واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - امام موسی صدر : " اگر با کارگران به حق رفتار میکردیم، سرمایهداری بزرگ و اختلاف طبقاتی میان مردم صورت نمیگرفت. " امام موسی صدر در کتاب "رهیافتهای اقتصادی اسلام" به ترجمه مهدی فرخیان، انواع کارگر را برشمرده و توضیحاتی می دهد. انواع کارگردرباره کارگر، توضیحاتی هست، که عرض میکنم. «عامل« اسم فاعل از «عَمَل یَعمَلُ« است. کارگر نیز انواعی دارد. مانند آنکه میگویند: کارگر و کارمند. نوع نخست: گاهی کارگر بنابر تعداد ساعات کار میکند، بیآنکه کار مشخص شود. بدین معنی که خدمت و کار شخص به مدت هشت ساعت، یا ده ساعت یا یک ماه یا دو ماه و یا یکسال خریده میشود. دیگر بحثی دربارة نوع کار او نیست. میتواند زراعت باشد، یا کتابت و یا غیر اینها. در واقع به مدت هشت ساعت نیروی این فرد خریده میشود، بدون اینکه نوع کار مشخص شود. نوع دوم: گاهی کارگری بدون محاسبة ساعت استخدام میشود. در عرف به آن مقاطعه یا قراردادی گفته میشود. مثلاً باید خانهای بسازد، حال میخواهد در یک ساعت یا پنج ساعت یا یک ماه بسازد. او آزاد است. در واقع ساختن خانه از او خواسته میشود. یعنی نوع کار مشخص میشود، اما اینکه چقدر وقت میگیرد، مشخص نیست. این نوع دوم کار است. نوع سوم: مشخص کردن تعداد ساعات و کار با هم است. مانند کارگران عادی که کارمند یا کارگر خوانده میشوند. مانند کارگر کارخانه، رفتگر، سرایدار، منشی، حسابدار، صندوقدار وغیر اینها؛ ساعت معین برای کار مشخص. همة این انواع سهگانة کارگر گاهی برای دیگری است، مثلاً کسی تعداد ساعات یا کار یا هر دو را با هم میگیرد، یا اینکه برای شرکتی که خودم و دیگری مالک آن هستیم کار میکنیم و گاهی هم کار برای خودم است. چه بسا این بحثها خیلی روشن است، اما برای توضیحی ضرورت دارد که گفته شود. زیرا ما به بحثی خواهیم پرداخت که گمان میکنم لازم است دربارة آن بیندیشیم. آدمی گاهی برای خودش کار میکند؛ من مغازهای یا ماشین کوچکی دارم و خودم پیراهن یا جوراب و یا ژاکت میبافم و میفروشم. من برای خودم میفروشم یا ساعاتی کار میکنم. و گاهی برای شرکتی کار میکنم. مثلاً کسی به من سرمایه میدهد و من کار میکنم و بخشی از سود مال من است. این نوع کار را مضاربه میگویند، و من آن را بدیل مناسبی در اسلام برای ربا میدانم. در آینده دربارة آن بیشتر سخن خواهیم گفت. بنابراین کارگر گاهی برای خود، گاهی برای شرکت و گاهی هم برای دیگری استخدام میشود. اگر برای دیگری کار کرد، گاهی دستمزدش را میگیرد و گاهی هم چیزی میآموزد، که به او کارآموز و یا شاگرد میگوییم. در گذشته نظام کار در شرق بر اساس نظام استاد- شاگردی یا کارآموزی بود، و نه بر اساس نظام کار. از همین رو مشکل کار و کارگر در شرق مطرح نشد، بلکه اساساً مشکل کار و کارگر از غرب سرمایهداری به شرق منتقل شد. در شرق دیندار که یک روز هم در آن سرمایهداری مطلق حاکم نبود، کارگر نداشتیم بلکه کارآموز داشتیم. کارآموز کیست؟ به طور اجمال به کسی گفته میشود که پیش آرایشگر یا کسی دیگر کار میکند و آرایشگری هم میآموزد. کار او گاهی5 لیره، ارزش دارد، اما یک لیره میگیرد و چیزی میآموزد. به این شخص کارآموز میگوییم. گاهی کارگر برای شرکت خود و دیگران کار میکند، و گاهی در برابر پول یا آموزش و یا هر دو با هم برای کسی کار میکند. من در اینجا پرسشی مطرح میکنم. چرا شرکتها به ابر شرکتها بدل شدند، که به افزایش کارگر انجامید؟ چرا سرمایهداری طغیان کرد و مردم را به دو گروه کارفرما و کارگر تقسیم کرد؟ این سؤال مطرح است و پاسخ آن در همین بحثهاست. اگر با کارگران به حق رفتار میکردیم، سرمایهداری بزرگ شکل نمیگرفت. اختلاف طبقاتی میان مردم صورت نمیگرفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]