واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - صادق زیبا کلام نخبگان فکری و سیاسی در همه جوامعی که به یک درجهای از توسعه سیاسی و مردمسالاری رسیدهاند نقش مهمی در یافتن راهکار و چارهسازی یا چارهجویی برای عبور از بحرانها و تنگناهایی که جوامعشان بعضاً به آنها دچار میشوند بر عهده دارند. اصطلاح Think Tank که در فارسی به «اتاق فکر» ترجمه شده در حقیقت اشاره به این نقش دارد. نخبگان فکری در شرایط و مواقعی که جامعه دچار معضلی میشود با بحرانی روبهرو میشود یا در اصطلاح جامعهشناسی بخشی از ارکان یا نهادهای جامعه در انجام کار ویژه و وظایفشان دچار اشکال یا Dysfunction میشود، نخبگان در صدد چارهجویی برمیآیند. بحران یا معضل میتواند به اشکال مختلف خود را نشان بدهد. به علاوه بحران یا معضل میتواند در بخشهای مختلف جامعه اعم از سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی ظاهر شود. دانشگاهیان، محققین اجتماعی، پژوهشگران، قضات عالیرتبه بازنشسته ، فرماندهان و امرای نظامی ، انتظامی و امنیتی مسن بازنشسته، و در مواردی رجال سیاسی معمر که خیلی با جریانات سیاسی خاصی مشهور نباشد و بالنسبه چهرهای ملی و فراگروهی یا جناحی داشته باشد، معمولاً در زمره چهرهها و شخصیتهایی هستند که اعضای «اتاق فکر» را تشکیل میدهند. با در نظر گرفتن ویژگیهای خاص جامعه ما و نقش تاریخی که مذهب، علما و روحانیون در تأملات سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگیمان داشتهاند، بالطبع در ایران روحانیت نیز در زمره نخبگان و ابواب جمعی «اتاق فکر» قرار میگیرند. فقط البته بحران یا Dysfunction اجتماعی نیست که پای «اتاق فکری» یا نخبگان را به میان میآورد. در بسیاری از موارد که واقعه مهمی اتفاق میافتاد و پیرامون اسباب و علل به وجود آمدن آن یا اینکه قصور از ناحیه چه گروهی یا چه افرادی یا فردی نیز بوده، جامعه نمیتواند به اجماعی برسد، باز پای نخبگان به میان میآید، در اینگونه موارد ما معمولاً دیگر اصطلاح «اطاق فکر» را به کار نمیبردیم بلکه از عناوین دیگری همچون «کمیته حقیقتیاب»، «مأموریت حقیقتیابی یا کشف حقیقت» نام میبریم. یکی از آخرین نمونههای اینگونه موارد گزارش «حقیقتیابی» گلدستون میباشد پیرامون نقض آشکار کنوانسیونهای بینالمللی پیرامون جنگ و تخاصمات مسلحانه علیه مردم غیرنظامی که از سوی اسرائیلیها علیه فلسطینیها در حمله به غزه سال گذشته صورت گرفته. فرض بر این است که در این گونه موارد اعضا یا فرد «کمیته حقیقت» فردی صالح، بیطرف، معمر و بالنسبه وارد در زیر و بم آنچه که مورد بررسی قرار داده میباشد. پرسش مهم آن است که چرا ما شاهد چنین افراد یا چهرههایی و وجود چنین «اتاقهای فکری» در جامعهمان نیستیم؟ یک پاسخ آن است که ما مشکلی نداریم که اساساً نیازی به چنین «نهادها»، «رویکردها» و راهحلهایی داشته باشیم. اگر در جوامع دیگر این نهادها به وجود آمده علیالقاعده به واسطه آن بوده که نیازمند چنین ابزاری بودهاند. اما ما به فضلالهی اساساً مشکل و مشکلاتی نداریم که برویم به سر وقت چنین راهکارهایی. شاید این برداشت درست باشد و واقعاً هم اگر دید جناحی که خود را در انتخابات 22 خرداد پیروز میدانند، ما اساساً مشکلی نداریم. یک انتخابات مردمی بوده که بیش از 85 درصد واجدین شرایط در آن شرکت کردهاند و 63 درصد آنان به یک نامزد رأی دادهآند و مشکلی نبوده. تنها اشکال این بوده که جناح شکست خورده در انتخابات، قاعده دموکراسی را نمیپذیرند و چون شکست خورده و رأی نیاوردهاند، اصل انتخابات را زیر سؤال بردهاند. بعد هم برخی از آنان از ابتدا میدانستند که رأی نمیآورند و برنامهریزی کرده بودند که بعد از اعلام نتایج انتخابات مردم و طرفدارانشان را به خیابان میکشانند و با ایجاد شورش، اغتشاش، اعتصاب، نافرمانی مدنی و درگیریهای خیابانی حکومت را فلج کرده و کشور را با بحران روبهرو کنند. که البته آمریکا، انگلستان و سایر معاندین، دشمنان و مخالفین نظام هم بیکار نبودهاند و یا خط دادند به این افراد، زمینههای یک انقلاب مخملی را طرحریزی کرده بودند. بحمدالله مسئولین انتظامی و امنیتی به موقع و در نهایت هوشیاری، حسن تدبیر و تعقل به مقابله با این توطئه و فتنه عظیم برخاستند و با دستگیری سران آشوب و فتنه، آنقلاب مخملی را در همان نطفه خفه کردند و مکر دشمن را به خودش باز گرداندند. برخی از سران فتنه هم که نقشهشان نقش بر آب شد و پتهشان روی آب افتاد،پشت صفحه تلویزیون هم ظاهر شدند و ضمن اعتراف و اذعان به دست داشتنشان در فتنه، از ملت بزرگ ایران تقاضای بخشش و عفو کردند. با چنین برداشتی از صورت مسئله آیا خیلی نیازی به «کمیته حقیقتیاب»، «هیأت رسیدگیکننده بیطرف»، «تشکیل اتاق فکر»، «بررسی بحران از ناحیه نخبگان فکری و دانشگاهی یا روحانی» و امثال این رویکردها و چارهاندیشیها میباشد؟ واضح است که خیر. به تنها ابزاری که نیاز است، ابزار رویارویی با فتنه دشمن سرکوب شدن فتنه و کور کردن چشم فتنه است. همانطور هم که مسئولان ما بعد از اعلام نتایج انتخابات در 22 خرداد و آغاز فتنه و کودتا یا انقلاب مخملی از خود نشان دادند. به همین خاطر هم هست که تمامی راهحلها و چارهجوییها که از سوی برخی بزرگان نظام، معمرین و مصلحین اعم از روحانیت و غیرروحانیت پیشنهاد شده با در بسته مواجه شده. چون جناح پیروز در انتخابات اساساً مشکل و مسئلهای را نمیبیند که در مرتبه بعدی نیاز به برونرفت از آن را احساس کند. تجمات نماز جمعه 26 تیرماه به زعامت هاشمی رفسنجانی، تظاهرات روز قدس و 13 آبان هم تلاشهایی است که باید با قاطعیت با آنها برخورد کرد. میماند یک سؤال ساده که با توجه به اینکه سران فتنه دستگیر شده و ماههاست در انفرادی و حبس به سر میبرند و هیچ تماس یا ارتباطی با بیرون نداشتهاند، پس چرا همچنان «فتنه» تداوم پیدا کرده و خبری از برچیده شدنش نیست؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]