تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ذكر زبان حمد و ثناء، ذكر نفس سختكوشى و تحمل رنج، ذكر روح بيم و اميد، ذكر دل صدق ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844160039




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مروري بر مبارزات سياسى امام‏ حسين(ع) در زمان معاويه


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: مروري بر مبارزات سياسى امام‏ حسين(ع) در زمان معاويه
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: در اين نوشتار نگاهي داريم بر دلايل دشمني معاويه با اهل بيت(ع) و مبارزات سياسى امام‏ حسين(ع) در زمان زمامداري وي.
امام حسن(ع) در اثر توطئه‏اى شوم كه از سوى معاويه تدارك ديده ‏شد به شهادت رسيد و جلوه‏هاى شكوهمند امامت در ديگر يادگار فاطمه و على عليهماالسلام متجلى شد. استبداد اموى جهت حذف امامت راستين و ياران دلباخته آن، عزم ‏را دو چندان كرد و با تهديد و ارعاب و ترفندهاى عوام فريبانه به‏ نابودى مكتب و راه امام على(ع) و فرزندانش عليهم‌السلام همت ‏گماشت.

بدين جهت، رهبرى و هدايت امت‏ شرايط دشوار و طاقت‌فرسايى ‏يافت. دوران ده ساله امامت ابى‏عبدالله(ع) بيانگر مواضع و برنامه‏هاى آن حضرت در مقابل اين تحولات است كه پيام‌ها و درس‌هاى ‏ارزشمندى را فرا راه عاشقانش قرار مى‏دهد و از سوى ديگر، سيره ‏اخلاقى تربيتى آن بزرگوار از ذخائر ازرشمند جهان اسلام و از بايسته‏هاى پژوهشى است كه بخش مهمى از آن ظهور و درخشش همين‏ دوران مبارك است.

نوشته حاضر نگاهى است اجمالى به يكى از مواضع ‏و ابعاد زندگى سياسى آن حضرت با عنوان «مبارزات امام‏حسين عليه‌السلام در دوران معاويه كه محورهاى زير بيانگر جوانب آن ‏است.

اعلام منشور ولايت در سرزمين منا

شيعيان امام على(ع) روزهاى سختى را در حكومت معاويه سپرى‏ مى‏كردند. تعداد زيادى از آنان توسط معاويه به شهادت رسيده و بسيارى ديگر فرارى يا منزوى و در اضطراب و نگرانى به سر مى‏بردند. در منابر و اجتماعات اهانت ‏به امام على(ع) به صورت ‏رسمى رواج يافته بود و دل‌هاى عاشقان و دوستداران اميرمؤمنان را سخت جريحه‌دار كرده بود. اكنون ديدگان به سوى امام حسين(ع) دوخته شده و منتظر رهنمودها و دستورهاى آن حضرت است تا اين سكوت مرگبار را بشكند و راهى به ‏سوى افق‌هاى حقيقت‏ بگشايد.

امام حسين (ع) همراه عبدالله ابن عباس ‏و عبدالله ابن جعفر حج مى‏گذارد. در سرزمين منا فرصتى دست مى‏دهد تا امام عليه‌السلام از اصحاب پيامبر و شيعيان و نيك مردان انصار دعوت كند و حقايق را براى آنان بازگو كند. بيش از هفت‌صد تن گرد امام ‏اجتماع مى‏كنند كه دويست نفر آنان از اصحاب پيامبرند.

حضرت بپاخاست و پس از حمد و ثناى الهى، فرمود: «اين تجاوزگر (معاويه)بر ما و شيعيان ما سختي‌ها و ناملايماتى ‏روا داشته است كه خود دانسته و ديده‏ايد يا به شما رسيده است. مى‏خواهم از شما درباره حقيقتى جويا شوم. اگر راست گفتم، آن را تصديق كنيد و در صورتى كه خلاف گفتم، مرا تكذيب كنيد. سخنم را بشنويد و گفتارم را بنويسيد. سپس ‏هنگامى كه به سوى شهرها و قبايل خويش بازگشتيد، هر آن كس را كه ‏مورد وثوق و اطمينان دانستيد به آنچه از حقوق ما مى‏دانيد، دعوت ‏كنيد. من از آن مى‏ترسم كه حق ولايت از بين رود و مغلوب شود، اگرچه خدا نور خويش را به رغم خواست كافران، غالب خواهد گردانيد.»

به من گفته‏اى كه اين امت را به فتنه مينداز. من فتنه‏اى ‏سهمگين‏تر از حكومتت‏ بر امت نمى‏يابم و نيز گفته‏اى: به مصلحت‏ خويش و دين و امت محمد صلي الله عليه و آله بينديش. به خدا قسم، كارى بهتر از جهاد عليه تو نمى‏شناسم.

سپس آنچه از قرآن و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله درباره پدر و مادرش و اهل‏بيت عليهم السلام بود، براى آنان قرائت كرد. همگى گفتند: «اللهم نعم قد سمعنا و شهدنا»؛ همين طور است ما خود شنيديم ‏و افراد مورد اعتماد براى ما آنچه فرموديد، نقل كردند.

سپس حضرت فرمود: «شما را به خدا سوگند مى‏دهم آيا مى‏دانيد كه‏ پيامبر صلي الله عليه و آله على عليه السلام را در غدير خم به امامت منصوب كرد و مردم را به ‏ولايت او فرا خواند و دستور داد كه اين پيام را حاضران به‏ غايبان برسانند؟» همگى گفتند: «بلى ما شنيديم.» (1)

بدين ترتيب، امام(ع) در آن اجتماع بر حقيقت امامت تاكيد ورزيده و رسالت و مسؤليت‏ خواص را براى ترويج مكتب‏ اهل‏بيت عليهم‌السلام و مبارزه با استبداد اموى ترسيم كرد. سخنرانى حضرت در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله نيز در همين راستا است. مرحوم ‏مجلسى مى‏نويسد: به معاويه گفتند ديدگان به سوى حسين(ع) است. كارى كن كه او منبر رود و خطابه ايراد كند؛ از چشم مردم خواهد افتاد؛ زيرا توانايى خطابه ندارد. معاويه گفت: اين را درباره برادرش حسن‏ابن على تجربه كردم، به رسوايى ما منجر شد.

سرانجام اصرار زياد مردم باعث ‏شد از امام ‏حسين عليه‌السلام بخواهد به‏ منبر رود و با مردم سخن بگويد. حضرت سخنرانى خود را با حمد و ثناى الهى آغاز كرد. در اين حال مردى گفت: كيست كه خطابه ‏مى‏كند؟ حضرت فرمود: ماييم حزب پيروز الهى و عترت رسول خدا كه نزديك‌ترين فرد به ‏او هستند و اهل‏بيت(ع) پاكيزه او و يكى از دو چيز گرانبها كه عدل‏ قرآن قرار داده شده، همان كتاب كه باطلى از پيش رو و پشت‏ سر او راه نمى‏يابد، آگاه به تاويل قرآن و روشنگر حقايق آن هستيم. ما را اطاعت كنيد كه اطاعت ما واجب است؛ زيرا اطاعت ما مقرون به‏ اطاعت ‏خدا و رسول او شده است.

خداوند متعال مى‏فرمايد: «اطاعت ‏كنيد خدا و رسول او و صاحب فرمان از خودتان را و هرگاه در چيزى ‏نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد. اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد، اين براى شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است.» (2) و فرموده: «هنگامى كه خبرى از پيروزى يا شكست ‏به آنها برسد، آن را شايع مى‌كنند در حالى كه اگر آن را به پيامبر و پيشوايان ‏كه قدرت تشخيص كافى دارند، بازگردانند از ريشه‏هاى مسايل‏ آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت‏ خدا بر شما نبود، جز عده كمى ‏همگى از شيطان پيروى مى‏كرديد.» (3)

شما را برحذر مى‏دارم از اين كه به نداى شيطان گوش فرادهيد؛ زيرا شيطان دشمن آشكار شما است. و در آن صورت از دوستان شيطان ‏خواهيد شد. دوستانى كه شيطان به آنان مى‏گويد: امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نمى‏‌شود و من همسايه شما هستم اما هنگامى كه‏ دو گروه(كافران و مومنان مورد حمايت فرشتگان در جنگ بدر) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بيزارم.(4) كه در اين صورت «مثل كافران جنگ بدر» مورد ضربه شمشيرها و نيزه‏ها «از سوى ملائكه‏» قرار خواهيد گرفت‏ و در آن هنگام ايمان فردى كه از پيش ايمان نياورده است ‏يا كار نيكى را انجام نداده است نفعى به او نخواهد رساند.

در اين موقع، معاويه گفت: «حسبك يا ابا عبدالله فقد ابلغت‏»؛ كافى است اى اباعبدالله، حق سخن را ادا كردى. (5)

اعتراض به ولايتعهدى يزيد

معاويه تصميم به ولايتعهدى يزيد گرفت. راهى حج ‏شد؛ به مدينه آمد و از مردم براى او بيعت گرفت. سپس‏ منبر رفت و يزيد را اين چنين ستود: يزيد دانا به سنت و قرآن‏شناس است و حلم و بردبارى‏اش بر سنگ‌هاى سخت افزون است. امام ‏حسين عليه‌السلام برخاست و پس از ستايش خدا و درود بر پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: هرگز سخنورى هر چند سخن به تفصيل گويد نتوانسته است ‏حق اندكى از صفات ممتاز پيامبر صلي الله عليه و آله را ادا كند. اى معاويه! از واقعيت دور مانده‏اى، سپيده صبح تاريكى شب را رسوا كرده و نور خورشيد پرتو روشنايى چراغ را بى‏فروغ كرده است. در برترى برخى سخن به زياده‏گفتى و در گزينش عده‏اى حق ديگران را ضايع كردى و از بيان فضيلت ‏صاحبان آن بخل ورزيدى و بيش از حد ستم روا داشتى.

نشد كه اندكى از فضيلت صاحبان حق را بپردازى و در همان حال‏ شيطان بهره فراوان و نصيب كامل خويش را برنگيرد. دانستم آنچه ‏درباره يزيد از سياستمدارى و كمالش گفتى، مى‏خواهى مردم را با اين سخنان به اشتباه اندازى. گمان مى‏كنى انسانى ناشناس و دور از چشم مردم را تعريف مى‏كنى و از آنچه فقط خودت به آن دست‏ يافته‏اى، خبر مى‏دهى. «فخذ ليزيد فيما اخذ به من استقرائه الكلاب المتهادشته‏ عندالتحادش و الحمام السبق لاترابهن و القيناث ذوات المعازف و ضروب الملاهى تجده ناصرا»؛ و همين كارهايى كه يزيد كرده، بگير؛ همين كه سگان را به حال پارس و گلاويزى مى‏خواند و كبوتران ‏بازى ‏را به سوى همقطارانش و نيز كنيزكان آوازه خوان و انواع بيهوده‏گرى و هوس بازى‏هايش كافى است كه تو را در وصف خويش يارى كرده‏ باشد.

سپس فرمود: قصدى را كه براى ولايتعهدى يزيد دارى فروگذار و رهاكن، چه نيازى دارى كه افزون بر همه كارهاى بدى كه كرده‏اى با اين گناه نيز خدا را ملاقات كنى. (6)

افشاى جنايات معاويه

جهت ديگرى كه بيانگر مبارزات آن حضرت است نامه‏اى است كه در آن جنايات معاويه و ستمگرى‏هايش شمارش كرده، حكومت معاويه را فتنه‏اى سهمگين بر امت قلمداد مى‏كند. قسمتى از آن چنين است: مگر تو نبودى كه حجر و ياران عابد و خاشع حق را كشتى، همانان كه از بدعت‏ها نگران و بى‏تاب مى‏گشتند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏كردند؟ آنان را پس از تعهدات محكم و تضمين‏هاى مطمئن به طرز ظالمانه و تجاوزكارانه كشتى، در برابر خدا گستاخى ورزيدى و عهد و پيمان الهى را سبك شمردى.

مگر تو قاتل عمرو ابن الحمق نيستى، همان كه از زيادى عبادت صورت و پيشانى‏اش پينه بسته بود؟ او را پس از تعهدات و تضمين‏هايى كشتى كه اگر به حفاظت ‏شدگان در كوهساران داده مى‏شد، از قله‏هاى آن فرود مى‏آمدند. مگر تو نيستى ‏كه زياد را در دوره اسلام به خويشتن منسوب گردانيدى و او را پسر ابى‏سفيان قلمداد كردى، با اين كه رسول خدا صلي الله عليه و آله حكم كرده كه فرزند متعلق به (پدر و مادر) است و پاداش مرد زناكار، سنگ است.

آنگاه او را بر مسلمانان مسلط كردي تا آنان را بكشد و دست و پايشان را قطع كند و بر تنه درخت ‏به دارشان آويزد؟ پناه ‏بر خدا، اى معاويه! گويا تو از اين امت نيستى و ايشان از تو نيستند. مگر تو آن خضرمى را نكشتى كه ابن زياد درباره او به تو گزارش داده بود داراى دين على عليه‌السلام است؛ و دين على عليه‌السلام همان دينى ‏است كه پسر عمويش بر آن بود؛ همان دينى كه تو به نامش به اين ‏مقام نشسته‏اى؛ و اگر دين او نبود، بالاترين افتخارات تو و اجدادت كوچ‌هاى تابستانى و زمستانى آنان بود و خدا به واسطه ما براى اين كه نعمتى گران ببخشد، سختي‌هاى آن را از دوشتان ‏برداشت.

به من گفته‏اى كه اين امت را به فتنه مينداز. من فتنه‏اى ‏سهمگين‏تر از حكومتت‏ بر امت نمى‏يابم؛ و نيز گفته‏اى: به مصلحت‏ خويش و دين و امت محمد صلي الله عليه و آله بينديش. به خدا قسم، كارى بهتر از جهاد عليه تو نمى‏شناسم. بنابراين، هرگاه به انجام آن اقدام كنم، مايه تقرب به‏ پروردگار من است و در صورتى كه به انجامش نپردازم، از خدا براى‏ حفظ دينم آمرزش مى‏طلبم و از او توفيق انجام آنچه او دوست ‏مى‏دارد و مى‏پسندد، خواستارم.

مرحوم ‏مجلسى مى‏نويسد به معاويه گفتند: ديدگان به سوى حسين عليه‌السلام است. كارى كن كه او منبر رود و خطابه ايراد كند؛ از چشم مردم خواهد افتاد؛ زيرا توانايى خطابه ندارد. معاويه گفت: اين را درباره برادرش حسن‏ابن على تجربه كردم، به رسوايى ما منجر شد.

سپس حضرت در ادامه مى‏فرمايد: بدان كه خدا را ديوانى است كه ‏هر كار كوچك و بزرگ به حساب مى‏كشد و شمارش مى‏كند. بدان كه خدا فراموش نمى‏كند كه تو به مجرد گمان افراد را مى‏كشى و به محض‏ وارد آمدن اتهامى دستگير مى‏‌كني و پسرى را به حكومت نشانده‏اى ‏كه باده مى‏نوشد و سگ‌بازى مى‏كند، تو را مى‏بينم كه خويشتن به ‏گناه و عذاب در انداخته‏اى و دينت را تباه كرده‏اى و رعيت را ضايع ‏كرده‌اي. (7)

يادآورى رسالت‏ها

استبداد اموى جامعه اسلامى را دچار فسردگى و ركود كرده، زمينه ‏تجاوز و ستمگري‌هاى بيشتر آنان گشته بود. هشدار به جامعه و يادآورى رسالت‌ها و مسؤليت‌هاى سنگين آنان از ضرورت‏هاى فورى آن ‏بود؛ و چه فردى شايسته‏تر از ابى‏عبدالله الحسين عليه‌السلام و چه موقعيتى ‏والاتر از حج.

بر اين اساس، حضرت در اجتماع شكوهمند مردم در سرزمين منا به ‏سخنرانى پرداخت و وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را به مردم ‏و دانشمندان يادآور شد. حضرت در آغاز درباره اهتمام به امر به ‏معروف و نهى از منكر فرمود: اى مردم! از آنچه خدا بدان اولياى خود را پند داده، پند گيريد مانند بد گفتن او از دانشمندان يهود، آنجا كه مى‏فرمايد: چرا دانشمندان نصارى و علماى يهود آنان را از گفتار گناه‏آميز و خوردن مال حرام نهى نمى‏كنند؟ چه زشت است عملى كه انجام ‏مى‏دادند.(8) و نيز فرموده است: كافران بنى‌اسرائيل بر زبان داود و عيسى ابن مريم، لعن و نفرين شدند. اين به خاطر آن بود كه گناه ‏و تجاوز مى‏كردند. تا آنجا كه فرمود: چه بدكارى انجام مى‏دادند. (9)

خداوند آنها را بدين خاطر نكوهش كرده كه از ستمكارانى كه ‏ميان آنها بودند، كار زشت و فساد مى‏ديدند و آنها را نهى ‏نمى‏كردند؛ زيرا در مال آنان طمع داشته و از قدرت آنان ‏مى‏ترسيدند با اين كه خداوند مى‏فرمايد: از مردم نترسيد و از من‏ بترسيد. (10)

سپس عالمان را مورد خطاب قرار داده، مى‏فرمايد: شما اى جماعت‏ كه معروف به دانش و نامور به خوبى و معروف به خيرخواهى هستيد و به وسيله خدا در دل مردم مهابتى داريد؛ شرافتمند از شما حساب‏ مى‏برد و ناتوان شما را گرامى مى‏دارد...

من مى‏ترسم عذابى از عذاب‌هاى الهى بر شما فرود آيد؛ زيرا شماها از كرامت ‏خدا به منزلتى رسيديد كه بر ديگران برترى يافته‏ايد. بندگان مؤمن به خدا، گرامى داشته نمى‏شوند ولى شما به خاطر خدا در ميان بندگان الهى ارجمنديد. اين در حالى است كه مى‏بينيد كه ‏پيمان‌هاى خدا شكسته شده و هيچ عكس‌العمل و هراسى به خود راه ‏نمى‏دهيد. براى يك نقض تعهد پدران خويش بى‏تابى مى‏كنيد با اين كه تعهد رسول خدا خوار و بى‏مقدار شده، كورها و لال‌ها و زمين‏گيرها در همه‏ شهرها بى‏سرپرست مانده و بر آن‏ها ترحم نمى‏شود، شما به اندازه ‏مقام و در خور مسووليت‏ خويش كار نمى‏كنيد و در مقابل كسى كه ‏اقدام مى‏كند خضوع نمى‏كنيد.

برعكس به سازش و مسامحه با ظالمان خود را آسوده خاطر مى‏داريد با اين كه خداوند شما را فرمان داده كه از كار خلاف باز ايستيد و ديگران را نيز نهى كنيد؛ اما شما غافليد. مصيبت ‏شما از همه ‏مردم بزرگتر است؛ زيرا در حفظ مقام علما و دانشمندان ناتوان ‏شديد. كاش كوشش مى‏كرديد. علت اين ناتوانى اين است كه جريان امور و احكام به دست‏ دانشمندان الهى است كه امين بر حلال و حرام اويند؛ ولى اين مقام‏ از شما گرفته شده است.بدين جهت، كه شما از حق متفرق شديد و درباره روش پيغمبر با وجود دليل روشن دچار اختلاف شديد.

اگر بر آزارها شكيبا بوديد و در راه خدا مشكلات را متحمل مى‏شديد، زمام امور الهى به‏ شما برمى‏گشت و از طرف شما دستور آن صادر مى‏شد و به سوى شما باز مى‏گشت؛ اما برعكس شما خودتان ستمگران را به جاى خويش جاى ‏داديد و امور الهى را به آنها واگذاشتيد تا به شبهه كار كنند و به شهوت‏ها و ميل‌هاى نفسانى خويش حركت كنند. علت‏ سلطه ستمگران‏ گريز شما از مرگ و خوش بودنتان به زندگى دنيا است كه از شما جدا خواهد شد. (11)

اما متاسفانه اين فريادها و خروش‌هاى الهى بر جان و قلب‏هاى ‏غافل كارگر نيفتاد و دوباره هر كس به انديشه دنيايى خويش مشغول‏ و كارهاى روزمره خويش را استمرار بخشيد و چنان شد كه بنى‏اميه ‏احكام الهى را تعطيل كردند؛ نيك‌مردان تنها مانده ميدان را به ‏شهادت رساندند و تاريخ را براى هميشه سوگمند از بين رفتن حق و عدالت و حاكميت امامت راستين كردند.

تاكيد بر استمرار برائت

معاويه به مروان كه از كارگزاران حكومتى او بود، نامه نوشت و از او خواست دختر عبدالله بن جعفر را براى يزيد خواستگارى كند. عبدالله تصميم درباره اين موضوع را به دائى فرزند خويش امام‏حسين عليه‌السلام واگذار كرد. امام فرمود: از خداوند خواستارم كه مورد پسندى از آل محمد را براى دختر عبدالله برگزيند. همگى در مسجد اجتماع كردند. مروان در حضور مردم گفت: اميرمومنان معاويه به ‏من دستور داده كه هر قدر از مهر را كه پدرش بگويد، قبول كنم و تمامى بدهكارى پدرش را بپردازم.

افزون آن كه صلح بين دو فاميل‏ نيز برقرار خواهد شد. امام حسين عليه‌السلام پس از حمد و ثناى الهى و بيان فضايل اهل‏بيت عليهم‌السلام پاسخ داد: اين كه گفتى مهرش هر قدر باشد، معاويه قبول كرده، سوگند به جان خود كه در صورت ‏تصميم، ما بر مهر السنه چيزى اضافه نمى‏كنيم. و اين سخن كه ‏بدهكارى پدرش هر چه باشد، پرداخت مى‏كند، هيچ گاه زنان ما بدهكاري‌هاى ما را نپرداخته‏اند؛ و اما مصالحه و سازش، ما افرادى ‏هستيم كه به خاطر خدا با شما دشمنى كرديم و براى دنيا با شما صلح نخواهيم كرد. خويش نسبى نتوانسته است مانع از اين كار شود تا چه رسد به ازدواج و خويشى سببى.

سپس حضرت دختر عبدالله را به عقد قاسم ابن محمد بن جعفر درآورد و باغى كه خود در مدينه و به نقلى در سرزمين عقيق ‏داشت. به دختر خواهر خويش بخشيد. (12)

********************************************************************

پى‏نوشت‌ها:

1- الغدير، ج 10، ص 161 و 162.

2- نساء، آيه‏59.

3- همان، آيه‏83.

4- انفال، آيه 48.

5- بحارالانوار، ج 44، ص 205 و206.

6- الغدير، ج 10، ص 161 و 162 و استفاده از ترجمه الغدير، ج‏19، ص 250 و 251.

7- الغدير، ج 10، ص 161 و 162 و استفاده از ترجمه الغدير، ج‏19، ص 250 و 251.

8- مائده، آيه‏63.

9- همان، آيات 78 و79.

10- همان، آيه‏47.

11- تحف العقول، ص 240، كلمات امام‏حسين عليه السلام.

12- بحارالانوار، ج 44، ص‏207.

منابع: ماهنامه كوثر شماره 38 ، عباس كوثرى.
 يکشنبه 15 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن