پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850699125
مرد فریادش این بود: دشمن خمینی کافر است
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - ماموران به آرامی و ملاطفت با آنها برخورد کردند. محل ملاقات جایی در ضلع شمالی زندان بود. جایی که همه به نام قفس می‌شناختندش...لحظاتی بعد او را آوردند، آیت الله قادر نبود با پای خودش بیاید، دو نفر زیر کتف او را گرفته بودند و روی زمین می‌کشیدند. سر و صورتش به شدت مجروح شده بود. وقتی سرش را بلند کرد، خطاب به اهل خانواده گفت: این آخرین ملاقات من با شماست... به گزارش خبرآنلاین، کتاب «بوسه بر دار»؛ شرح زندگى آیتالله حسین غفارى از مجموعه مفاخر ملی - مذهبی است که محمد جواد مرادی نیا زندگی این شهید را در قالبی داستانی نوشته است و انتشارات سوره مهر آن را در 120 صفحه و با قیمت 2200 تومان برای سومین بار منتشر کرده است. آیتالله غفارى از نخستین روحانیونى بود که همزمان با شروع نهضت امام خمینى به این نهضت پیوست و در صبحدم ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به اتهام تحریک مردم و سخنرانى علیه رژیم پهلوى دستگیر و راهى زندان شد. آیتالله غفارى در چند نوبت دیگر به اتهام همکارى با انقلابیون و فعالیت علیه شاه به زندان افتاد و هر بار زیر شکنجههاى سخت و طاقت فرسا قرار گرفت. آیتالله غفارى پس از سال‌ها مبارزه و سرشار از عشق و ارادت نسبت به امام خمینی در زمستان سال ۱۳۵۳ در زیرشکنجههاى ساواک به شهادت رسید. مردى که فریادش این بود: دشمن خمینى کافر است.
در قسمتی از کتاب آمده است: «ماموران به آرامی و ملاطفت با آنها برخورد کردند. محل ملاقات جایی در ضلع شمالی زندان بود. جایی که همه به نام قفس می‌شناختندش...لحظاتی بعد او را آوردند، آیت الله قادر نبود با پای خودش بیاید، دو نفر زیر کتف او را گرفته بودند و روی زمین می‌کشیدند. سر و صورتش به شدت مجروح شده بود. وقتی سرش را بلند کرد، خطاب به اهل خانواده گفت: این آخرین ملاقات من با شماست...» انتشارات سوره مهر از سال ۱۳۸۱ اقدام به چاپ مجموعه کتابی با عنوان مفاخر ملی - مذهبی که در مرکزآفرینش‌های ادبی حوزه هنری و کارگاه قصه رمان تولید می‌شود، کرده است که تاکنون حدود ۲۳ جلد از این مجموعه منتشر شده است. برخی از این کتاب‌ها عبارتند از «نبرد رئیس علی»، «چراغ صبح»، «مرد نخستین» «روزی مردی برخاست»، «لاله کویر»، «حدیث مرد تنها»، «از قبیله باران»، «زندانی قلعه هفت حصار»، «لاله کویر»، «حکایت مرد تنها»، «از قبیله باران»، «زندانی قلعه هفت حصار»، «خورشید در آتش»، «شکوه پایداری»، «غروب آبی رود» و.... ۲۹۱/۶۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-