشهاي اساسي و سختي پيش رو خواهد داشت. اما هيچكدام- نه عراق، نه روسيه، نه پاكستان و چين و افغانستان- به اندازه اين وظيفه مهم، تاثير گذار نخواهد بود. اعاده حيثيت از اطمينان از دست رفته و اصلاحات در آمريكا.
گفتن اين البته ساده تر از عمل كردن به آن است. اما اگر او موفق به اعمال و رهبري چنين هدفي شود، مردم شايد به اين فكر كنند كه شايد اوباما بويي از قدرتهاي مافوق طبيعي برده است.
پنجشنبه 19 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]