واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بزرگداشت شمس لنگرودی
در جهان پر از آشوب از تعهد انسانی غافل نمیماند.مراسم بزرگداشت شمس لنگرودی روز گذشته برگزار شد. رشید كاكاوند در این مراسم كه در دانشگاه آزاد اسلامی كرج برگزار شد، در سخنانی گفت: یكی از مبانی زیباییشناسی شمس مبتنی بر اصل غافلگیری است، كه با تخیل و زبان تولید میشود. تخیل شمس جدای از الفتی كه با شعر فارسی دارد، بخصوص در شعرهای كوتاه و عبارتهای پایانی، لذتی پیشبینینشده را به مخاطب میدهد و او را میخكوب میكند. این مدرس دانشگاه افزود: نه تنها جدید بودن زبان، كه نگاه منحصر بهفرد شمس به مسائل، این غافلگیری را بهوجود میآورد. مثلا در این شعر شمس كه: نمیداند به قربانگاه میرود / گوسفندی كه از پی كودكان میدود كه عقب نماند، تمام عاطفهای كه تا كنون به عنوان تصویر به ما منتقل میكند، كنار میرود و فاجعهای را به زبان شوخی نمایش میدهد. كاكاوند در ادامه خاطرنشان كرد: شمس با همهی آشناییهایی كه به مخاطب میدهد، ناگاه از او آشناییزدایی میكند: باران كه در لطافت طبعش خلاف نیست / ویران كرده لانه مورچگان را. شمس به گونهای با سخن سعدی برخورد میكند كه آشنایی ایجاد شود و بعد آشناییزدایی شود. سعدی از این عبارت سر بیرون نمیآورد؛ شمس است كه سر بلند میكند. این عضو هیأت علمی دانشگاه با اشاره به شعری از شمس با این مضمون كه: میاندیشم پس هستم / وگرنه كجا میدانستم نیستی، افزود: آشنایی با زبانبازیهای ادبیات معاصر در اینجا زدوده میشود. بزرگی مثل دكارت پشت این كلمات هست، ولی سر بلند نمیكند؛ چون عبارت پایانی هضم میشود، و كلام شمس آنجا استوار است. علت بودن، دریافت نبودن و تنهایی است. او همچنین تأكید كرد: علاوه بر تخیل منحصر بهفرد، زبان منحصر بهفرد و نگاه تازه، تعهد انسانی در شعر شمس وجود دارد. فردیت شمس باعث میشود كه مقهور نام، حركت و قالبی از شعر فارسی گذشته و حال نشود. این فردیت سبب میشود كه شمس اندیشههایش را بیان كند. كاكاوند درباره تعهد انسانی در شعرهای شمس لنگرودی توضیح داد: در جهان و قرن پر از آشوب، شمس نمیتواند وقتی خود را بیان میكند، از مسائل انسانی سخن نگوید و به این علت است كه شعرهای او به شعار تبدیل نمیشود. با خواندن شعرهای شمس احساس نمیكنیم از یك بلندگو صدای نماینده پاسخگوی یك حزب را میشنویم.این پژوهشگر همچنین متذكر شد: شمس در عین شوخطبعی، عصبیتش را حفظ میكند. او با لحن معترض، اما ملایم و ساده، برای مضحكه و هجو همهچیز بهره میبرد. گاه احساس میكنیم شمس لنگرودی بهخاطر نارضایتی از آنچه كه هست، به سیستم جهان خرده میگیرد. كاكاوند در پایان گفت: وسوسه اینكه به گونهای باشم كه مرا روی دست بلند كنند، در شعر شمس وجود ندارد. شعر او آنقدر بلند است كه از دور هم دیده میشود. در سیرك جهان معاصر كار دردمندانه شمس هیاهو نمیكند؛ اما اهل درد را متوجه میكند. در ادامه این نشست، احمد پوری به بررسی ابعاد ماندگاری شعر شمس لنگرودی پرداخت و گفت: آهنگ رو به رشد و بیتوقف در شعر شمس، مرعوب نشدن شمس به جریانهای شعر معاصر، تناسب قابل قبول در شكل و زبان شعر، حضور در تحول شعر جهان و مطالعه ژرف شمس در گنجینه ادبیات كهن كشور، سبب شده است كه شعر شمس همواره تازه باشد. وی افزود: رفتار تشنگینخستین كتاب شمس بود كه در آن احساس میشود نفس بزرگان شعر كاملا مشهود است. در مهتابی دنیاشعر شمس پوست میتركاند و تأثیر شاعران مطرح دهه آخر قبل از انقلاب كمتر میشود و بهدنبال زبان و تصاویر ویژه خود میرود. در خاكستر و بانوجسارت شمس بیشتر میشود و زبان خود را پیدا میكند. قصیده لبخند چاك چاكقصیده بلوغ شمس است و صدرنشین شعر اوست. این مترجم در ادامه تصریح كرد: در ایران و جهان موج شعری میآید و سوار بر موجهای دیگر میشود و در این میان چهرههایی مطرح میشوند. شعر موج، شعر مد است، و هركه دنبالهرو آن نباشد، كنار گذاشته میشود؛ اما شمس با این جریانها كاری نداشت؛ یعنی نمیخواست و درست برعكس بسیار هوشمندانه در جریان همه بود؛ اما كار خود را میكرد و استقلال خود را داشت. دور ماندن از موج، كار بزرگی بود كه شمس آن را انجام داد. پوری همچنین عنوان كرد: شكل و زبان شعر، محتوای آنرا تعیین میكند. شمس با جنجالهای تئوریك كاری ندارد و شعبدهبازی نمیكند. وقتی به مسائل فلسفی میپردازد، كارش فاخر است و زمانی كه به مضمون روزمره میپردازد، كلامش امروزی و خیابانی میشود. او در پایان تأكید كرد: بینش ژرف شمس درباره شعر جهان، حیرتانگیز است و این سبب شده كه غنای زیادی در شعر او وجود داشته باشد، و شعرش از چارچوب مرزهای جغرافیایی فراتر رود. مطالعه ژرف شمس در گنجینه ادبیات كهن كشور و نگاه كلاسیك او به آثار گذشتگان، یكی دیگر از دلایل ماندگاری آثار شمس است. مطالب مرتبط:دیگران در مورد عمران صلاحی چه میگویند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]