محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853584712
كالبدشكافي يك اتفاق تلخ چرا خداداد آرام، ناگهان طغيانگر شد؟
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: كالبدشكافي يك اتفاق تلخ چرا خداداد آرام، ناگهان طغيانگر شد؟
جام جم آنلاين: اتفاقي كه روايت ميشود، در يك بعد از ظهر نسبتا سرد پاييزي در ورزشگاه ثامنالائمه شهر مشهد رخ داده است. مردي كه روي زمين افتاده يك خبرنگار است. كسي كه دقايقي قبل با ضربه طرفداران فردي كه روزي روزگاري عزيزترين مرد فوتبال ايران بود، نقش بر زمين شد.
البته خبرنگار مضروب مي گويد اولين ضربه را خداداد به او زد. چند روز بعد زماني كه تصاوير تلويزيوني از يكي از پرطرفدارترين برنامههاي ورزشي ايران پخش شد، همه با اين واقعيت ملموس روبهرو شدند كه حالا روزگار به طور كامل برگشته و ديگر خداداد عزيزي نميتواند محبوبيتي در بين فوتباليها داشته باشد. در آن بعد از ظهر كذايي، طرفدارن فوتبال در ورزشگاه ثامنالائمه شاهد اتفاقي بودند كه بيشك سالها بعد هم روايت خواهد شد.
داستان كتك خوردن خبرنگار شيرازي از خداداد عزيزي و همراهانش يكي از بيسابقهترين اتفاقات فوتبال ايران بود. البته عزيزي روزهاي اين چنيني بسياري را در زندگي فوتبالي خود پشت سر گذاشته است. او كه بارها سابقه درگيري و حاشيهسازي را در پرونده ورزشي خود داشته، اين بار با مشكلي بسيار بزرگ روبهروست. محروميت يكساله به اضافه جريمه نقدي، تنها يك بعد قضيه است و بعد مهمتر داستان اين است كه او خيلي راحت محبوبيت خود را از دست داده است. در اين سالها خداداد چه به عنوان بازيكن و چه به عنوان مربي بارها با حاشيهسازي رسانهها طرفداران را عليه خود برانگيخته است. جلال طالبي، كسي كه در برههاي سرمربي خداداد در تيم ملي بود و اتفاقا از حاشيهسازيهاي او در امان نماند، در مورد پرخاشگري اخير شاگرد اسبقش ميگويد: خداداد بيشتر از همه به خود ضرر زد. او شخصيت ورزشي خود را نابود كرد.
سابقه درگيريهاي عزيزي در فوتبال ايران، سر درازي دارد كه اولين بار در اردوي تيم ملي رخ داد.
اولين بار خداداد خيلي جوان بود. او كه به خاطر بازيهاي خوب خود در ليگ از سوي علي پروين به تيم ملي دعوت شده بود، از ادامه حضور در اردو خودداري كرد. خداداد آن زمان با حضور مهاجماني چون گروسي، مدير روستا و پيوس بخوبي دريافته بود كه نيمكتنشين خواهد بود و عليرغم مخالفت علي پروين خيلي ناگهاني اردوي تيم ملي را ترك كرد. او هيچكس را در جريان نگذاشت و براي اولين بار در نقش يك ياغي ظاهر شد.
از درگيري با تماشاچي تا دعوا با كاظمي
و اما دومين درگيري، نزديك به 12 سال پيش. وقتي در جريان يكي از بازيهاي دوستانه تيم بهمن با يكي از تماشاگران به درگيري لفظي پرداخت. فرهاد كاظمي، سرمربي آن روزهاي بهمن هم كه از اين اتفاق بدجور به خشم ميآيد. به خداداد اعتراض ميكند كه بعدها همين اعتراض بسيار ريشهدارتر ميشود و كمي بعدتر به همكاري كاظمي و عزيزي پايان ميدهد.
مشكل جزئي با مايليكهن!
پس از درخشش عزيزي در جام ملتها، مايلي كهن در مقدماتي جام جهاني بيشتر به مدير روستا بازي داد كه اين موضوع به هيچ وجه به مذاق خداداد خوش نيامد. او كه از اين بابت خيلي شاكي بود، اندكي بعد يك مصاحبه جنجالي عليه كادر فني كرد تا ديگر از سوي مايليكهن به تيم ملي دعوت نشود.
لگد به نيمكت و دعوا با دايي
مدت زيادي از جام جهاني فرانسه و بازي با آمريكا نگذشته بود كه تيم ملي ايران براي انجام يك بازيدوستانه بار ديگر مقابل اين كشور قرار گرفت. در آن اردو دو اتفاق مهم در تاريخ حاشيهسازي خداد عزيزي رخ داد. اول اينكه پس از تعويض در آن بازي دوستانه خداداد كه بدجور به خشم آمده بود، اعتراض خود را با لگدي كه به نيمكت تيم ملي زد به جلال طالبي نشان داد. سرمربي آن روزهاي تيم ملي ميگويد: عزيزي يك مشكل بزرگ دارد و آن اين است كه بدون فكر كردن همه كاري ميكند. او از تعويضش خيلي عصبي بود و كار بدي كرد. اما خودش در رختكن آمد و عذرخواهي كرد.
طالبي معتقد است خداداد با اين رفتارها خيلي راحت فوتبال خود را از بين برد و حالا ديگر تبديل به يك چهره عصباني شده است: او خيلي زود عصباني ميشود. خيلي راحت تحت تاثير جو قرار ميگيرد. بعضي وقتها اصلا نميداند دارد چه ميگويد و چه كارميكند. او آدم بد قلبي نيست، ولي نميتواند عصبانيت خودش را كنترل كند. بارها اين مساله را ثابت كرده و بيشتر از هر كس به خودش لطمه زده است. من فكر نميكنم عزيزي با اين رفتارها در مربيگري موفق باشد.
اما در اردوي آمريكا يك اتفاق ديگر هم رخ داد. يكي از بازيكنان تيم ملي ميگويد: او در اتوبوس با دايي درگير شد.
آن روز عزيزي كه يك بار ديگر كنترلش را از دست داد كاست علي دايي را شكست. موضوع از اين قرار بود كه دايي يك كاست تركي را 3 روز متوالي در اتوبوس گوش ميداد كه اين مساله خشم خداداد را برانگيخت. او در نبود دايي كاست را از ضبط در آورد و شكست. پس از اينكه دايي وارد اتوبوس شد، ستار همداني و جواد زرينچه با زبان تركي به دايي آمار دادند و ثانيههايي بعد درگيري لفظي شديد بين آنها درگرفت. 2 روز بعد فائقي و افتخاري دايي و عزيزي را آشتي دادند. تنها اين اواخر بود كه خداداد به دور از كدورتهاي گذشته از دايي و تيم ملي دفاع كرد تا نشان دهد همه چيز را فراموش كرده است. اما اين حمايت هم خيلي پايدار نماند چون عزيزي پس از درگيري آخرش، زماني كه از كميته انضباطي بيرون آمد، كنايههاي فراواني به دايي زد. او گفت: من برخلاف بعضيها كه اينقدر در تيم ملي بازي كردهاند و گل زدهاند، بين مردم محبوبم.
چند روز بعد فاش شد كه عزيزي درگيري اخير و اين رفتارها را تنها زير سر دايي ميدانسته تا به تيم ملي اميد نرسد. دوستان نزديك عزيزي ميگويند كه خداداد شك ندارد آن خبرنگار آدم دايي بوده و با ايجاد اين جنجال تنها سعي داشت فاصلهاي بين او و تيم ملي بيندازد!
2 بار درگيري لفظي با برند شوستر
خود خداداد بارها داستان را اينگونه تعريف كرده است: 2 بازيكن آلماني تيم كه با من اصلا رابطه خوبي نداشتند، پيش شوستر رفتند و جوسازي كردند. گفتند او تو را قبول ندارد و از كارت كلي انتقاد كرده است. اما مشخص نيست آيا داستان شروع اختلاف خداداد و شوستر كه اخيرا از تيم رئال كنار گذاشته شده واقعا اين بوده است؟ به هر حال همين موضوع باعث شد رفتار شوستر با ستاره آن روزهاي كلن بسيار بد شود. عزيزي كه در فصل 2000 99 با اين مشكل روبه رو شد، ميگويد: خيلي براي او توضيح دادم كه اين قضيه درست نيست ولي چون يك بازيكن ايراني بودم و كسي از من حمايت نميكرد، شوستر مرا سكونشين كرد.
عزيزي در اين ميان با شوستر درگيري لفظي پيدا كرد و راهي سكوها شد. زماني هم كه سكونشينيهايش تداوم يافت طاقت نياورد و يك بار ديگر با شوستر درگيري لفظي پيدا كرد كه همين مساله باعث جدايياش از تيم كلن شد.
كتككاري با يك بازيكن آمريكايي
پس از ناكامي در آلمان، عزيزي راهي آمريكا شد تا در MLS و تيم سنخوزه بازي كند. او در اين كشور هم دست از حاشيهسازي خود برنداشت. عزيزي اين بار ديگر با مربي تيمش به مشكل برنخورد. او در جريان يكي از بازيهاي سن خوزه به خاطر تكل خشن بازيكن حريف از كوره در رفت و به جان بازيكن حريف افتاد. پس از اين اتفاق عمر حضور خداداد در آمريكا كوتاه شد و خيلي زود اخراجش را به همراه داشت.
بلاژ هم در امان نماند
پيش از جام جهاني 2002، زماني كه شماره پيراهن بازيكنان مشخص شد خداداد عزيزي تنها بازيكني معترض بود. چون بلاژويچ سرمربي آن روزهاي تيم ملي شماره 11 را به عزيزي نداد، آقاي ستاره يك بار ديگر طغيان كرد و اين بار عليه بلاژويچ و مرحوم رنجبر سرپرست تيم ملي مصاحبه كرد. رنجبر كه از اين موضوع بسيار ناراحت شده بود در جواب خداداد گفت: «او فقط نان به استراليا گل زدن را ميخورد.»
عزيزي هم در جواب گفته بود: «اگر من نانش را ميخورم، شما چلو كبابش را ميخوريد.» اين ماجرا كشدار شد و بارها مرحوم رنجبر و عزيزي عليه هم مصاحبه كردند كه سرپرست آن روزهاي تيم ملي همان زمان پيشبيني كرده بود كه خداداد نميتواند يك تيم محلي را هم اداره كند.
جو عليه دنيزلي
خداداد عمده دوران بازيگري خود را در پاس سپري كرد و در اين تيم هم حاشيههاي زيادي از خود به جاي گذاشت. هرچند او با همايون شاهرخي، سرمربي سابق پاس هم به مشكل خورد؛ اما عمده درگيرياش در اين تيم با مصطفي دنيزلي در سال 84 بود. عزيزي كلي خودش را نگه داشت تا در كويت يكباره شهر را به هم بريزد. آن شب سردار كارگر ميهمان پاسيها بود تا پيش از بازي با الزوراء عراق به بازيكنان تيم روحيه بدهد. اما دنيزلي در كمال تعجب رفتار خوبي را با وي نداشت و به گفته بازيكنان آن روزهاي پاس يك بياحترامي كوچك به سردار كرد. عزيزي كه مثل آتش زير خاكستر بود، با مشاهده اين رفتار به دنيزلي پريد و به عصبانيت نزد سردار آجرلو، مدير عامل باشگاه رفت و گفت: «دنيزلي اجازه دارد به ما فحش بدهد؟ حالا اين قضيه اشكالي ندارد، ولي چرا بايد با سردار بد برخورد كند؟ عزيزي كه ميگويد هميشه براي احقاق حق، در فوتبال كلي سر و صدا به راه انداخته، آن شب هم نماينده بازيكنان بود. پس از اين ماجرا دنيزلي و خداداد باهم كارد و پنير شدند. خداداد در دوره حضور مجيد جلالي در پاس هم بارها براي اين مربي مشكل درست كرد.
درگيري با خوديها
خداداد در فصل 84 - 83 يكي از زشتترين حركات ورزشي خود را مقابل همشهريانش انجام داد. او در جريان بازي ابومسلم و پاس در مشهد كه با شعارهايي عليهاش همراه بود، حركتي غيرورزشي را مقابل طرفداران مشهدي انجام داد كه هنوز از ياد آنها نرفته. خداداد بابت اين اتفاق هرگز محاكمه نشد تا هنوز هم همشهريانش از او گله داشته باشند.
تو كار برانكو
شايد اين تنها باري بود كه خداداد بايد اعتراض ميكرد. او كه در پاس بازيهاي خوبي انجام ميداد از سوي برانكو ايوانكوويچ به تيم ملي دعوت نميشد. سرمربي آن روزهاي تيم ملي معتقد بود كه عزيزي از نظر فني به درد تيمش نميخورد و دليلي ندارد كه او را به تيم ملي دعوت كند. خداداد بارها عليه برانكو مصاحبه كرد، اما در نهايت به دليل فشار مطبوعات و روساي فدراسيون نام عزيزي در فهرست تيم ملي قرار گرفت. او اتفاقا بد كار نكرد و در بازي سرنوشتساز مرحله اول مقدماتي جام جهاني 2006 مقابل قطر يك پاس گل سرنوشتساز داد. با اين همه برانكو روي نام خداداد دوباره خط قرمز كشيد و يك بار ديگر روز از نو روزي از نو.
درگيري با شفق
قبل از درگيري با خبرنگار شيرازي، خداداد آخرين شاهكار خود را در فصل 85 - 86 رقم زده بود. او در جريان بازي ابومسلم و پاس همدان در حالي كه وحيد عسگري را تنها 3 2 دقيقه به زمين فرستاده بود، او را از زمين بيرون كشيد تا ابومسلم 10 نفره به كار ادامه بدهد. در واقع عسگري سومين تعويض تيم بود و خداداد از روي عصبانيت او را از زمين بازي بيرون كشيد. اين اتفاق به هيچ وجه به مذاق ناصر شفق، مديرعامل تيم خوش نيامد. به گونهاي كه باعث شد وي ورزشگاه را ترك كند. ابومسلم در نهايت بازي را با 3 گل خورده به پايان رساند و تازه اين شروع يك درگيري تازه بود. خداداد در آن روز زماني كه وارد رختكن شد، كلي عصبي بود و دنبال مدير عامل باشگاه ميگشت تا ببينيد چه زماني قرار است مشكلات مالي تمام شود. تماس مسوولان با شفق باعث شد كه او راه رفته را يك بار ديگر بازگردد و در رختكن تيم آفتابي شود. عزيزي هم با مشاهده او مسائل مالي را پيش كشيد و با عصبانيت به سمت شفق حملهور شد. پس از اين ماجرا 2 روايت نقل شد. عدهاي گفتند خداداد با سيلي درگوش مدير عامل تيم زده و عدهاي هم گفتند او تنها شفق را به ديوار كوبيده است. اما هر چه بود پس از اين ماجرا خداداد اخراج شد.
علت چيست؟
در اين ميان يك پرسش اساسي وجود دارد؛ علت اين رفتارهاي خداداد عزيزي در تاريخ بازيگري و مربيگرياش چه بوده است. قديميها ميگويند او زماني كه هنوز خيلي ستاره نشده بود، در اردوهاي تيم ملي حتي سرش را هم بالا نميگرفت. اما يكباره چه اتفاقي افتاد كه آن جوان كم حرف امروز تبديل به يكي از ياغيترين فوتباليهاي ايران شده است؟ كسي كه حتي به خود اجازه ميدهد روي مديران و خبرنگاران دست بلند كند. دكتر روانشناس ناصر مهدوي در اين باره ميگويد: «به نظر من كلا فوتبال ايران فاسد شده است.» مهدوي كه سابق روانشناس تيم ملي بوده، در اين زمينه 2 تحليل دارد. تحليل رواني و تحليل اجتماعي. مهدوي معتقد است اولين اشتباه بزرگي كه در رابطه با درگيري اخير خداداد رخ داد، واكنش برنامه 90 بود. «وقتي دوربين صحنه لگد زدن عزيزي را نشان ميداد فردوسي پور لبخندي زد و گفت جريان چه بوده است. در حالي كه بايد خيلي جدي به اين موضوع پرداخته ميشد. به موضوعات ريز اين همه پرداخته ميشود، ولي عجيب بود كه سر قضيه به اين مهمي فردوسيپور چنين رفتاري كرد. اين يك دليل روانشناختي دارد.
او در تحليل بحث رواني درگيريهاي خداداد توضيح ميدهد: «اگر در كنار شهرت، تربيت روح نباشد، يقينا چنين اتفاقاتي ميافتد. حالا ما بايد از خودمان بپرسيم چرا خدادداد طغيان كرده است؟» مهدوي در پاسخ به اين پرسش خود ميگويد: «بعضيها ظرفيت مشهور شدن را ندارند و بيشتر بازيكنان فوتبال ما اين طوري هستند. ما خودمان اين بازيكنان را مشهور ميكنيم. در حالي كه ميانگين سواد آنها تا سوم متوسطه است. پس خيلي طبيعي است كه بازيكني با اين سطح سواد، وقتي پول به دست ميآورد و مشهور ميشود؛ اما در كنارش تربيت نميشود، هر كار ناهنجاري ميكند. فضاي ورزشي ايران طوري نيست كه رشد فرهنگي هم در آن صورت بگيرد.»
دكتر مهدوي در ادامه توضيح ميدهد كه قبلا با تلاش اربابي عضو سابق فدراسيون فوتبال او براي فوتباليها كلاسهاي روانشناسي برگزار ميكرده است كه در آن كلاسها هميشه خداداد آرامترين فرد بود: «بله، او هميشه آرام يك گوشه مينشست ولي وقتي قهرمان شد، به طور كلي رفتارش تغيبر كرد و رفتارش اين گونه شد كه هست. او خيلي احساس بزرگي ميكند و فكر ميكند هر كاري دوست داشته باشد ميتواند انجام بدهد.»
دكتر مهدوي اما جنبه اجتماعي اين رفتارهاي خداداد را اين گونه توضيح ميدهد: در فضاي ورزش ما توجهي به مسائل فرهنگي نميشود. براي مسوولان ورزش مهمتر از هر چيز ديگري مدال آوردن و قهرماني است. برايشان سلامتي رواني ورزشكاران اصلا مهم نيست دكتر مهدوي بخوبي آن روز را در خاطر دارد كه براي بحث در همين زمينه پيش محمد عليآبادي رئيس سازمان تربيت بدني رفت و در پاسخ چه شنيد. او ميگويد: ساور، معاون فرهنگي سازمان هم شاهد است. در آن جلسه 3 نفره عليآبادي گفت تربيت ورزشكاران ربطي به آنها ندارد، چون يك ورزشكار بايد به وسيله معلم و پدر و مادرش تربيت شود! من گفتم در كنار ورزش، يك فرد بايد تربيت هم شود كه عليآبادي اين حرف را زد. بايد باور كنيد كه مسائل روحي و رواني براي مسوولان ورزش ايران هيچ اهميتي ندارد. آنها به ورزشكار مثل يك ابزار نگاه ميكنند. فكر ميكنند يك آدم آهني است كه هيچ احساسي ندارد. همين مثال براي توضيح جنبه اجتماعي رفتار خداداد عزيزي كافي است. او البته دلايل ديگري را هم براي اين رفتارها به ميان ميآورد. مهدوي ميگويد: روزنامهها هم در اين ميان نقش پررنگي دارند. ورزشكار را اينقدر بزرگ ميكنند كه او به خودش اجازه ميدهد هر رفتار زشتي انجام دهد و هر چه از دهانش در ميآيد، بگويد. اين گونه است كه بازيكنان گستاخ و بيپروا ميشوند.
سعيد اكبري
شنبه 30 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]
-
گوناگون
پربازدیدترینها