تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى‏نمايد و روزى را زياد مى‏كند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804816293




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خرافه‌گرايي؛ چيستي و چرايي-1خرافات باورهاي عقلاني را با چالش مواجه مي‌كنند


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: خرافه‌گرايي؛ چيستي و چرايي-1خرافات باورهاي عقلاني را با چالش مواجه مي‌كنند
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: خرافات با انحطاط فرهنگي ارتباطي نزديك دارد، خرافات، علم انديشي و باورهاي عقلاني را با چالش روبه رو و در مقابل خرافه‌پژوهشي در برقراري حيات عقلاني و زندگي فضيلت‌مندانه نقش مهم و اساسي دارد.

"خرافه‌گرايي؛ چيستي، چرايي و كاركردها" كتابي است كه از سوي پژوهشگاه تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت منتشر و در آن خرافه به عنوان يكي از چالشهاي عصر حاضر به تفصيل مورد بررسي قرار گرفته كه در آستانه محرم بخشهايي از اين كتاب مرور مي شوند:

يكي از موضوعاتي كه گاه و بيگاه مورد توجه قرار مي گيرد، انواع خرافات (ذهني و عيني / فكري و رفتاري ) و ميزان انتشار و شيوع آن در جامعه است.

كساني كه از وجود خرافات در جامعه مي هراسند، دست كم دو گونه دغدغه و نگراني دارند: اولا پيامدها و نتايج منفي خرافات در فهم حقيقت، سامان دادن زندگي عاقلانه و مناسبات اجتماعي نظرشان را جلب مي كند و ثانيا: از نظر آنان رشد، گسترش و نفوذ خرافات در ساحتهاي مختلف زندگي و آلوده شدن انديشه علمي و انديشه ديني به اين ويروس، مضمحل كننده است.

از اين نظر خرافات، گويي روندي رو به تزايد نگران كننده‌اي داشته و دارد. اما سؤالات بنيادي و پرسشهاي پيشيني وجود دارد كه قبلا بايد پاسخهايي در خور آنان يافت و سپس به كاركردها و روند جاري خرافات انديشيد.

خرافه چيست؟، چه تفاوت و يا تشابهاتي با ساير باورها و معتقدات دارد؟، آيا مي توان ماهيتي براي خرافات برشمرد و آن را از ساير مقولات جدا كرد؟، آيا مي توان جهاني بدون خرافه را تصور كرد؟ به عبارتي ديگر، آيا بدون خرافه مي توان زيست؟ از جمله اين پرسشها هستند .

تاريخ نشان مي دهد كه باورها و اعتقادات بي پايه و اساس - آنچه به نام خرافه مي شناسيم - از همان بدو تاريخ و با بالا آمدن آفتاب بر آسمان آبي و نمايان شدن ماه بر شب تيره زاييده شده است.

در ميان انواع پديده ها، چهار موضوع براي انسانهايي كه در شروع تاريخ مي زيسته اند مهمترين محسوب مي شد: مرگ، بيماري، خسوف و كسوف.

بنابراين پيرامون اين چهار مقوله بيشترين خرافه شكل گرفته است. مجموعه پاسخهايي كه در طول تاريخ به پرسشهايي از اين دست داده اند، به تدريج باورها و معتقدات را شكل داده است. اين باورها ( چه آنها را صادق بدانيم و چه كاذب)، معطوف به شرح هستي و شناخت طبيعت و نحوه مواجهه با اين پديده ها بوده اند. اين عكس العملها را مي توان واكنشها و تلاشهاي عقلاني براي فهم هستي دانست.

دومين واكنش در برابر رخدادها و وقايع طبيعي، از نوع واكنشهاي روان شناختي است. مواجهه آدمي با پديده هاي بزرگ و غير قابل دسترس و از سوي ديگر ضعف و ناتواني وي در كنترل و يا مقابله با آنها، ترس و بهت آدمي را دامن مي زند. او مي داند در برابر وقايع دستانش خالي است، نه مي تواند آنها را پيش بيني كند، نه از وقوع آنها جلوگيري نمايد و نه در برابر آنها مقاومت كند.

آدمي وقتي در برابر آنها خود را ناتوان مي يابد، لاجرم به ابداع شيوه هايي رو مي آورد تا اولا، بر خطرات و سهمگيني وقاع اثر بگذارد و ثانيا، از روان پريشاني و نگراني خود كاسته و به آرامش برسد. آدميان با ابداع خرافات، دست كم آرامش از دست رفته را احيا مي كنند. اگر باورها و معتقدات از فرهنگهاي ابتدايي معطوف به شرح و فهم هستي بود، كنشها، اعمال و شعائر آنها را مي توان معطوف به عمل در برابر رويدادها دانست. آدميان با خلق شعائر، آداب و شيوه ها، بر آن شدند تا از شر و بدي جهان خارج شده و خيرها و مطلوبها را جذب كنند. به واقع مناسك و شعائر ( مانند جادوها ) بر دو گونه استوار شد: دفع شر و جذب خير.

علاقه به فهم و كشف جهان پيش روي، با انگيزه شناختن و كنترل آن، بنيان جهان بيني و كيهان شناسي انسان ابتدايي را پي ريزي كرد. به واقع پرسشهايي كه در برابر هستي شكل مي گرفت - در همه اقوام - تقريبا مشترك بود. همچنين انگيزه و علاقه براي فهم اين جهان به نحو يكساني تلقي مي شد اما پاسخهايي كه در طول تاريخ به انواع پرسشهاي هستي شناسانه داده شده متكثر، متعدد و متفرق شد.

باورهاي خرافي كه ناشي از عدم شناخت درست وقايع و رخدادها بود، با رشد علوم جديد رو به افول نهاد. پيشرفت علم، آن دسته از يافته هاي ابتدايي را كه با واقعيت عيني همخواني نداشت، كنار گذاشت. اما كساني به اين يافته ها و باورها دل سپرده بودند و در برابر از دست رفتن آنها مقاومت نشان مي دادند زيرا دست كم برخي از آن باورها را در زير سايبان تقدس جاي داده بودند و يا به سنت ديرپايي تبديل شده بودند.

به واقع، خرافات در عصر كنوني در برابر سه واقعيت جدي قرار گرفته و از سوي اين سه عرصه تحديد و تهديد مي شود. ساحتهايي كه مبطل برخي باورهاي نادرست مي شوند عبارتند از: علم، دين و عقلانيت زمانه.

تاريخ باورها و اعمال خرافي نشان مي دهد خرافه انديشي و اجراي شعائر و مناسك خرافي مجموعه تلاش آدميان است، اولا براي فهم اين جهان و روابط بين پديده ها و ثانيا تأثيرگذاري بر پديده ها براي رسيدن به وضعيت مطلوب.

نزاع اصلي علم و خرافه، نزاع بر سر اهداف نيست، بلكه اختلاف اساسي آنها در موضوع شيوه ها و مدلهايي است كه براي فهم و ادراك جهان طبيعي و نحوه كنترل و مديريت آن به كار مي گيرند.

دين و خرافه نيز در نقاطي مشترك هم مرز هستند و در منطقه هاي وسيعي اختلاف و تعارض دارند وجه مشترك آنها در سنجش ناپذيري ادعاها و گزاره ها است. عموم گزاره هاي ديني نيز به چنگ تجربه علمي و سنجشهاي متعارف نمي افتند. همچنين باورهاي خرافي ( همچون اعتقادات ديني) ظرفيت بالايي دارند تا خود را زير چتر تقدس جاي دهند. از اين رو عمل نكردن به آنها انحراف و گناهي نابخشودني محسوب مي شود.

خرافه، محصول انسان است، اما دين از يك كانون مقدس جاري مي شود. همچنين خرافه نتيجه انفعال و جهل انسان در برابر جهان است، اما دين تلاش فعالانه آدمي براي معنابخشي رويدادها است.

نتيجه آن كه خرافات را مي توان دست كم از پنج زاويه و پنج رويكرد مطالعه و بررسي كرد: رويكرد تاريخي - مدل شناسانه، رويكرد جامعه شناسانه، رويكرد روان شناسانه، رويكرد الهياتي و رويكرد معرفت شناسانه - فلسفي.

رويكرد تاريخي، عموما به منشا تاريخي، وسعت آنها در ميان ملل مختلف، انواع خرافات و تنوع آنها، فراز و نشيب تاريخي و تشابهات مصاديق در ميان فرهنگها و مقايسه آنها مي پردازد. در رويكرد جامعه شناختي، علل اجتماعي شكل گيري باورهاي خرافي، پيامدها و كاركردهاي آيينها و اعمال خرافي مورد بحث قرار مي گيرند. از اين نظر مي توان اين پرسش را مطرح كرد كه در كدام ساختار اجتماعي و در چه شرايط و موقعيت خرافه رشد مي كند.

نسبت بين ساختار اجتماعي و كاركردهاي خرافه كانون توجه جامعه شناسي است. رويكرد روان شناسي نيز به علل رشد خرافات در جامعه مي پردازد. اما در نحوه بررسي بين ساختار رواني و خرافات نسبت برقرار مي كند. همچنين اثرات و نتايج باورهاي خرافي در حوزه روان آدمي مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد. در بررسي خرافات از منظر الهيات به آثار و نتايج مخرب باورهاي بي بنيان در حوزه انديشه ديني پرداخته مي شود. تحليل و تفسير درون ديني خرافات و نحوه مقابله با آن در متن رويكرد الهياتي قرار دارد و در نهايت توجه و تأكيد فلسفي - معرفت شناختي به ماهيت باورهاي خرافي و نسبت آنها با صدق و كذب معرفت شناسانه است.

تعريف خرافه

تعريف و توصيف خرافه اگر محال نباشد، دست كم امري بسيار سخت است. زيرا خرافه چارچوب و مرزهاي روشن، دقيق و متمايزي از ساحتهاي ديگر ندارد.

در مجموع مي توان گفت: خرافه آن دسته از باورها و اعتقاداتي است كه از نظر عقلانيت عصري و مفروضات دوره اي، شعور عرفي، علم، عقل و تفسيري كه از دين موجود است، امري بيهوده، مردود و نكته اي انحرافي محسوب مي شود. كسي كه از رويكرد شعور عرفي و يا عقلانيت عصري به باورها و معتقدات جامعه نظر مي افكند دست كم مصاديق خرافات را آنچنان نمي بيند كه آن فردي كه از پنجره عقل و علم پديده ها را بررسي مي كند.

- الگوي سه گانه براي تعريف خرافه

مدل فهم عرفي

فهم عرفي نگرشي مبتني بر عقلانيت عصري - توجه به زيست جهان - تحليل فضاهاي فكري و منظومه اي فكري است. در اين مدل، خرافه به آن دسته از باورهايي اطلاق مي شود كه در قالب الگوهاي انديشه مسلط و عقلانيت حاكم زمانه مي گنجد و فضاي فكري و انديشه عصر، آن را خرافه بپندارد. بنابراين، باورهاي خرافي، آن گروه از باورهايي است كه مردم آن را خرافه تلقي كنند. در اين تعريف و رويكرد، مفهوم، معيار و شاخص پيشيني و مطلق براي تميز خرافه از غير خرافه وجود ندارد، بلكه براي تعريف و شناخت آن، بايد به وجدان عمومي و شعور عرفي مراجعه كرد.

مدل فهم ديني

مدل نگرشي مبتني بر دين و گزاره هاي ديني

در اين مدل، خرافه آن دسته از باورها و معتقداتي است كه ظاهرا كاركرد باورهاي ديني را برعهده دارند، اما در متون مقدس و يا تفسير از دين نيامده است. در اين رويكرد و تعريف، خرافات، گويي در رقابت با دين تعريف مي شود زيرا رنگ و لعاب دين و مقدسات را يدك مي كشند.

تعريف دينداران از خرافه و تعيين مصاديق آن ، به تفسيرها و نگرشهاي ديني وابسته است كه جمع دينداران به آنها معتقد هستند. از منظر دين، تفاوت بنياديني كه براي تفكيك و تمايز گذاري بين گزاره هاي ديني و باورهاي خرافي مي توان برشمرد، عبارت است از:

1- باورهاي ديني از يك منبع قدسي و الهي سرچشمه مي گيرند. از اين نظر، اعتقادات از ساحتي بالاتر از وجود مادي و خاكي براي انسان ارسال مي شود. اما باورهاي خرافي از تلاش آدمي در فهم و تسلط بر اين جهان نشأت مي گيرد و لذا زاييده تفكرات فرهنگي جوامع مختلف است.

2- دين واجد گزاره هايي وراي عقل و فراتر از عقل است، مقام اين گزاره ها فوق عقل است، به نحوي كه اگر نور قدسي بر عقل بتابد و عقل تعالي يابد، آنگاه آدمي به برخي اسرار الهي نائل مي شود. سااحت دين حيرت فزا است . اما گزاره هاي خرافي فروتر از عقل مي نشينند و گزاره هايي بي معنا هستند كه سازگار با منطق عقل نيستند و لذا مورد سنجش عقلاني قرار نمي گيرند.

مدل فهم علمي

در مدل سوم كه بر نگرش علمي (علوم تجربي) مبتني است، تعريف خرافه كاملا متفاوت از دو روش ديگر است. در اين مدل، گزاره اي كه ناظر به امر واقع نباشد و گزاره هايي كه ابطال پذير و سنجش پذير نباشند، از حوزه علم خارج مي شوند؛ زيرا نمي توان صدق و كذب آنها را ارزيابي كرد. البته در اين الگوي انديشه، طيفي از نظرات ملحوظ است. برخي گزاره هايي را كه سنجش پذير نباشند، گزاره اي بي معنا محسوب مي كنند و برخي ديگر مانند ويگتنشتاين بدون آنكه اين گزاره ها را خرافي و بي معنا تلقي كنند، معتقدند در برابر گزاره هايي كه صدق و كذبشان قابل سنجش و ارزيابي نيست، بايد سكوت كرد.

نكته قابل توجه در مدلها و نگرشهاي سه گانه براي تعريف و تبيين خرافه، اين است كه در هر يك از اين الگوها و مدلهاي تبييني، طيفي از موضع گيريها و برداشتهاي بعضا متفاوت وجود دارد؛ به گونه اي كه قضاوت درباره آنها را پيچيده تر و سخت تر مي نمايد. به عبارت ديگر، درون هر يك از مدلها و الگوهاي تفسير و تبيين خرافه، آرا و نظرات متفاوتي ابراز مي شود.

بنابراين با تفسيرها و فهم هاي متكثر در حوزه عرف و دين روبه رو هستيم. آنگاه مي توان تعريف خرافه را در هر يك از اين چارچوبهاي نظري جستجو كرد. نتيجه آنكه يك تعريف از خرافه وجود ندارد بلكه تعاريفي از خرافه مي توان ارائه داد. با اغماض و تسامح مي توان تعاريف را اين گونه ارائه داد:

1- مطابق با فهم عرفي و عقلانيت عصري، خرافه - باورهايي است كه با عقلانيت دوره و زمانه سازگار نباشد و فهم عرفي آن را خرافه بپندارد.

2- مطابق با فهم ديني، خرافات، باورهايي هستند كه با متن دين و تفسير مؤمنان از دين، سازگار نباشد و جمع مؤمنان و معتقدان آن را خرافه تلقي كنند.

3- مطابق با فهم علمي، خرافات، باورهايي هستند كه با شيوه و متد علمي سازگار نباشند و جمع عالمان آن را خرافه تلقي كنند.

3- تفاوت خرافه با برخي مفاهيم نزديك به آن

خرافه به مثابه امر كاذب

هر باور خرافي را مي توان كذب تلقي كرد. اما هر امر كاذبي، خرافه محسوب نمي شود. خرافه چيزي بيشتر از گزاره كاذب است. بنابراين، در عين اينكه امر كاذب و امر خرافه در همسايگي يكديگرند، اما هر امر كاذبي الزاما خرافه نيست.

خرافه - تحريف

خرافه متضمن تحريف است. اما هر امر خرافه اي تحريف نيست. تحريف منحرف كردن و كج كردن يك چيز از مسير و مجراي اصلي است. تحريف بر دو نوع است: لفظي و قالبي و پيكري، ديگر معنوي و روحي ، شهيد مطهري تحريف را از سوي دو گروه دوستان و دشمنان مي داند. جهل دوستان و عداوت دشمنان، باعث تحريف در يك انديشه و يا يك باور مي شود.

تحريف بسيار مستعد گسترش خرافه است، زيرا برخي تحريفها در حوزه انديشه و تاريخ، به امر كاذب منتهي مي شوند. اگر تحريف مستلزم دستكاري و تغيير در امر واقع باشد به نحوي كه به عدم مطابقت با واقعيت برسد، آنگاه تحريف، معناي سخن و ادعاي كذب مي دهد زيرا پرواي انطباق با آنچه واقعا اتفاق افتاده را ندارد.

ضرورت و اهميت

چرا به خرافه مي پردازيم؟ خرافه پژوهي چه اهميتي دارد و ضرورت پرداختن به اين پديده از كجا ناشي مي شود؟ آيا تنها، دلايل عواقب رفتاري منفي منتج از خرافه است كه ما را به خرافه پژوهي وادار مي كند؟، آيا توجه به كاركردها و پايداري خرافات در حوزه انديشه و ساحت فردي و اجتماعي و عيني جامعه است كه ما را ملزم به سنجش باورها و دقت در حقايق مي كند؟

پاسخ به پرسشهايي كه به چرايي و ضرورت خرافه پژوهي داده مي شود، به چند گونه قابل انقسام است و البته هر يك از اين رويكردها داراي درجاتي از اهميت هستند.

1- پاسخ اول را مي توان از رويكرد توجه به پيامدها استخراج كرد. در اين رويكرد بزرگترين علت ( اگر نگوييم يگانه علت يا علت العلل ) بسامانيها و نابسامانيهاي زندگي بشر، چه در ساحت فردي و چه در ساحت جمعي، باورهاي اوست . آدميان همواره بيشتر قرباني جهل و خطا بوده اند . فهم و درك وضعيتي كه در آن قرار داريم نيازمند شناخت حقيقت و تمايز بين باورهاي حقيقي از باورهاي خرافي است. بنابراين اولين ضرورت خرافه پژوهي در حوزه شناخت مطرح مي شود.

2- ضرورت دوم خرافه پژوهي، از حوزه هنجاري و چه بايد كردها به دست مي آيد. بدون فهم دقيق علل شرايط نامطلوب، راه حلي كارآمد به ذهن خطور نخواهد كرد. بنابراين مقتضي آن است كه بيشترين اهتمام دلسوختگان بشر و مصلحان اجتماعي مصروف تعليم و ترويج و اشاعه باورهاي درست تر و پيرايش اذهان و نفوس آدميان از همه مصاديق جهل و خطا شود . شناخت باورهاي خرافي و علت آن، از آن جهت مهم است كه توجه ما را به سمت و سوي مسئله هاي اصلي و زيربنايي راهنمايي مي كند. بنابراين تجزيه - تحليل و پيراستن باورهاي عمومي از خرافات ضرورتي اجتناب ناپذير است.

3- بنيان توسعه و ترقي بر علوم دقيقه و باورهاي بي اساسي استوار است كه پايه هاي سست و شكننده اي براي فرهنگ فراهم مي كند. توسعه با فرهنگ خرافي در تضاد است، به نحوي كه جامعه به سمت توسعه نخواهد رفت مگر آنكه عقلانيت علمي به جاي اعتقادات غير عقلاني برگزيده شوند. اين سخن، بدان معنا است كه اصلاح اجتماعي در گرو اصلاح باورها و معتقداتي است كه به مثابه موانع فرهنگي توسعه محسوب مي شوند.

خرافات نيز با انحطاط فرهنگي ارتباطي دقيق دارد. حجم و گستره خرافات نشان دهنده و شاخص مهمي براي شناخت انحطاط فرهنگي است. گسترش خرافه، نه تنها نشانه فرهنگ عقيم در مواجهه با مسئله هاي هستي شناسي ، جهان شناسي و روبه رو شدن با مسئله هاي زندگي است، بلكه خرافات به نوبه خود، علم انديشي و باورهاي عقلاني را با چالش روبه رو مي كند.

خرافه انديشي ( در حوزه نظر) سامان عقلي را دچار مشكل مي كند و اعمال خرافي ( در حوزه عمل و رفتار) سامان و ساختار زندگي فردي و اجتماعي را به انواع آسيبها و آفات آلوده مي نمايد.

4- ضرورت چهارم از وظيفه عقلاني آدمي به دست مي آيد. ارسطو معتقد بود: سعادت كامل، همان فعاليت نظري و تأمل در باورها و تقرير حقيقت است "بنابراين سعادت بسته به بسط تأمل است؛ به گونه اي كه هرقدر استعداد تأمل كردن بيشتر باشد، به همان نسبت سعادت بيشتر خواهد بود و اين سعادت بالعرض نيست. بلكه بنا بر اساس خود تأمل است؛ زيرا چنين سعادتي في حد ذاته ارزش عظيمي است" .

در اين رويكرد، معرفت، فضيلت است نه تنها از آن جهت كه به زندگي مطلوب انساني مي انجامد، بلكه حيات عقلاني و جستجوي حقيقت، في نفسه، هدف است. در واقع دغدغه انديشه صحيح داشتن و كاوش براي باورهاي معطوف به حقيقت، نقش ابزاري ندارند بلكه فارغ از پيامدهاي آن باورها، امري عقلاني و انساني است. از اين منظر، خرافه پژوهي، در برپايي حيات عقلاني و زندگي فضيلت مندانه نقش مهم و اساسي دارد.

روش شناسي

در اين پژوهش، از شيوه كتابخانه اي و تاريخي استفاده شده است. اهتمام اصلي بر علت شناسي خرافات و پيامدهاي ناشي از آن است. همچنين سعي شده با روش تبييني و پديدارشناسانه به تحليل و تفسير خرافه بپردازد. در اين روش، بر بعد كيفي و ذهني پديده و پيچيدگيهاي آن تأكيد مي شود.

ساماندهي پژوهش حاضر بر مبناي تمايزگذاري بين ساحتهاي مختلف جامعه شناسي، فلسفه و روان شناسي و طرح خرافه در هر يك از اين حوزه ها استوار است. به عبارت ديگر طرح خرافه پژوهي، سه رويكرد و سه منظر اصلي را در تحليل و تبيين خرافه برگزيده و معتقد است : فلسفه در حوزه معرفت شناسي و صدق و كذب باورها به خرافه و چگونگي اين باوها نزديك مي شود.

جامعه شناسي به علتهاي اجتماعي و پيامدها و رويكردهاي اجتماعي خرافه مي پردازد، و همچنين روان شناسي علل روان شناختي پذيرش خرافات و نتايج ناشي از آن را در ساحت روان آدمي مورد مطالعه قرار مي دهد.

ادامه دارد ...
 يکشنبه 8 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن