واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مرد سال 1386 مصطفی بدرالسادات عصرايران - در ميان رسانه ها ، متداول است که در پايان سال يا آغاز سال جديد ، مرد سال گذشته را انتخاب و معرفي کنند ، همانطور که امسال نيز برخي رسانه هاچنين کردند. وقتي در تحريريه عصرايران نيز پيشنهاد شد که مرد سال 1386 ايران توسط اين رسانه نيز انتخاب و معرفي شود ، اين سوال مطرح شد که چه کسي لايق اين عنوان است ؟ احمدي نژادي که يک سال خبرساز ديگر را پشت سر گذاشت ؟ حداد عادلي که در ماراتن انتخابات ، اول شد؟ محمدخاتمي که هنوز اميد اصلاح طلبان است؟ اکبر هاشمي که در تقابل با دولت نهم هنوز مي خواهد وزن سياسي خود را حفظ کند؟ علي لاريجاني که در زمان او آتش پرونده هسته اي کم شعله تر شد ؟ منوچهر متکي که در تکاپوي ديپلماسي فعال و جايگزيني آن با ديپلماسي منفعل است؟ عزت ا... ضرغامي که سال سختي را زير فشارهاي منتقدان رسانه ملي ، از متحجران گرفته تا دگر انديشان پشت سرگذاشت؟ آقاتهراني ، روحاني گمنامي که نامش با تدريس اخلاق به دولتمردان بر سر زبان ها افتاد و رأي دوم تهراني ها را در انتخابات مجلس هشتم به دست آورد؟ عماد افروغ که ديگر تمام تخم مرغ هايش را در سبد سياست نمي گذارد يا اکبر اعلمي که صراحت بيانش ، کار دستش داد و به دست شوراي نگهبان ، مجلس بعدي را از دست داد؟ علي دايي که در ميان باور و ناباوري ها شاهين مربيگري تيم ملي بر شانه هاي او نشست ؟ يا ... ؟ هر چند که تمام اين چهره ها و بسياري ديگر ، مي توانستند در قالب معيارهاي رسانه اي عصرايران بگنجند و مورد سنجش قرار گيرند ولي ، حق مطلب ، به نظر ، چيزي فراتر از اين بود . از اين رو ، بر آن شديم که به جاي برگزيدن مرد سال از چهر هاي شناخته شده ، به واقعيت هاي ملموس جامعه برگرديم و چهره سال 1386 را با نگاهي مردمي معرفي کنيم ؛ از ديدگاه ما : مرد سال 1386، کسي است که سال را با تورم کمرشکن آغاز کرد و با تورم کمرشکن تر به پايان برد و در طول 365 روزي که بر او گذشت ، چه سختي هايي که نکشيد و چه شگفتي هايي که از افزايش بي منطق قيمت ها به سراغش نيامد و چه روزهايي که با اندک حقوقش به بازار نرفت دست خالي باز نگشت و البته در طول سال، چه بي رحمانه کمرش شکست و کسي از همان کساني که قرار بود بار گراني ها را از دوش مردم بردارند ، صداي خرد شدن استخوان هايش را نشنيد ... و شايد هم شنيد و خود را به نشنيدن زد! چهره برتر سال ، آن کارمند و کارگر و کاسبي است که در ابتداي سال 86 ، چرتکه انداخته بود که با اندوخته اش و با وام و قرض و فروختن طلاهاي همسرش ، خواهد توانست پس از سال ها مستاجري ، در سال جديد ،خانه اي کوچک بخرد ولي کيمياي تدبير مسوولان ، چون به خاک مسکن خورد ، آن را به طلا تبديل کرد و بدين ترتيب ، تمام محاسبات او و تمام اميدهايش به باد فنا رفت و او ، اينک و در سالي ديگر ، همچنان در رنج مستاجري است و اين بار ، نه براي خريد خانه ، که براي رهن آن چرتکه مي اندازد و پشتش مي لرزد و در دلش ، باعث و باني بي خانماني اش را نفرين مي کند و آه مي کشد و به روياهاي برباد رفته مي انديشد . مرد سال ، آن مرد بي نوايي است که صاحبخانه اش ، اسباب و اثاثيه اش را به کوچه ريخت و او ، چاره اي نداشت جز آنکه در گوشه يک پياده رو و در ميان نگاه هاي سنگين رهگذران با زن و کودکانش روزگار بگذراند . شخصيت برتر سال گذشته ، آن معلم حق التدريس و آن کارمند بينواي "شرکتي" است که در لحظه به لحظه سال ، استثمار شدن رابا گوشت و پوست و استخوانش لمس کرد ، تبعيض ها را به هر مشقتي بود ، - به ناچار - تحمل کرد ، با اندک حقوقي که بيشتر به يک شوخي توهين آميز مي ماند ، - باز به ناچار - ساخت ، به وعده هاي هر از گاه مسوولان ، دل خوش کرد تا شايد فرجي در کارش شود و نه بيش از ديگران ، که همانند همسانان خود مزد زحماتش و خدماتش را بگيرد ولي يک سال ديگر هم گذشت و او هنوز نگران آن است که بي هيچ خطايي ، عذرش را بخواهند . راستي اگر که اکنون سني هم از او گذشته است ، بخواهند تعديلش کنند(همان اخراج و از نان خوردن انداختن) چه کند اين مرد عيالوار و زحمتکش و شريف؟! شايد آن بالايي ها معتقدند که اين ، ديگر مشکل خودش است! مرد سال ، آن کارگري است که از 15 ماه پيش تا به امروز ، حقوق نگرفته و به هزار رنج و مشقت و فلاکت و البته با هزار هزار قرض و وام و سيلي به صورت زدن ، همچنان سايه اش بر سر خانواده اش هست و چه مي کشد اين مرد در درون توفاني و غمبار خويش! مرد سال ، آن نفرين شده اي است که از بد روزگار کار و بارش به ادارات دولتي و کلانتري و دادگستري و شهرداري افتاد تا مجبور باشد براي يک کار ساده چند دقيقه اي هفته ها و ماهها برود و بيايد و تحقير شود و براي گرفتن حق مسلم خودش ، حتي پيش آبدارچي اداره هم دست به جيب شود تا معناي واقعي تکريم ارباب رجوع را بفهمد! چهره برتر سال ، آن مادري است که براي مداواي کودک خردسالش ، قرنيه چشمش را فروخت و آن پدري است که کليه خود را به فروش گذاشت تا شايد مرگ اقتصادي خانواده اش چند صباحي به تأخير افتد. مرد سال ، آن جواني است که براي ازدواج و اشتغال و مسکن به دنبال يک وام دو سه ميليوني ، ماهها تمام بانک ها را دويد و سر آخر وقتي خسته و نااميد ، خبردار شد که "از او بهتران" ، تسهيلات ميلياردي را در چند روز مي گيرند و گاه پس هم نمي دهند ، دلش خون شد از اين همه "تبعيض" در ميانه اين همه "شعار عدالت" سر دادن . مرد سال ، آن جوان فارغ التحصيل و متخصصي است که در به در به دنبال يک کار معمولي مي گردد و نمي جويد و در همان حال مي بيند که فلان نور چشمي هم سن و سالش ، مدام حکم هاي رنگارنگ و نان و آبدار مي گيرد و به ريش تمام جوانان و تحصيل کرده ها مي خندد و دعا به جان قدرت مي کند! مرد سال ، سرپرست خانواده ای است که از صبح تا نیمه شب ، دو یا سه جا کار می کند ، مسافرکشی می کند و در حسرت دیدن رنگ چشم کودکانش هست چرا که صبح که خواب آلوده از خانه بیرون می رود و شب که خسته باز می گردد ، آنها را فقط در رختخوابشان می بیند و البته از یک بابت نیز راضی است که ناگزیر نمی شود چشم در چشم آنها ، شرمنده تقاضایشان شود. چهره برتر سال ، کسی است خود و هر که را که می شناسد، "هشت" شان گرو "نه" شان است ولی از زبان مسوولان می شنود که وضعشان خوب شده است ، کسی است که بیکاری فلج اش کرده ولی وقتی تلویزیون را روشن می کند ، با آمار حیرت آور اشتغال زایی مواجه می شود . کسی است که وعده های مسوولان برایش به یک طنز تلخ تبدیل شده است و او هیچ کس را پاسخگوی خود نمی یابد و هر بار چیزی جز وعده های زیبا و شعارهای هیجان برانگیز از مسوولانش تحویل نمی گیرد و چه تکرار ملال آوری! چهره برتر سال ، آن زن بي همسري است که در سال گذشته نيز همانند يک مرد و برتر از او ، در اين جامعه بي رحم و خشونت بار ، در نهايت پاکدامني و نجابت و صبوري ،کار کرد و کار کرد و کار کرد و اشک هايش را درون دل ريخت تا کودکان يتيم اش ، شايد بتوانند وعده اي غذاي گرم بخورند ، گاهي لباس ارزان قيمت ، ولي نو بپوشند و همچنان بتوانند به مدرسه بروند و درد بي پدري را کمتر احساس کنند. مرد سالی که گذشت ... .ادامه این قضاوت را به خوانندگان عصرایران وامی گذاریم تا آنان نیز بگویند چهره برتر سال 1386 چه کسی بود؟! جملات شما در تکمیل نوشتار حاضر در همین صفحه منتشر خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]